تحلیل غلط «نهادهای انقلابی» عامل جولان تجزیه طلبان در تبریز/جعفر برزگر

۱۱ آبان, ۱۳۹۸
تحلیل غلط «نهادهای انقلابی» عامل جولان تجزیه طلبان در تبریز/جعفر برزگر

 

جعفربرزگر: جمعه ده آبان ماه ورزشگاه یادگار امام تبریز شاهد بازی پرگل تیم تراکتور سازی تبریز با تیم استقلال تهران بود. در این بازی تیم استقلال با نتیجه 4 بر2 بر تراکتور پیروز شد. بازی که برای تماشاگران فوتبال و فوتبال دوستان جذاب بود و در لیگ برتر کشورمان که عمدتا مسابقات با گل های معدود به پایان می رسند این بازی توانست لقب پرگل را از آن خود کند.

فوتبال به عنوان ورزش اول مردم دنیا همواره و در همه کشور ها حاشیه های جذاب تر از متنی دارد که برای رسانه ها و مردم پیگیر این ورزش همیشه جذاب بوده و جزو اخبار پربازدید رسانه است. اما این حاشیه های فوتبالی همیشه روی مثبت و مفرح ندارند بلکه گاها تاثیر منفی و عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برجایی می گذارند.

لیگ برتر فوتبال ایران هم متاسفانه از این حاشیه ها به دور نیست و در سال های اخیر شاهد برخی از این حواشی نامیمون در فوتبال ایران بوده ایم. یکی از ورزشگاه هایی که در این زمینه همواره درصدر اخبار است ورزشگاه یادگار امام تبریز است. ورزشگاه یادگار امام در سال های اخیر که تیم تراکتور سازی در لیگ برتر توپ می زند فارغ از حال و هوای فوتبالی خود  شاهد جولان برخی افراد و طرح شعارهای خلاف امنیت ملی است که بارها این امر موجب حساسیت دلسوزان کشور و نخبگان آذی شده است.


متاسفانه بازی روز جمعه هم از این حواشی غم انگیز و تاسف بار به دور نبود و اقدام علیه امنیت ملی در این بازی هم تکرار شد. نکته جالب توجه این است که در سال های اخیر و با شیوع این پدیده نامبارک در ورزشگاه یادگار امام تبریز ما شاهد کمترین حساسیت از سوی مسئولان امر در این زمینه هستیم. عدم توجه و اهمال کاریی که این پرسش را به وجود آورده است که به راستی چه عامل و یا عواملی منجر به این کرختی در مسئولان در قبال ضربه عده ای معدود به منافع ملی کشور و تعمیق شکاف ها در جامعه ایرانی شده است؟

وقتی این کرختی را در کنار این مسئله قرار دهید که مردم آذربایجان از منظر هویتی بیشترین پیوند را با هویت ملی دارند و واگرایی از این هویت کمترین پایگاه را در این منطقه دارد  اما عده ای قلیل و پر سروصدا با سو استفاده از کرختی مسئولان به دنبال چسباندن برچسب تجزبه طلب به مردم این منطقه هستند داستان یادگار امام تبریز غم انگیز تر هم می شود.

به بهانه اتفاقات روز جمعه ورزشگاه یادگار امام، تبریز به تشریح  عاملی خواهم پرداخت که به زعم من یکی از عوامل مهم در کرختی و بی توجهی مسئولان به این اتفاقات است.


یکی از بحران هایی که همواره هر نظام سیاسی را تهدید می کنند مسئله واگرایی مردم آن از هویت ملی است؛ حال اگر این نظام سیاسی بر جامعه ای موزاییک وار حاکم باشد که در آن رنگارنگ گویش ها و اقوام حضور دارند مسئله مهم تر و پیچیده تر می شود. هویت ملی به عنوان عاملی پیونده دهنده این تنوع ها عمل می کند و در کنار به رسمیت شناختن تفاوت ها عوامل مشترک که  تشکیل دهنده هویت ملی هستند را تقویت و برجسته می کند.
کشور ما هم از دیرباز حداقل از زمانی که دولت- ملت به شکل مدرن  در ایران شکل گرفت از سوی جریانات مختلف داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت و سعی کردند از این ویژگی جامعه ایرانی برای پیشبرد منافع خود سودجویند. در این زمینه بیشترین نقش را جریان «چپ» بازی کرده و همواره سعی کرده از دو قطبی ترک – فارس در ایران منافع خود را صید کند که در طول قریب به صد اخیر ناکام مانده چرا که آذربایجان نه جرئی ازهویت ملی بلکه خود از شکل دهندگان به این هویت است.

اما به نظر می رسد در سال های اخیر جریانات تجریه طلب و مخالف با عناصر هویت ملی در تبریز امکان جولان پیدا کرده اند. من اصلی ترین دلیل این مسئله را در کنار مسائل اقتصادی که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت مسئله تحلیل غلط طیفی از مسئولان، نهادها و جریانات مهم و اثر گذار در داخل حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در قبال مسائل جریان تجزیه طلب در منطقه آذربایجان می دانم که تبلور این تحلیل غلط هم در کنش و عملکرد مسئولان آذربایجان و تبریز و نهادهای انقلابی این منطقه دیده می شود.

در این تحلیل غلط مطرح می شود که ما باید در کنار بخشی از مطالبات این جریان ایستاده و حمایت کنیم، به نوعی همذات پنداری در «برخی مراکز» با این جریانات وجود دارد و چون این جریانات مستقیم خود نظام جمهوری اسلامی و ارکان آن را مورد حمله قرار نمی دهد بنابراین از سوی این نهادها خیلی حساسیتی روی آن ها ایجاد نمی شود و فکر می کنند باید برای جذب جوانان و طیف های خاکستری تا حدی امکان فعالیت به این جریان داد و حتی گاهی شاهد حمایت رسانه ای این جریان توسط رسانه های نزدیک به «نهادهای انقلابی» در منطقه آذربایجان هستیم.


در چند سال اخیر که رسانه های نزدیک به نهادهای انقلابی را در استان آذربایجان شرقی رصد می کنم و با برخی از آن ها هم همکاری داشته ام همواره ردپای این «تحلیل غلط» را در عملکرد و جهت گیری رسانه ای این رسانه ها مشاهده کرده و انتقادها و دلسوزی ها هم راه به جایی نبرده است. به عنوان مثال پوشش سخنان تفرقه انگیز برخی نمایندگان مجلس، استفاده ازعناوینی چون ترکتور آذربایجان و تقابل سازی با تهران و یا سعی در ترویج ادبیات ترکی و همچنین توجه به اخبار ترکیه در اتفاقات اخیر هم برخی مصادیق این حمایت های رسانه ای هستند. در حالی که موضع رسمی جمهوری اسلامی در قبال حملات ترکیه به کردهای سوریه مشخص است اما ما شاهد اتخاذ رویکرد حمایتی ضمنی در  رسانه های منتسب به برخی نهادهای انقلاب در تبریز در حمایت از ترکیه هستیم.

 شاید بتوان  مهم ترین انعکاس این تحلیل غلط را عدم اتخاذ رویکرد انتقادی نسبت به عملکرد جریان تجریه طلب در رسانه های نزدیک به نهادهای انقلابی دانست. کمتر می توان مطلبی در این رسانه ها در نقد عملکرد و اقدامات خلاف منافع ملی تجزیه طلبان پیدا کرد.

بدون تردید اتخاذ این سیاست غلط از سوی مسئولان امر در تبریز در سال های آینده بحران های هویتی و امینیتی برای نظام جمهوری اسلامی در این مناطق تولید خواهد کرد و وقع این امر دور از ذهن نیست. متاسفانه ناآگاهی مسئولان امر با مباحث قومیتی و تحولات این حوزه و آشنایی اندک مسئولان رسانه ای استان که تقریبا اکثرا شناخت رسانه ای ندارند باعث شده است نتوان به راحتی آنان را متوجه تحلیل غلط خود کرد. شاید در حال حاضر تنها راه حل حضور جدی تر مسئولان فعال در حوزه امنیت و هویت ملی در استان های آذری نشین کشور و توجیه مسئولان و تولید سیاست و ادبیات در این زمینه باشد اما نمی توان بر این امر چشم پوشید که غم انگیز تر از این مسئله وجود ندارد که نیروهایی که باید حافظ منافع ملی کشور باشد با تحلیل غلط به دشمنان این منافع میدان جولان دهد. تا دیر نشده باید از این تحلیل غلط برگشت.