قراباغ: هیاهو برای هیچ؟

۱۸ فروردین, ۱۳۹۵
قراباغ: هیاهو برای هیچ؟

بمراتب کمتر از شعار پردازی های ناسیونالیستی و احساسات برآشفته در هردو طرف و بخصوص طرف آذری هاست که از زمان عقد قرارداد آتش بس در سال 1994 تا کنون شاهد آن هستند که ارامنه، قراباغ و حتی هفت ولایت همجوارخود آذربایجان را اشغال کرده اند و حتی سازمان ملل هم این اشغال را محکوم کرده و حتی کمتر کشوری بجز خود ارمنستان این «جمهوری» نوپای قراباغ را برسمیت شناخته اما آذری ها قادر به تغییر وضعیت موجود نبوده اند – و هنوز هم ظاهرا نیستند.

چه چیزی فرق کرده؟ آیا آذری ها حالا امید تغییر دادن اوضاع را یافته اند یا اینکه اینها همه، طوری که بعضی ها حدس میزنند، فقط «آواز دهل ازدور» است؟

واقعا فهمیدن دلیل و انگیزه های مناشقات جدید ارمنستان و آذربایجان مشکل است، مناقشاتی که   در این 22 سال اخیر «خونین ترین» بشمار میروند و هنوز هم به «شدت» (اگر بشود از شدت صحبت کرد) ادامه دارند، گمانه زنی کرد. آنچه که روشن است اینها هستند:

– 22 سال است قرار داد آتش بس بین دو طرف بسته شده. هنوزقرار داد صلح موجود نیست.
– 22 سال است آذربایجانی های ترک زبان و مسلمان از قراباغ بیرون رانده شده اند و آنجا یک باصطلاح «جمهوری قراباغ» تاسیس یافته.
– 22 سال است همزمان با قراباغ هفت ولایت آذربایجان که همجوار با قراباغ هستند هم مانند قراباغ از سوی نیرو های ارمنی اشغال شده. قراباغ و ارمنستان در عمل از نظر اداری و سیاسی و جمعیتی چندان فرقی ندارند. حتی طبق گزارش ها بسیاری از مردم قراباغ که قبل از اشغال 300 هزار نفر بود به ارمنستان رفته و آنجا زندگی میکنند. اما ظاهرا دولت ارمنستان و یا خود مسئولان ارمنی قراباغ نمیخواهند به الحاق قراباغ به ارمنستان صورت رسمی ببخشد چ.نکه تصور عمومی در ارمنستان این است که الحاق رسمی به ارمنستان وضع بین المللی ارامنه را ناخوش آیند تر میکند.
– 22 سال است سازمان ملل و اکثریت کشور های دنیا باصطلاح «جمهوری قراباغ» را برسمیت نمی شناسند ولی بغیر از گهگاه تیر پرانی های موضعی بین دوطرف، مناقشاتی جدی بین دو کشور صورت نگرفته است.

– احساسات ناسیونالیستی در باره قراباغ در هر دو طرف هنوز شدید است. در مورد ارامنه از این نقطه نظر که «این حق تاریخی ماست و ما هم این حق را گرفتیم». در طرف آذربایجان یک حالت استیصال و ناامیدی از همه حوادثی که 22 سال پیش اتفاق افتاد و آذری ها نتوانستند کاری بکنند. متهم کردن دیگران مخصوصا روس ها وایرانی ها به کمک به ارامنه و ترک ها که «به کمک ما نیامدند.» در عین حال احساس ناراحتی و حتی گاه عقده که گویا در جنگ بقدر کافی و متهورانه نجنگیده اند و حتی طبق بعضی گزارش ها بعضی روستا های آذری که اشغال شدند، در جریان جنگ 22 سال پیش هنوز ارامنه نیامده تخلیه شده بودند و یا اینکه گویا بعضی ها در مقابل رشوه روستاهای خود را در اختیار ارامنه گذاشته اند. مجموعا بیش از 200 هزار آذربایجانی ترک زبان و مسلمان که از قراباغ، ارمنستان و ولایات دیگر آذربایجان از سوی ارامنه بیرون رانده شده اند، هنوز بصورت آواره و مهاجر در آذربایجان زندگی میکنند. (بعضی ارامنه مهاجر هم که از آذربایجان بیرون رانده شده اند در ارمنستان زندگی میکنند.)
– دنیا و باصطلاح «افکار عمومی» از جمله در کشور های شوروی سابق و یا ایران ظاهرا دیگر علاقه چندانی به موضوع قراباغ ندارد. فقط در ترکیه مقداری «اظهار همدردی» با آذربایجان میشود که بیشتر مبتنی بر عوامل زبانی و باصطلاح «تباری» (ترکی) دارد اما این همدردی بیش از بیان همدردی نیست.
– برافروختن نزاع بعد از 22 سال قابل توضیح مستقیم و روشن نیست. فقط گمانه زنی ممکن است. باید در نظر گرفت که در این مدت ثروت و قدرت نظامی آذربایجان بخاطر درآمد نفت (که اخیرا بخاطر نزول قیمت نفت در بازار بین المللی تقلیل یافته) از هر جهت از ثروت و قدرت نظامی ارمنستان جلو تر رفته است.
– ارمنستان با در دست داشتن قراباغ و هفت ولایت دیگر متعلق به آذربایجان دلیلی ندارد که بخواهد تشنج ایجاد کرده باشد مگر اینکه عواملی خارج از موضوع قراباغ در این میان اهمیت پیدا کرده باشند که آن هم روشن نیست.
– از کشور های همسایه قطعا ایران منفعتی در این کار نداشته و ندارد و نمیخواهد رابطه اش را با آذبایجان و یا ارمنستان بد تر کند. گرجستان پیوسته سیاست صلح آمیزی داشته و سر خودش با جریانات جدائی طلبی آبخاز ها و اوستین ها بند است. در ظاهر روسیه و ترکیه هم اقلا منفعت مستقیمی در برافروختن آتش بین ارمنستان و آذربایجان ندارند.

– چند احتمال که بعضی ها بدون عرضه دلیلی موثق از آن بعنوان انگیزه های محتمل سرگرفتن نزاع مسلحانه سخن میگویند:

الف – کار، کار خود آذربایجان و یا ارمنستان است. ارمنستان چرا؟ معلو نیست. آذربایجان را تا حدی میتوان فهمید. سوال مردم رفته رفته بیشتر و بیشتر این است که حالا هم که پولدار شده ایم و امکاناتش را هم داریم هنوز حتی نه فقط قراباغ را بلکه هفت ولایت اشغال شده را هم نتوانسته ایم پس بگیریم

– شاید علی یف برای منحرف کردن افکار عمومی از افشاگری های جدید یک موسسه بررسی های پولشوئی در باره نگهداری میلیون ها دلار پول در بانک های آفشور پاناما به این «تاکتیک لفاظی آتشین ناسیونالیستی» همراه با چند مشاجره نظامی نیاز داشته تا در عین حال ثابت کند که «قهرمان ملی» است و قراباغ را فراموش نکرده است. در واقع هم ادبیات و شعار های ناسیونالیستی هم در ارمنستان و هم بخصوص در آذربایجان بصورت کاملا غیر متناسب با آنچه که در واقع در «جبهه جنگ» صورت میگیرد شدید تر و شدید تر میشود. در حالیکه هنوز صحبت بر سر تصرف یکی دو دهکده و چهار پنج تپه غیر مسکون است، در افکار عمومی مردم و رهبران ارمنستان از «جنگی تمام عیار» و رهبران و مردم کوچه و بازار در آذربایجان از «یمباران خان کندی» مرکز قراباغ) صحبت میکنند!!

– شاید رجب طیب اردوغان ترکیه و یا ولادیمیر پوتین هم در بالا گرفتن موقتی و موضعی این نزاع چندان بیعلاقه نبوده اند. شاید. اردوغان بخاطر انگیختن احساسات ناسیونالیستی بنفع خودش در ترکیه و شاید پوتین، تا اینکه برعکس چهره اشغالگرش در کریمه در قراباغ نشان دهد که میخواهد نقش «رهبری صلح آفرین» در سطح جهانی را بازی کند.

نتیجه: دلیل این موج جدید زدو خورد ها را نمیتوان با اطمینان معین کرد. آنچه که روشنتر بنظر میاید این است که بعید است کسی و دولتی از بیرون آن را به ارمنستان و آذربایجان تحمیل کرده و نقش محرک اصلی را بازی کرده باشد.
و دوم: تا جائیکه من این کشور آذربایجان و حکومت آن را میشناسم احتمالا شعار ها و پرخاش ها مدتی ادامه خواهند یافت اما بعید است که مناقشات داغ و خونین مسلحانه جدی تر شود و طوری که رهبران هر دو جانب تهدید کرده اند، کار به جنگی تمام عیار بکشد.

———————–

آخرین خبرکه چند ساعت پس از این تحلیل عجولانه رسید: هر دو طرف آتش بس را قبول کردند – همه چیز مثل گذشته…  !