هیاهوی ظاهرا میراثی برای هیچ

۱۸ تیر, ۱۳۹۸
هیاهوی ظاهرا میراثی برای هیچ

رسانه ها را رکن چهارم دموکراسی می نامند. این تعبیر یکی از پیشرفت های مهم بشر است. بخش زیادی از مولفه های توسعه به آزادی گردش اطلاعات بستگی دارد. اما گاه در برخی کشورها از جمله ایران رکن چهارم به چرخ پنجم یا ستون پنجم تبدیل می شود و نتیجه ای جز بر آشفتن فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ندارد.
رسانه ها قوم گرا هم اکنون در ایران نقش ستون پنجم دشمن و مامور سازمان های اطلاعاتی خارجی را بر عهده دارند. از سوی دیگر با تبلیغ جعلیات تاریخی و فرهنگی مصداق واقعی نشر اکاذیب هستند.
برای این که کلی گویی نکرده باشیم به عملکرد بخشی از این رسانه ها نسبت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان آذربایجان شرقی می پردازیم. با این توضیح که مساله ما میراث فرهنگی استان نیست بلکه روند غالب رسانه های دروغ پرداز قومی است که ممکن است در آینده ای نزدیک دامان همه را فراگیرد.
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مثل هر سازمان دیگر موفقیت ها و شکست هایی داشته است. اما در کل و با دیده انصاف برآیند عملکرد آن از معدل عملکرد سازمان های دیگر دولتی بالاتر است.
احیای مساجد تاریخی تبریز، احیای خانه های تاریخی تبریز، توسعه گردشگری به ویژه در روستاهای استان که در آینده نتیجه آن بازرتر خواهد شد، توجه به صنایع دستی استان و یاریگری به هنرمندان صنایع دستی و بسیاری اقدامات دیگر کارنامه قابل قبولی برای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان و مدیرکل آن مرتضی آبدار محسوب می شود. اما اگر مرجع ما رسانه های قوم گرا باشد تصویر دیگری دیده می شود.
در این تصویر مضحک گویی آبدار و کارمندانش از کشوری دیگر آمده اند و می خواهند میراث فرهنگی استان را به یغما برند و یا پنهان کنند. مسخره است که فردی روان پریش برای زیر سوال بردن عملکرد میراث فرهنگی استان بلیط های موزه آذربایجان را که موزه ای ملی است و دومین موزه مهم کشور به حساب می آید در دست می گیرد و می پرسد چرا عکس اماکن تاریخی دیگر شهرهای ایران روی بلیط این موزه است؟ و این رفتار را نشانه ضعف سازمان میراث فرهنگی استان می نمایاند. در حالی که این فرد و افراد دیگر می توانند بروند و ببینند که عکس اماکن تاریخی تبریز روی بلیط موزه دیگر شهرها هم هست. یعنی سازمان میراث فرهنگی ایران برای توسعه گردشگری عکس های اماکن تاریخی ایران را روی بلیط شهرهای مختلف می زند و این بدیهی ترین کار برای توسعه گردشگری است اما وقتی عینک قوم گرایی به چشم بزنیم حتی ستارها و خدا و فرشتگان هم قومی می شوند و این خطرناک ترین نگاه ممکن به جهان است.
مورد دیگری که از این هم خنده دارتر است و به قول ما تبریزی ها مرغ پخته را در قابلمه به قاه قاه می اندازد انتساب استخوان های کشف شده در یک حفاری در تبریز به کشته شدگان واقعه پیشه وری ملعون بود. این هم بهانه ای شد برای تحت فشار گذاشتن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان. در حالی که یک صفحه منبع تاریخی معتبر از کشتار مزدوران پیشه وری در دست نداریم اما استخوان های کشف شده در تبریز که ظاهرا هیچ اهمیتی نداشت بهانه ای شد برای قوم گرایان تا ادعاهای واهی خود را به کرسی بنشانند
به هر روی فشارهای خنده دار و وقت گیر و خسته کننده قوم گرایان به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان آذربایجان شرقی یکی از نمونه های عملکرد قوم گرایان است. عارضه ای ویروسی و مسری که اگر جلوی آن به سرعت گرفته نشود تمام ارکان کشور را گرفتار خواهد کرد.