محمد مطلق
تبریز، کانونی از فرهنگ و هنر ایرانی

۲۹ خرداد, ۱۴۰۱
تبریز، کانونی از فرهنگ و هنر ایرانی

به شوق دیدار کودکان و نوجوانان هنرمند تبریزی از محله سرخاب و مقبره قطران و خاقانی و اسدی و ظهیر و انوری و ساوجی و شهریار… تا خیابان پاستور پیاده می‌روم و در راه چند عکس یادگاری مقابل ارگ هفتصد ساله علیشاه می‌گیرم. آن روزگار کدام شاعر و هنرمند تبریزی پیاده از کنار ارگ عبور می‌کرده است؟ اینجا تاریخ چنان لایه لایه و عمیق است که گیج می‌شوی اما از یک چیز اطمینان دارم؛ تبریز همواره چشمه زایای فرهنگ و هنر ایران بوده است؛ از قطران هزار سال پیش کانون سرخاب تا کودکان امروز مؤسسه رودکی در خیابان پاستور که در آن ایرانیت موج می‌زند و این را همان لحظه ورود و حتی از تصاویر و قاب عکس‌های روی دیوار می‌شود فهمید؛ مگر می‌شود سراغ شعر و موسیقی و هنر بروی و سر از مهر ایران درنیاوری؟

در این سال‌ها حتماً ویدیوهای زیادی از سرودهای ملی میهنی و آوازها و تصنیف‌های موسیقی سنتی و کلاسیک ایران هنرآموزان تبریزی دیده‌اید یا شاید هم با اشتیاق کنسرت‌های مختلف این هنرمندان کوچک را دنبال کرده‌اید. اگر اینگونه است حتماً شما هم هر بار سر ذوق آمده‌اید و به این کودکان و نوجوانان آذربایجانی بالیده‌اید.

از قادر رودکیان مدیر مؤسسه موسیقی رودکی می‌پرسم موسیقی آذری و ایرانی باهم فرق دارد؟ پاسخم را با آوازی آذری و تکرار همان دستگاه با شعری فارسی می‌دهد و این بار او از من می‌پرسد؛ این دو آواز باهم فرق داشت؟ پاسخ روشن است؛ خیر. یاد مصاحبه یکی از شبکه‌های تلویزیونی باکو با علی‌بابا محمدوف استاد موسیقی می‌افتم که وقتی از نوجوانی و اشتیاقش به آموختن موسیقی می‌پرسند، می‌گوید من از رادیو ایران بسیار آموخته‌ام و حتی مشق استاد را با رادیو ایران تصحیح کرده‌ام. محمدوف از یادگیری دقیق دستگاه همایون با آوازهای فارسی این رادیو مثال می‌آورد و می‌گوید وقتی اولین بار شنیدم، آنقدر تکرار کردم که در ذهنم بنشیند چون من آن را به شکل دیگری از استاد یاد گرفته بودم. محمدوف روز بعد وقتی دستگاه همایون را به شیوه رادیو ایران اجرا کرد، استاد لبخند زد و گفت این درست است، من هم یادم رفته بود. اگر موسیقی آذری موسیقی غیر‌ایرانی است چرا نام تمامی دستگاه‌ها، اصطلاحات، سازها و… ایرانی است؟
رودکیان معتقد است، هم در جهت ترویج موسیقی فاخر ایرانی و هم به دلایل فرهنگی و اجتماعی بیشتر علاقه‌مند است با کودکان و نوجوانان کار کند: «تربیت این نسل برای آینده خیلی مهم است. من هم به نوبه خودم سعی می‌کنم کاری را که از دستم برمی‌آید با جان و دل انجام دهم. مسأله البته فقط هم موسیقی نیست، هرچند بچه‌ها باید یاد بگیرند موسیقی فاخر گوش دهند اما از آن مهم‌تر بحث اخلاق و شخصیت و دیدگاه‌های فرهنگی و اجتماعی است. اگر اینها درست نشود، صرف توانایی در موسیقی اهمیتی ندارد. من به این موضوع فکر می‌کنم که یک نوجوان در جمع این مؤسسه تأثیر مثبتی بگیرد چون همان نوجوان می‌تواند روی همسالان خودش هم تأثیر بگذارد.»

او عکس یادگاری روی میز کارش را نشانم می‌دهد و می‌گوید: «سال ۹۶ تازه با این بچه‌ها شروع کرده بودیم، الان هر کدام برای خودشان هنرمند و نوازنده قابلی هستند. خیلی‌ها می‌گفتند بچه که نمی‌تواند تار بزند، بچه باید برود کلاس پیانو. من با استادان صحبت کردم و گفتم از ۱۰ نفر در یک کلاس، لااقل ۲ نوازنده قابل تحویل بدهید که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.»از او می‌پرسم چون اسم فامیلی خودتان رودکیان است اسم مؤسسه را رودکی گذاشته‌اید یا به خاطر رودکی پدر شعر فارسی؟ می‌گوید: «رودکی فقط پدر شعر فارسی نیست، پدر موسیقی ایرانی هم هست. قاعدتاً به احترام رودکی نام مؤسسه هم رودکی است، حالا خوشبختانه فامیلی من هم رودکیان است.»قادر رودکیان متولد ۱۳۵۲ تبریز، موسیقی را با آواز شروع کرد و از سال ۶۸ به آموختن سه تار نزد داود آزاد پرداخت و سال ۷۲ وارد دانشگاه شد و موسیقی را به‌صورت آکادمیک در دانشگاه آزاد تهران مرکز پی گرفت. همزمان در کلاس‌های استاد لطفی، استاد علیزاده، داریوش پیرنیاکان و استادان دیگر شرکت کرد و همان سال‌ها توانست مجوز تدریس در فرهنگسرای تبریز را بگیرد و نخستین تجربه‌های کلاس‌داری هنری را از سر بگذراند. سال ۷۹ آموزشگاه رودکی را در تبریز تأسیس و نخستین کنسرت رسمی موسیقی را پس از انقلاب در این شهر برگزار کرد:

«تا آن زمان برنامه‌هایی به‌صورت جُنگ برگزار می‌شد و در کنار تئاتر و شعبده‌بازی و شعرخوانی و… موسیقی هم اجرا می‌شد، اما اینکه یک برنامه صرفاً کنسرت و مختص موسیقی باشد، در تبریز وجود نداشت. یادم می‌آید با چه مشقتی مجوز کنسرت گرفتیم و خوشبختانه استقبال خوبی هم شد.»
مؤسسه رودکی تاکنون چند نسل از هنرمندان تبریزی را تربیت کرده و کنسرت‌های کارگاهی زیادی داشته و هر بار چهره تازه‌ای را به موسیقی کشور معرفی کرده است. البته خیلی‌ها کمتر اطلاعی از فعالیت‌های سال‌های قبل این مرکز دارند زیرا فضای مجازی وجود نداشت و گاه اهالی خود تبریز هم کمتر در جریان پیشرفت کودکان و نوجوانان شهر خود قرار می‌گرفتند. اما حالا به گفته رودکیان چهار پنج سالی است که وضع فرق کرده و خیلی‌ها کار بچه‌ها را دنبال می‌کنند.

شعر مولانا با تنظیم رودکیان روی یک ملودی مازندرانی قرار می‌گیرد و تصنیف را پارسا خائف خواننده‌ای که پس از درخشش در برنامه تلویزیونی عصر جدید به چهره‌ای محبوب و شناخته‌شده تبدیل شد، به زیبایی هرچه تمام می‌خواند و اثر در جشنواره موسیقی جوان می‌درخشد: «ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام/ زان می‌که در پیمانه‌ها اندر نگنجد خورده‌ام/ با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفته‌ام/ با منکران دی صفت همچون خزان افسرده‌ام».

کودکان و نوجوانان تبریزی مؤسسه رودکی که بارها در جشنواره‌های مختلف ازجمله جشنواره فجر درخشیده‌اند، از موسیقی نواحی نیز غافل نیستند چنانچه در یکی از اجراهای کارگاهی، آتنا شیخی نوازنده تار، رایا کرمی نوازنده کمانچه و افرا اصلان‌ حسینی نوازنده دف به زیبایی هرچه تمام ترانه کردی کابوکی را اجرا می‌کنند و در کنسرت فرهنگسرای نیاوران تهران، با قطعه آذری «کوچه لر» و قطعاتی از موسیقی فولکلور نواحی مختلف ایران مثل «جان مریم» و «می‌خوام برم کوه» و… سالن را به وجد می‌آورند. در ویدیویی از کنسرت‌های کارگاهی بچه‌های مؤسسه رودکی، عرشیا محمدی نوازنده تار و پرهام شریفی نوازنده تمبک، چهار مضراب دشتی استاد جلیل شهناز را به گونه‌ای می‌نوازند که اگر چشم‌هایت را ببندی حس می‌کنی استادانی ۵۰ ساله در حال نواختن هستند نه کودکانی ۹ یا ۱۰ساله و در کنسرت دیگری با آواز علی افضلی، امیر وصالی، احسان بازدار، یسنا رهو و هستی نصیرپور با ترانه‌های محلی شیراز، بیننده را میخکوب می‌کنند. کودکان مؤسسه رودکی همچنین علاقه ویژه‌ای به سرودهای ملی و نواهای اصیل ایرانی دارند و به هر بهانه‌ای تلاش کرده‌اند این سرودها را بازخوانی کنند و در ذهن مخاطب تازه نگه دارند.یکی از استادان تبریزی موسیقی در تمجید از هنر کودکان و عملکرد مؤسسه می‌نویسد: «از ویژگی‌های آموزشگاه رودکی همگرایی و هم‌افزایی کودکان و نوجوانان با یکدیگر است. من اعتقاد دارم برای نوجوانان و کودکان باید از درون موسیقی ملی ایران آهنگ‌ها و ریتم‌های متفاوتی با خلاقیت هنرآموزان ایجاد شود و هنرآموز کودک و نوجوان با دنیای موسیقی برآمده از موسیقی ملی ایران ولی با فضایی متفاوت از موسیقی بزرگان کار را شروع کند. این البته کار دشواری است چون تدوین این روش کار به خلاقیت و اهتمام هنرمندان زیادی نیازمند است… در این راستا برای هنرمند ارجمند آقای قادر رودکیان که سال‌های زیاد فعالیت هنری خود را صرف آموزش و پرورش هنرمندان کودک و نوجوان کرده‌اند آرزوی موفقیت می‌کنم.»

آموزشگاه رودکی علاوه‌بر آموزش موسیقی عملاً به هنرکده‌ای برای مشق پاسداری از ارزش‌های ملی و میهنی تبدیل شده است. چنانچه در شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های مجازی داخلی این مؤسسه به چهره‌های تاریخی، بزرگان ادبیات و رشته‌های گوناگون هنری نیز پرداخته می‌شود تا نوآموزان به درک عمیق‌تری از هنر و ادبیات ایران برسند تا جایی که وقتی به چهره کودکان نگاه می‌کنی، ناخودآگاه پختگی، شخصیت، آرامش و عشق به ایران را در وجودشان حس می‌کنی. این چیزی است که در فضا نیز موج می‌زند. اینجا تک‌تک بچه‌ها به شکل حسادت‌برانگیزی هنرمند هستند و اغراق نیست اگر بگوییم چشم امید بسیاری به بچه‌های هنرمند تبریزی دوخته شده است.

منبع: روزنامه ایران