چرخش استراتژیک در قفقاز
اتحاد با ایروان؛ همکاری تاکتیکی با «باکو»

۲ آبان, ۱۴۰۱
اتحاد با ایروان؛ همکاری تاکتیکی با «باکو»

سیاست و موضع سنتی و رسمی ایران در منطقه قفقاز بعد از فروپاشی شوروی همواره تعادل و موازنه بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان بوده است و این راهبرد تا قبل از جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ نقطه ثقل سیاست خارجی ایران در مرزهای شمالی بوده است. اما با شروع جنگ قره‌باغ در شهریور ۱۳۹۹ و حمایت اعلانی تهران از آزادسازی مناطق اشغالی توسط جمهوری آذربایجان و مهم‌تر از آن تحولات پسابحران یعنی همراهی ترکیه با باکو و طرح‌های جاه‌طلبانه برای تغییر مرزها، جمهوری اسلامی حداقل در سطح اعلانی تلاش کرده تا مواضع ایروان را در این میان تقویت کند.

در سطح اعمالی نیز رزمایش سه‌روزه سپاه در منطقه ارس و سفر سه‌روزه امیرعبداللهیان به ارمنستان که با افتتاح کنسولگری در شهر قاپان همراه شد، نیز نشان می‌دهد که راهبرد تهران برای عدم تغییر مرزهای شمال غربی بسیار جدی است و هرگونه تشدید بحران از سوی جمهوری آذربایجان در همراهی با دیگر بازیگران همچون ترکیه را تحمل نخواهد کرد. اگرچه تهران همزمان همکاری و مدیریت تنش با باکو را نیز محور سیاست خارجی خود در قفقاز قرار داده است.

در همین ارتباط در سفر وزیر خارجه ایران به ایروان که از پنج‌شنبه ۲۸ تا شنبه ۳۰ مهر به طول انجامید که در نوع خود یک رکورد در سفر یک مقام رسمی ایران به یک کشور همسایه به حساب می‌آید، تغییرناپذیری مرزها و ثبات و امنیت با همسایگان محور اصلی گفت‌وگوها با مقامات ارمنی قرار گرفت. حسین امیرعبداللهیان در دیدار با نیکول پاشینیان نخست‌‌وزیر جمهوری ارمنستان با تاکید بر لزوم حفظ و توسعه کریدور شمال-جنوب از مسیر ارمنستان تاکید کرد که تهران با هرگونه تغییر ژئوپلیتیک و تغییر در مرزهای منطقه مخالف است.

سفر امیرعبداللهیان دقیقا چند ساعت پس از پایان رزمایش بزرگ سپاه در منطقه ارس در دستورکار راهبرد دو‌وجهی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. راهبردی که دو بعد نظامی و دیپلماسی را توامان برای مواجهه صریح‌تر با تحولات قفقاز مورد توجه قرار داد. رزمایش بزرگ اقتدار نیروی زمینی سپاه از ۲۵ مهر ماه در منطقه عمومی ارس آغاز شد؛ رزمایشی که هم به سبب زمان و هم نحوه برگزاری از اهمیت بالایی برخوردار بود. در این رزمایش برای نخستین‌بار جمهوری اسلامی توانست روی رودخانه مرزی ارس، پل شناور ایجاد و انتقال سلاح و ادوات نظامی را به آن سوی رودخانه تمرین کند. همچنین موشک‌‌های نقطه‌‌زن فتح ۳۶۰ با دوربرد ۱۲۰ کیلومتر هم از دیگر سلاح‌‌های نظامی بود که در این رزمایش مورد توجه قرار گرفت.

در واقع پیام این راهبرد دو‌وجهی مدیریت بهینه تنش‌ها در قفقاز، ارسال سیگنال آمادگی ایران برای مقابله با هرگونه تغییر بزرگ در مرزها و حفظ تعادل و موازنه در روابط با جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان بود که به‌نظر می‌رسد پس از جنگ دوم قره‌باغ دچار یک نوع عدم تعادل شده بود. پاییز سال ۲۰۲۰ میلادی (۱۳۹۹ شمسی)، دور جدید مناقشه‌‌ای قدیمی میان دو جمهوری تازه استقلال یافته از شوروی سابق، در حالی آغاز شد که باکو برای تصرف مناطق قره‌‌باغ مصمم‌‌تر از همیشه بود. جنگ میان جمهوری آذربایجان با همسایه غربی خود پس از ۴۴ روز و با تصرف بخش‌هایی از منطقه مورد مناقشه قره‌‌باغ و ۷ منطقه‌‌ اطراف آن که تحت کنترل ارمنستان بود، با میانجیگری روسیه به پایان رسید.

ریشه این درگیری‌‌ها «قره‌‌باغ» است، سرزمینی با جمعیت ارمنی‌نشین اما متعلق به جمهوری آذربایجان که از دهه ۱۹۹۰، منشأ درگیری‌‌های بین دو کشور بوده است. باکو در چند برهه زمانی برای بازپس‌‌گیری این منطقه از تسلط ایروان تلاش کرد که جدی‌‌ترین و موفق‌‌ترین آن پاییز ۲۰۲۰ بود. پس از این تاریخ و امضای توافق آتش‌‌بس بین طرفین در مسکو، در مقاطعی درگیری‌‌های کوتاه‌مدتی بین دو طرف در مرزها رخ داد که در شهریور و مهر سال جاری این درگیری چند روز ادامه یافت و منجر به کشته شدن تعدادی از طرفین شد. با این حال بررسی دقیق‌تر دور جدید‌های تنش‌های مرزی نشان می‌دهد باکو با تحریک آنکارا به دنبال تشدید درگیری و حتی ایجاد جنگ مرزی با هدف تصرف و اشغال بخشی از خاک ارمنستان در استان سیونیک برای ایجاد دالان زنگزور و تحمیل آن به ایروان است.

در واقع آنچه روند جنگ قره باغ را به سمت یک بحران ساختگی در حال شکل‌گیری سوق داد، سیاست‌ها و به تعبیر دقیق‌تر جاه‌طلبی‌های جمهوری آذربایجان در همراهی با ترکیه و دیگر بازیگران برای عملیاتی ساختن طرح کریدور زنگزور است که در عمل مرزهای ایران با ارمنستان و به تعبیر دقیق‌تر مرزهای ایران با اروپا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. درباره اهمیت دالان زنگزور باید گفت این دالان به کوتاه‌ترین مسیر حمل و نقل زمینی بین اقیانوس آرام و اطلس و همچنین نقطه تلاقی جنوب به شمال و شرق به غرب اطلاق می‌شود. دالان زنگزور به گسترش حمل و نقل زمینی و مرتبط ساختن اروپا و آسیا به یکدیگر خواهد انجامید و یکی از مهم‌ترین مسیرهای حمل و نقل زمینی است که جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق ارمنستان به روسیه و ترکیه متصل و زمینه را برای ارتباط آسیا، اروپا و خاورمیانه با یکدیگر فراهم می‌سازد.

در این میان بازی پیچیده و پشت پرده ترکیه در میانه قفقاز باعث شده تا آنکارا به محور اصلی سیاست تغییر مرزها در مرزهای ایران و ارمنستان تبدیل شود. این مساله به ویژه در زمانی که توجه روسیه به دلیل جنگ اوکراین چندان معطوف به قفقاز نیست، زمینه را برای آزادی عمل بیشتر ترکیه فراهم کرده است. تحلیلگران رویای اتصال سرزمین‌های ترک را محور اصلی راهبرد آنکارا در قفقاز می‌دانند. از این زاویه است که ایران نیز خطر تغییر احتمالی مرزها را درک کرده و زمینه را برای مواجهه صریح‌تر و واقع‌بینانه‌تر با تحولات در حال وقوع در پیش گرفته است. سیاستی که به دنبال بازگرداندن تعادل با حمایت بیشتر از ارمنستان در این برهه زمانی است. به‌ویژه که از دید تهران این احتمال وجود دارد که با توجه به ضعف‌های اقتصادی دولت پاشینیان، زمینه برای چرخش به سمت آمریکا و باز شدن پای ایالات متحده به منطقه فراهم شود. این مساله به ویژه با توجه به عدم تمرکز روسیه گزینه محتملی است، به‌ویژه که سفر اواخر شهریور ماه نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در این راستا قرار داشت.

درباره رویکرد ایران و اینکه آیا چرخشی در سیاست بی‌طرفی تهران نسبت به منطقه قفقاز به وجود آمده، به این معنی که سیاست جمهوری اسلامی به سمت پیوند راهبردی با ارمنستان با هدف مدیریت رفتارهای جمهوری آذربایجان سوق یافته، جعفر خاشع مدیرعامل بنیاد مطالعات قفقاز به «دنیای اقتصاد» گفت: با چرخش موافق نیستم، چرا که سیاست ایران در قفقاز همیشه این بوده که مناطق اشغالی متعلق به جمهوری آذربایجان است و پس از جنگ ۲۰۲۰ هم تهران از آزادسازی این مناطق استقبال کرد. اما آنچه در حال تغییر دادن صحنه است، جاه‌طلبی‌های الهام علی‌اف در همراهی با اردوغان است که قطع مرز با ارمنستان به بهانه ایجاد کریدور زنگزور را که هیچ پایه و اساس محکمی ندارد، در دستورکار قرار داده و این مساله برای ایران بسیار مهم است.

خاشع با بیان اینکه از زمان فروپاشی شوروی تا مقطع کنونی تغییری در رفتار سیاست خارجی و بازیگری ایران در این منطقه به وجود نیامده است، علت حمایت تهران از مواضع ارمنستان حداقل در سطح اعلانی را چشمداشت باکو به تمامیت سرزمینی ارمنستان و قطع ارتباط مرزهای ایران با اروپا می‌داند و معتقد است: نقشی که ترکیه در این میان ایفا می‌کند هم بسیار مهم است و در راستای اهداف غرب و منحرف کردن توجه ترکیه به اروپا به ویژه در ارتباط با یونان است. در این زمینه اهداف و منافع غرب با آنکارا همپوشانی پیدا می‌کند. مدیرعامل بنیاد مطالعات قفقاز درباره نقش روسیه هم می‌گوید: کنش روسیه در این میان یک مساله است و با توجه به درگیری‌ای که در مقطع کنونی با اوکراین دارد، تمرکز لازم را برای ایفای نقش سنتی در قفقاز ندارد، اگرچه نقش روسیه همواره یک نقش امنیتی و سیال است که تلاش می‌کند ضمن اینکه در مذاکرات صلح حضور داشته باشد، اما همزمان اهرم‌های کنترلی خود را به شکل ضمانت امنیتی حفظ کند و از دست ندهد.

دنیای اقتصاد