سفیر ایران در باکو: دولت جمهوری آذربایجان فعالیت جریانهای قوم گرا را ممنوع کرده است!

۱ شهریور, ۱۳۹۴
سفیر ایران در باکو: دولت جمهوری آذربایجان فعالیت جریانهای قوم گرا را ممنوع کرده است!

گفته است که دولت باکو هر گونه فعالیت ضدایرانی را در باکو ممنوع ساخته است.

وی در پاسخ به شایعه پردازی نشریات باکو در خصوص روابط تهران- ایروان نیز گفت که ایران با ارمنستان همسایه است و روابط عادی دارد همانطور که با باکو روابط عادی دارد.

 

با توجه به فرا رسیدن روز خبرنگار در کشورمان ایران شما نقش رسانه­ ها را در ایجاد و گسترش مناسبات بین دو کشور همسایه ایران و آذربایجان چگونه می­بینید؟

– بنده این روز مهم تاریخی را به شما و همه اهل رسانه و روزنامه نگاران عزیز کشورمان تبریک گویم و یاد خبرنگار شهید زنده یاد صارمی و دیپلماتهای شهید ایرانی را که در مزار شریف افغانستان به دست تروریستهای طالبان به شهادت رسیدند، گرامی می دارم. می­دانیم که عصر فعلی، عصر اطلاعات است و نشر اطلاعات در مسیر تحقّق اهداف مهم کشورها و دولت هاست. لذا هرچه اطلاع­ رسانی توسط رسانه­ ها دقیق­تر، مستقل­تر و پررونق­تر باشد، به همان اندازه در تصمیم گیری اهل سیاست و سران دولتها تأثیر می­گذارد، عکس آن نیز صادق است، هرچه اخبار و اطلاعات غیردقیق و غیرمستقل باشد، تأثیری منفی و تخریبی در سرنوشت ملتها و دولتها و حتی اشخاص خواهد داشت. یکی از شاخصه­ های عصر ما که عصر اطلاعات است، تأثیر در هدایت افکار عمومی یعنی جنگ نرم می­باشد که به نوعی بر جنگ سخت ترجیح دارد و امروز رسانه­ ها ابزار جنگ نرم شده­اند.

میزان بهره گیری قدرتهای بزرگ از توانمندی رسانه­ ها را چگونه ارزیابی می­کنید؟

– امروز رسانه­ ها زمینه­ ساز تحقق اهداف سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی دولتهاهستند؛ قدرتهای بزرگ هم برای اینکه افکار عمومی دنیا را با خود همراه کنند، تلاش می­کنند ابزار جنگ نرم یعنی رسانه­ ها را در اختیار خود بگیرند. برای مثال آمریکا قبل از حمله به افغانستان، توانست از طریق رسانه­ ها و مطبوعات، افکار عمومی را در موضوع ساختگی 11 سپتامبر 2001 با خود همراه نماید و با طرح موضوع مبارزه با تروریسم در رسانه­ ها، افکار عمومی آمریکایی­ها از تصمیم دولت جورج بوش در هجوم نظامی به افغانستان استقبال کردند. گرچه اصل موضوع 11 سپتامبر صحنه­ سازی و نمایش بود، ولی دولت آمریکا به اهداف سیاسی خود دست یافت. اما در عراق موفق نشد به اهدافش دست یابد چون نتوانست افکار عمومی را با خود همراه کند، نتوانست مطبوعات و رسانه­ ها را در اختیار خود بگیرد یعنی موفق نشد ثابت کند که عراق بمب هسته ­ای دارد، و چون رسانه ­های مستقل با او همگامی نکردند، افکار عمومی هم با او همراه نشد. بعدها هم افشای زندانهای گوانتاناما و ابوغریب و … توسط رسانه­ های مستقل، آمریکا را در رسیدن به اهدافش در عراق ناکام گذاشت و مجبور شد عراق را ترک کند. بنابراین رسانه­ ها قوی­ترین ابزار جنگ نرم و تسخیر دژهای افکار و دلهای عموم مردم هستند که دولتها و قدرتهای بزرگ سعی می­کنند از این طریق، قبل از همه چیز در جنگ نرم پیروز شوند.

از دیدگاه شما نقش رسانه­ ها در منطقه و تحقق اهداف سیاسی دولتهای منطقه چیست؟

– ببینید وقتی من به عنوان سفیر ایران در سال 2012 (مهر 1391) به آذربایجان آمدم، برخی رسانه­ های دو کشور نقش مهم و سازنده و مستقل خود را به نحو احسن ایفا نمی­کردند، و رسانه­ های فرامنطقه­ ای و صهیونیستی افکار عمومی منطقه را شکل می­دادند و برخی رسانه­ های منطقه ­ای و محلی به شکل داوطلبانه در مسیر آنها قرار گرفته بودند، رسانه­ های صهیونیستی و وابسته به آمریکا همواره تلاش می­کردند دولتها و ملتهای همسایه را از جمهوری اسلامی ایران دور کنند. اسراییل درچنین شرایطی با ترفندهای رسانه­ای و دیپلماسی عمومی، مناسبات ایران و آذربایجان را تخریب می­کرد و رسانه­ های محلی را در مسیر تحقق اهداف خود در منطقه با خود همراه کرده بود. برای مثال روابط نظامی و تسلیحاتی خود با آذربایجان را از طریق رسانه­ ها بزرگتر و غیرواقعی­ تر نشان می­داد و تهدید نظامی علیه ایران را با تبلیغات رسانه­ ها بزرگتر مطرح می کرد تا افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. گرچه دولت آذربایجان می­گفت ما اجازه نمی­دهیم کسی از خاک ما علیه ایران دست به اقدام نظامی بزند، ولی افکار عمومی از تبلیغات رسانه­ ای صهیونیستها متأثر می­شد و در ایران نیز قدرت اسرائیل را چندین برابر بزرگتر از آنچه هست مطرح میکردند؛ در نتیجه رسانه­ های ما آذربایجان را به عنوان تهدید تلقی می­کردند. مجموع این مسائل که ریشه در دیپلماسی رسانه­ ای و تبلیغی رژیم صهیونیستی داشت، باعث می­شد روابط ایران و آذربایجان سرد شود.

برگزاری برنامه مسابقات موسیقی اروپایی سال 2012( یورو ویژن) در باکو هم باعث سردی روابط شد، ظاهراً چندان هم با رسانه­ ها مرتبط نبود؟

– چرا، در آن برنامه هم شیطنت رسانه­ های اروپا باعث بروز تنش در روابط شدند، چون یکی از انجمن­ های همجنس­گرا در اروپا اعلام کرد که قصد دارد در جریان مسابقات موسیقی یورو ویژن، رژه­ ای از همجنس­گراها در باکو راه بیندازد که البته خود دولت آذربایجان این خبر را تأیید نکرد. اما رسانه های اروپایی­ این موضوع را تکرار و بزرگنمائی کردند. پدیده همجنس­گرایی یکی از منفورترین پدیده­ ها در نظر آذری هاست و اراده­ ای برای انجام رژه همجنس­گراها در باکو وجود نداشت. اصلاً یکی از شرایط عضویت آذربایجان در اتحادیه اروپا، مجوز فعالیت همجنس­گرایان در این کشور است که مقامات آذری آن را قبول نکرده اند و موضوع رژه همجنس­گراها را هم دولت آذربایجان ردّ کرد، ولی اروپایی­ها موضوع را در بوق و کرنای رسانه­ ها گذاشتند که باعث شد رسانه های ایران هم متاثر شده و این خبر را اشاعه دهند، از طرفی برخی روحانیون محترم در ایران نسبت به اجرای این برنامه در کشور شیعی آذربایجان، نگران و حساس شدند و نهایتا مردم متدین ناراضی شده و تجمعاتی اعتراض­آمیز در مقابل سرکنسولگری آذربایجان در تبریز انجام دادند. متقابلاً تجمعی از سوی آذری ها در جلو سفارت ایران در باکو رخ داد که همه اینها ناشی از ترفندهای رسانه ­ای غرب بود تا شکاف سیاسی بین ایران و آذربایجان را بیشتر کنند و متأسفانه موفق هم شدند.

 

آیا تحرکات ضد ایرانی گروههای قومیت­ گرا در آذربایجان و امکان بروز و ظهور و فعالیت آنها در این کشور، به نوعی اهرم فشار علیه ایران و تشویش اذهان عمومی بر ضد جمهوری اسلامی نیست؟

– گروهک­های قومیت­ گرا در آذربایجان نه جایگاه دولتی و سیاسی دارند نه پایگاه مردمی؛ آنها مخالف دولت آذربایجان هم هستند. دولت آذربایجان از آنها علیه ایران نه بهره سیاسی می­برد، نه استفاده ابزاری و نه از آنها حمایت می­کند، بلکه فعالیت آنها را هم ممنوع کرده است. حتی بعد از سفر آقای دکتر روحانی به آذربایجان، هر دو طرف، فعالیت گروه های مخالف دو کشور را در کشورشان ممنوع کردند. جالب است بدانید که اخیراً در درون گروهک­ های قومیت­ گرای مخالف ایران در آذربایجان، اختلاف و رسوایی بزرگی پیدا شده و خودشان آمدند و افشا کردند که رهبرانشان پول هایی را که از سناتورهای آمریکایی گرفته­ بودند، در بین اعضایشان درست تقسیم نکرده ­اند.

جناب سفیر، معمولاً موضوع رابطه ایران با ارمنستان خوراکی برای تبلیغ سوء علیه ایران در آذربایجان شده و نزدیک به 25 سال است که مدام این موضوع علیه ایران تبلیغ می ­شود.

– ما و ارمنستان همسایه هستیم کما اینکه با آذربایجان هم همسایه­ ایم، روابط ما با ارمنستان روابط عادی است و هیچ­گاه این رابطه علیه آذربایجان یا یک دولت ثالث دیگر نبوده و نخواهد بود. ما در سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی با آذربایجان بوده و هستیم و از تمامیت ارضی آذربایجان حمایت کرده­ ایم و در دوره جنگ به آذربایجان کمک کردیم. بنابراین متهم کردن ایران به حمایت از ارمنستان علیه آذربایجان یک ادعای نادرست است که برخی رسانه ها و گروهک ها به آن دامن می­زنند و مقامات دولت آذربایجان و روشنفکران و اهل سیاست هم واقعیت امور را خوب می­دانند.

اعزام مستمر گروههای رسانه­ ای آذربایجان به ایران در یک سال گذشته به ابتکار جنابعالی بود، لطفاً هدف از این اقدام را توضیح بفرمایید.

– ببینید، وقتی من به آذربایجان آمدم ( مهر1391) برخی رسانه ­های دو طرف در مسیر توسعه روابط نبودند، در واقع در مسیر انجام وظیفه اصلی و ملی خود نبودند، و شاید در مسیر سرد کردن روابط و ایجاد تنشهای سیاسی قرار داشتند. حتی بعضی از همکاران به من توصیه می­کردند که با رسانه ­ها کمتر ارتباط داشته باشم. من صبح روز اولی که به فرودگاه باکو رسیدم، تعدادی از رسانه­ ها منتظر بودند. از همان لحظه ورود، همکاری و تعامل با رسانه­ ها را شروع کردم. رسانه­ ها مدام سؤال می­کردند که چرا در ایران آذریها نمی­توانند به زبان ترکی صحبت کنند یا کتاب و نشریه منتشر نمایند یا در شبکه­ های رادیو و تلویزیون برنامه­ هایی به زبان مادری داشته باشند. ما ضمن اینکه پاسخ می­دادیم و واقعیت­ها را می­گفتیم، تصمیم گرفتیم که خود اصحاب رسانه را به صورت مستمر و متناوب و به شکل گروهی از همه مطبوعات و رسانه­ ها و کانالهای تلویزیونی به ایران اعزام نماییم تا با مردم و مراکز دولتی و مقامات و گروه های فرهنگی و دانشگاهی و شرکتها و مدارس و رسانه­ ها و متن جامعه ایرانی بی واسطه دیدار و گفتگو داشته باشند و واقعیت­ها را از نزدیک ببینند و لمس کنند و چون برگشتند آنها را آنگونه که دیده­ اند، منعکس نمایند که چنین هم شد. تاکنون 9 گروه رسانه­ ای به استانهای مختلف ایران از جمله آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل، گیلان، گلستان، مازندران و کیش اعزام کردیم . از ایران هم یک گروه رسانه­ ای و چند نفر روزنامه­ نگار به صورت منفرد آمدند و با مسئولان و رسانه­ ها ی آذربایجان دیدار و گفتگو کردند و یک تعامل سالم رسانه ­ای بین ایران و آذربایجان پیدا شد که ان­شاءالله ادامه خواهد داشت.

در سایه فعالیت این گروههای رسانه ­ای بسیاری از واقعیت­ های ایران در آذربایجان برای مردم و مقامات روشن شد و ابهامات و شایعاتی که رسانه­ های خارجی بدخواه و صهیونیستی پراکنده بودند، خود به خود از بین رفت و فضای سیاسی شفاف­تر شد. علاوه بر اینها، دفتر برخی از رسانه­ های آذری از جمله خبرگزاری «ترند»، «آینس» (تلویزیونی) و «آذرتاج» در تهران مستقر و فعال شد، از ایران هم نمایندگی خبرگزاری ایرنا و دفتر صدا و سیمای جمهوری اسلامی در باکو فعال­ند. اخیرا مجوز فعالیت خبرگزاری آپا در ایران هم صادرشده، با این وصف دیگر رسانه­ های دشمنان و بدخواهان نمی­توانند به آسانی از طریق ترفندهای شیطانی، روابط ایران و آذربایجان را تیره یا سرد نمایند ، یا فضای سیاسی را آلوده کنند. من جا دارد در همین جا از رویکرد جدید و سازنده شبکه سحر تشکر کنم که رویکردی واقع بینانه و سازنده است.

 

همکاری صدا و سیمای ایران و آذربایجان در چه حد است؟

– هنوز به حد مطلوب نرسیده ولی یک روند رو به جلو دنبال می­شود. آقای ضرغامی رئیس سابق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در آخرین ماه های مسئولیتش به آذربایجان آمد و قرار شد کمیته همکاریهای دو کشور تشکیل شود. قراردادهایی در زمینه تبادل فیلم و نمایش امضا شد. کمیته مشترک تشکیل و شبکه سحر 24 ساعته شد که یکی از مفاد قرارداد بود و بر اساس این قرارداد، تلویزیون آذربایجان فیلمهای ایرانی را بازپخش و از قطعات تولیدی ایران خریداری و استفاده خواهد کرد. اخیراً آقای اخگری معاون صدا و سیمای ایران به همراه مدیر شبکه سحر آقای بحرالعلومی به باکو آمدند و رئیس صدا و سیمای باکو هم به تهران رفت و در زمینه پخش فیلم و گزارش و مستند، مذاکرات و توافقاتی به عمل آمد که به تدریج عملی می­شود.

مناسبات سیاسی ایران و آذربایجان در شرایط فعلی چگونه است؟

– مناسبات سیاسی ما با آذربایجان خوب است، در این مدت سه ساله، سفرهای متقابل مقامات ارشد دو طرف، سفرهای رؤسای جمهور، دیدارهای متعدد رسمی (43 دیدار) مسئولان عالی­رتبه و… نشان می­دهد که روابط روند مطلوبی دارد. کمیسیون مشترک ایران و آذربایجان که چهارسال وقفه داشت بعد از سفر آقای الهام علی یف به ایران در فروردین ماه 93 فعال شد و امسال دهمین اجلاس کمیسیون مشترک را برگزار کردیم. در زمینه­ های انرژی فعالیت­هایی داریم که بعد از رفع تحریمها، شاهد رشد آن خواهیم بود.

در زمینه روابط آذربایجان و اسرائیل نظرتان چیست؟

– روابط آذربایجان و اسرائیل، روابط عادی است نه استراتژیک، علی­رغم تبلیغات خاصی که اسرائیل در زمینه روابطش با آذربایجان دارد و بزرگنمایی می­کند و اساسی و استراتژیک قلمداد می­کند، یک رابطه عادی است. این رابطه تابع روابط آذربایجان با غرب و اروپاست. آذربایجان هنوز در تل آویو سفارت ندارد. هرگاه روابط آذریها با غرب سرد می­شود، بر روابط با اسرائیل هم تاثیر می گذارد. اخیراً هم روابط غرب با آذربایجان بر سر مسابقات ورزشی اروپا در آذربایجان (باکو2015) سرد شده است چرا که در مدتی که مسابقات ورزشی اروپا با هزینه­ های بسیار سنگین آذربایجان در باکو برگزار می­شد، اتحادیه اروپا مدام به بهانه نقض حقوق بشر و نبود آزادی بیان علیه آذربایجان بیانیه صادر می­کرد و به جای تشکر از آذربایجان، این کشور و دولت را در موضع اتهام قرار می­داد حتی سران دول اروپایی هم علیرغم دعوت، در مراسم افتتاح مسابقات در باکو شرکت نکردند که مجموع این ها موجب سردی روابط و دل­ آزردگی دولت آذربایجان از اروپایی­ها شد. آذریها در این جریان، تکبر اروپایی­ها را بهتر شناختند. دلیل این بی­ مهری اروپایی­ها نسبت به آذریها در مقابل خدمتی که دولت آذربایجان به ورزش اروپا کرد، داشتن روابط خوب آذربایجان با دو همسایه قدرتمندش یعنی ایران و روسیه است. غرب از رابطه حسنه آذربایجان با ایران و روسیه ناراحت است، ولی آذربایجان کشوری مستقل است و تابع غرب نیست.

گاهی مطالب و مسائلی دنباله ­دار مربوط به تاریخ گذشته و جغرافیای تاریخی دو کشور در رسانه ­ها و حتی در کتب درسی و نهادهای رسمی و دولتی آذربایجان مطرح می­شود که به نظر می­رسد بوی ادعای ارضی از آن به مشام می­رسد و وقایع تاریخی را وارونه جلوه می­دهد، گاهی مطالب غیر واقعی در حد جعل هویت به نسل جدید القا می شود، مثل مولد و منسوبیت حکیم نظامی و اخیراً حاکمیت نادرشاه افشار و … که نتیجه­ اش جز ایجاد اختلاف در بین دو ملت نمی­تواند باشد، شما چه برخوردی در چنین مواردی با طرفهای آذری داشته­ اید و دارید؟

– طبعا اگر مطلبی خلاف مصالح ملی و تاریخی ما از سوی اشخاص و نهادهای رسمی به صورت علنی مطرح گردد، من به عنوان نماینده نظام و سفیر کشورم اعتراض می­ک نم، گاهی یادداشت اعتراض می دهیم، گاهی موضوع را در ملاقات به مقامات رسمی آذربایجان می­رسانم و پاسخ می گیرم و اگر صلاح باشد از طریق رسانه­ ها هم مطرح می­ک نم. به نظر من دو کشور دارای مشترکات تاریخی در موضوعات فرهنگ و دین و سیاست و جغرافیاهستند، آذربایجان یک زمان در حوزه تمدنی ایران قرار داشته، بعدها هم در ترکیب شوروی قرار گرفت و امروز هم کشوری مستقل است و ایران هم بعد از فروپاشی شوروی، استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخته است، مورخان و تاریخ شناسان به صورت علمی و مستند در باره تاریخ گذشته اظهار نظر می کنند، البته با شایعه ­پراکنی و اظهار نظرهای غیر علمی و مبتنی بر تحریف با اهداف سیاسی در مطبوعات و رسانه­ های جمعی یا صنفی یا در مراکز خاص، نمی­توان حقیقتی را جعل و وارونه کرد، در مورد مسائل تاریخی با مستندات محکم و تأیید نهادهای بین­ المللی مثل سازمان یونسکو باید صحبت کرد. می­توان قضاوت و رفع اختلاف کرد. درباره نادر شاه افشار هم راه درست قضاوت همین است. ولی گاهی افرادی با انگیزه­ های سیاسی وارد میدان می­شوند و مسئله­ ای را مطرح می­کنند که البته صحیح نیست. وقتی مطالبی از رونمایی کتابی در باره نادرشاه در برخی رسانه­ ها از زبان افراد رسمی و دولتی منتشر شد، من رفتم و با مقامات رسمی حرف زدم که البته ایشان آن مطالب را انکار کردند و گفتند چنین مطالبی در این کتاب نبوده و ساخته و پرداخته برخی رسانه­ هاست. من یادم هست که یک بار آقای الهام علی­ف رئیس جمهور آذربایجان گفت «باید مسائل تاریخ را به مورخان و عالمان تاریخ سپرد.» به نظر من این حرف منطقی است. بهتر است در مسائل تاریخی میزگردهایی با حضور دانشمندان منصف و بی­غرض و اساتید تاریخ دانشگاه ­های دو کشور تشکیل شود و مسائل اختلافی از جمله نادرشاه یا شاه اسماعیل مورد بحث علمی قرار گیرد و در هر مورد با ارائه مستندات و شواهد علمی و قطعی، رفع ابهام شود، اساتید تاریخ برادرانه و عالمانه و بدون حرص و جوش در کنار هم بنشینند و مذاکرات علمی و مستند کنند و حقایق تاریخی روشن و ابهامات برطرف گردد. این راهی درست است و حقایق را روشن می­کند؛ اهل سیاست هم نباید وارد این عرصه تخصصی شوند. نباید اشتراکات فرهنگی و تاریخی مثل حکیم نظامی موجب اختلاف شود، حکیم نظامی بزرگترین میراث مشترک فرهنگی ملت دو کشور و یکی از بزرگ­ترین شاعران زبان فارسی و شخصیتی جهانی و فراتر از محدوده­ های قومی و جغرافیایی است، نباید این موضوع به یک منازعه فرهنگی تبدیل شود. سیاست یونسکو هم این است که مفاخر فرهنگی در انحصار یک کشور نباشند هر چه کشورهای بیشتری در حول محور میراث فرهنگی جمع شوند، گستره و عظمت آن نیز بیشتر و جهانی­ تر می­شود مثل «عید نوروز» که ده کشور از جمله ایران و آذربایجان و افغانستان و … در آن متحد شدند.

به نظر می رسد دیپلماسی شما معطوف به تهران – باکو و منحصر به پایتخت دو کشور نمی­شود و فعالیت خود را در گسترش روابط به همه جای دو کشور مخصوصاً استانهای همجوار معطوف کرده اید و با سفرهای مکرر به مراکز استهانهای مرزی مخصوصاً آذربایجان غربی و شهر ارومیه و ارتباط مستمر با استانداران و ائمه جمعه و مراکز علمی و فرهنگی و تجاری و تجار و اهل فرهنگ و رسانه، بابی جدید در روابط ایران و آذربایجان می گشایید و خیلی مبارک است، ممکن است در این باره توضیح دهید؟

– من به استان‌های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و گیلان چندین بار سفر کرده و معتقدم ظرفیت‌های متنوع اقتصادی و فرهنگی در استان‌های همجوار جمهوری آذربایجان می‌تواند نقش مهمی در توسعه روابط تهران-باکو ایفا کند. آمادگی استان‌ها برای برگزاری نمایشگاه بین‌المللی، همکاری در مناطق آزاد بخصوص مناطق آزاد ارس، ماکو و انزلی، ایجاد تسهیلات درمانی و گردشگری و فعال سازی بازارچه‌های مرزی وجود دارد و همه امکانات برای توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی با کشور آذربایجان فراهم است. اراده مسئولین ذیربط از جمله استانداران، روسای اتاق‌های بازرگانی، فرمانداران، نمایندگان مجلس و دیگر مسئولین شهرهای مرزی بر همکاری همه جانبه برای توسعه مناسبات با جمهوری آذربایجان استوار است.

جایگاه فعالیت های فرهنگی و تبادل فرهنگ و هنر را در بین استانهای همجوار به ویژه استان آذربایجان غربی با جمهوری آذربایجان و نقش رایزنی فرهنگی کشورمان را چگونه ارزیابی می کنید؟

در سفر به آذربایجان غربی و دیدار با آقای سعادت استاندار و دیگر مسئولین استان، با توانمندی‌های منحصر به‌ فرد استان در توسعه مبادلات تجاری و اقتصادی با جمهوری آذربایجان بخصوص جمهوری خودمختار نخجوان آشنا شده و امیدوارم جمهوری آذربایجان هرچه بیشتر از این توانمندی‌ها استفاده کند. افزایش صدور محصولات کشاورزی، نمایشگاه توانمندی‌های استان در باکو ونخجوان که اخیرا برگزار شد، ایجاد تسهیلات بیشتر در پایانه های مرزی برای تردد گردشگران آذری و اجرای پروژه‌های مشترک در دستور کار طرفین می‌باشد.تلاش می‌کنیم تا با کمک رایزنی فرهنگی برای رشد و گسترش مناسبات و توسعه ارتباطات فرهنگی جمهوری آذربایجان با استان آذربایجان غربی برنامه‌ریزی‌های عملی داشته باشیم و در چارچوب دیپلماسی فرهنگی، برنامه‌های فرهنگی و هنری کوتاه‌مدت و بلندمدت را در عرصه‌های مختلف ادبی، علمی، موسیقی، فیلم و … اجرا کنیم. همکاری با استان‌های همجوار و استفاده از ظرفیت‌های دستگاه‌های فرهنگی استان‌ها، از اولویت‌های ایران در آذربایجان است و مراکز فرهنگی این استان از جمله حوزه هنری می‌توانند نقشی اساسی در تقویت مناسبات فرهنگی بین دو کشور ایفا کنند.ما با همکاری همدیگر می‌توانیم گوشه‌ای از توانمندی‌های فرهنگی و هنری میهن اسلامی‌مان را به مردم و مسئولین جمهوری آذربایجان نشان دهیم.فعالیت های مشترکی نیز انجام شده که از میان آنها می توان به ترجمه و چاپ آثار حسین جاوید از جمله به ترجمه کتاب‌های «منظومه پیغمبر (ص)» و نمایشنامه «شیخ صنعان» اشاره کرد. برگزاری شب‌های شعر و موسیقی به ویژه موسیقی عاشیق‌ها که از میراث‌های فرهنگی مشترک هر دو کشور است و نیز برگزاری هفته‌های فرهنگ استان‌ در باکو نیز در دست برنامه‌ریزی می باشد.

این گفتگو در نشریه شماذه 77 دنیز در تاریخ 28 مرداد 1394 منتشر شد.