پیشنهاد تاسیس«پژوهشکده هنر، تاریخ و زبان آذربایجان»

۶ آبان, ۱۳۹۳
پیشنهاد تاسیس«پژوهشکده هنر، تاریخ و زبان آذربایجان»

است و پس از استاندار اداره کل ارشاد استان آذربایجان شرقی در حال بررسی تاسیس یک موسسه تاریخ و هنر آذربایجان است این پیشنهاد از تاسیس یک پژوهشکده که از رویکردهای علمی و غیر سیاسی پیروی می کند را مطرح کرده است. سالار سیف الدینی در این پیشنهاد از مسئولان می خواهد به وجه سراسری بودن این نهاد در شرف تاسیس فکر کرده و از محدودسازی آن به آذربایجان شرقی خودداری کنند و در ضمن شعبه ای از آن را در دانشگاه تهران بنا کنند.

فایده این بحث مجال مطالعه آکادمیک در خصوص زبان آذربایجانی و تاریخ معاصر این خطه به دور از غوغا و هیجانات سیاسی عنوان شده است.

                                                                                                  ***

 

 

فرهنگستان زبان آذری ایده ای بود که اول بار رئیس جمهوری در یکی از سفرهای استانی خود مطرح کرد. تبارشناسی این پیشنهاد باز می گردد به انتخابات مجلس در سال 1386 و وعده مشابهی که یکی از نامزدهای تبریز مطرح کرده بود و احتمالا الهام گرفته از فرهنگستان و زبان و ادب فارسی بود.
در یک سال گذشته پس از روی کار آمدن کابینه دکتر روحانی بحث های مبسوطی در این زمینه به ویژه در سطح استانی صورت گرفته است. هم استاندار و هم مدیران ارشد اداره فرهنگ و ارشاد تبریز درگیر مباحثی در ارتباطی با کیفیت و چگونگی تاسیس این نهاد یا نهادی مشابه بوده اند.
بحث های زیادی عمدتا در خصوص «نام» و «قالب» صورت گرفته است. عده ای پیشنهاد عبارت فرهنگستان زبان ترکی یا هر نامی با این پسوند را داده بودند که گاها در اظهارات استاندار نیز بازتاب یافته است. گروهی دیگر بر وجه محلی چنین تاسیسی ایراد گرفته و وجه سراسری و ملی را ارجح دانسته اند که این نقد تا اندازی قابل دفاع است.
اخیرا مباحثی نیز در خصوص قالب موسسه یا فرهنگستان در سطح استانداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد تبریز مطرح شده است که در خور توجه است.
اظهار نظر در خصوص نهادی تازه تاسیسی که قرار است در خدمت فرهنگ کشور باشد و چندوچون آن بسیار دشوار و به عبارت بهتر سهل و ممتنع است. نگارنده پس از ماهها تعمیق و مشورت در این خصوص به نتایجی رسیده است که شاید انتشار آن خالی از لطف نباشد.
به نظر می رسد نخستین تذکر مهم در ایجاد چنین تاسیسی «پرهیز از شتابزدگی» و هیجانات سیاسی و جناحی یا بهره برداری انتخاباتی از آن است. الگوی موفقی که در این خصوص می تواند مد نظر قرار گیرد، تجربه راه اندازی گروه «فقه شافعی»در دانشکده مذاهب اسلامی بود که پس از قریب به پنج سال کار کارشناسی که تا اواخر دهه 1330 به طول انجامید راه اندازی شد. همین کار زیربنایی که اسناد و مراودات اداری آن هم اکنون در بایگانی ها موجود است باعث شده است که تا کنون حتی یک تهدید ناشی از افراط گرایی از ناحیه این دانشکده متوجه کشور نشده باشد.
مسئله دوم توجه به نام این نهاد است که می تواند محتوا را نیز تحت تاثیر قرار دهد. پسوند «ترکی» در انتهای نام فرهنگستان یا هر موسسه ای تقلیل دهنده اهداف آن خواهد بود. آذربایجان در طول تاریخ همواره یک مفهوم جغرافیایی و فرهنگی بوده است که قابل تقلیل به «قومیت» نیست. چه به لحاظ تئوریک و چه به لحاظ تاریخ ملموس منطقه چنین کاهشی دشوار و مشکل ساز خواهد بود. از سوی دیگر عده ای حساسیت بیجایی نسبت به اصطلاح «آذری» دارند که این حساسیت در برخی طیف ها بازتاب دهنده ستیز با آذربایجان و گرایش به جهان موهوم به نام جهان ترک است. به عبارت دیگر گرایشی وجود دارد که مایل است آذربایجان را در مفهوم و عناصر جهان ترکی مستحیل و آسیمیله سازد. اما طیفی دیگر از این گروه باورهای دیگری دارند که شاید قابل شنیدن باشد. اما برای پرهیز از هر گونه دو دلی و اختلاف نظر در آغاز امر و با توجه به لزوم همدلی و اتفاق نظر نخبگان اجماع بر سر عبارت «زبان آذربایجانی» آسانتر به نظر می رسد و در عین حال رویکرد میانه است.
چالش دیگر در حوزه قالب است. ظاهرا در تبریز پس از قالب فرهنگستان، قالب موسسه نیز پیشنهاد شده و گروهی از مدیران به چنین اجماعی نیز رسیده اند که البته جای خوشحالی نیز دارد. زیرا موسسه نهادی پویاتر و جدی تر از قالبی مبهم چون فرهنگستان است.
اما پیشنهاد نگارنده در افقی بالاتر متوجه قالب «پژوهشکده» است. پژوهشکده محیطی آرام، دانشگاهی و به دور از هیاهوها و جنجال های سیاسی است و به نظر می رسد راحت بتواند اهداف علمی و بلند مدتی که از ابتدا از فرهنگستان مد نظر بود را تامین کند.
مهم ترین ویژگی فرهنگستان توجه به مسئله «زبان آذربایجان» باید باشد. زبان آذربایجانی این روزها به ویژه از جانب شبکه های ماهواره ای کشورهای همجوار در معرض تهدید است. همین طور عده ای از نویسندگان و ادیبان الگوهای نامطلوبی را در حوزه نوشتار مد نظر قرار داده اند که نتیجه این خروجی گریز مخاطب از خواندن متن های روزنامه ای و کتابی است.
پژوهشکده مزبور با جذب هیئت علمی و کارشناسان برجسته و تحصیلکرده(با معیارهای وزارت علوم) موظف اند تحقیقات گسترده راهبردی-کاربردی در حوزه زبان رایج آذربایجانی انجام دهند که به استواری و بقای آن کمک کند. از سوی دیگر سایر زبان های رایج در حوزه آذربایجان مانند تاتی و تالشی نیز که هم در معرض انقراض است و هم سالها است مطالباتی در خصوص رسیدگی به وضع شان وجود دارد نباید در این فرهنگستان غایب باشند. همانطور که گفتیم آذربایجان مفهومی فرهنگی- جغرافی است که در بستر ایرانیت قابل فهم درک است. لازمه این امر نیز حضور همه زبان های رایج در جغرافیای استان های آذربایجانی در موضوع کاری پژوهشکده است.
 در حوزه تاریخ به ویژه تاریخ شفاهی نیز خلاء های بسیاری وجود دارد که تا کنون هیچ ارگانی متولی گری این امر بر عهده نگرفته است که به نظر می رسد پژوهشکده مزبور بتواند با خروجی های متعدد خود از قبیل فصلنامه علمی- پژوهشی، ماهنامه ، همایش، سمینار ، تحقیقات راهبردی، پژوهش و… چنین خلاء هایی را در زمینه زبان و تاریخ پر کند.
شاید مهم ترین حُسن قالب پژوهشکده ای توجه به وجه علمی و جدی کار و پرهیز از سیاسی کار و درگیری های حسی و تغییرات های فصلی است. این پژوهشکده می تواند در یکی از شهرهای تبریز یا تهران(به عنوان شهری که بخش مهمی از نخبگان آذربایجانی را در بر گرفته است) واقع شود اما در هر صورت لازم است شعبه ای از آن در شهرهای دیگر دایر باشد. به این ترتیب و با نظارت وزارت علوم وجه علمی و «سراسری» این تاسیس تامین خواهد شد.