جنگ‌های روس با ایران در آینه تاریخ‌ نگاری رسمی

۱ خرداد, ۱۳۹۱
جنگ‌های روس با ایران در آینه تاریخ‌ نگاری رسمی

اروپایی را نیازمند بازار مصرف و منابع خام کرد.

در کنار این مهم شکل‌گیری امپراتوری عثمانی که به انسداد مسیرهای سنتی ارتباط شرق و غرب منجر شد قدرت‌های اروپایی را متوجه بازار و منابع دیگر کشورها در قالب اکتشاف دریایی و تصرف کشورها و سرزمین‌های دیگر کرد. این تحول مهم در عرصه ژئوپلیتیک جهانی، ایران را نیز با توجه به موقعیت راهبردی آن از اوایل سده 16 تحت‌تأثیر قرار داد. کانون اهمیت‌یابی جنوب غرب آسیا سرزمین طلایی هندوستان که رقابت قدرت‌های استعماری را بر سر تصرف این منطقه برانگیخت. کشاکش‌های طولانی‌مدت قدرت‌های اروپایی سرانجام منجر به تسلط پادشاهی بریتانیا بر هند شد.

این امر همزمان با تلاش‌های امپراتوری تزارها برای رسیدن به آب‌های گرم و بویژه تصرف هند شد. این رقابت‌ها که الگوی سنتی رقابت قدرت‌های منطقه را از حالت شرقی ـ غربی به شمالی ـ جنوبی تغییر داد به‌صورت گسترده‌ای ایران را با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آن در کانون توسعه‌طلبی‌ها و دخالت قدرت‌های روس و انگلیس قرار داد. امری که متخصصان از آن به‌عنوان «بازی بزرگ» یاد می‌کنند.‌

نتایج زیانبار این تغییر الگوی رقابت قدرت‌ها با توجه به مساله هند در قالب بازی بزرگ منجر به جداسازی بخش‌های بزرگی از ایران شد که از نظر تاریخی ـ فرهنگی و سیاسی در طول هزاران سال جزو این کشور بودند.

مجموع این تحولات در عرصه فراملی که همزمان با ضعف قدرت حکومت‌های حاکم بر ایران از دوران صفوی به‌ویژه قاجار بود، حکومت‌های ایرانی را قادر به باز پس‌گیری این مناطق نکرد. از جمله مهم‌ترین بخش‌های سرزمین ایران که در پی این تحولات توسط روسیه به تصرف درآمد محدوده‌ای بود که از آن به «١٧ شهر قفقاز» یاد می‌شود که در قالب قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمن‌چای صورت گرفت.

جدایی این بخش که بازتاب‌های گسترده‌ای بر عرصه‌های فرهنگی ـ سیاسی و اجتماعی ایران برجای گذاشت بنابر شواهد متقن تاریخی غیر از داخل، در شهرهای جدا شده نیز به‌عنوان امری تحمیلی و غم‌انگیز به‌شمار می‌آمد که در قالب ادبیات حسرت تجلی یافت. در کل با آن‌که از نظر سیاسی این منطقه از ایران به ناحق جدا شد ولی رابطه فرهنگی ـ اقتصادی آنها با ایران همچنان بر روال طبیعی گذشته ادامه یافت و نخبگان قفقاز نقش زیادی در پیشبرد تحولات جامعه ایرانی برعهده داشتند و همچنین از نظر نوع کنش سیاسی و اجتماعی، خود را در قالب ایران تعریف می‌کردند. تا این زمان جدایی این منطقه از ایران را صرفا می‌توان امری سیاسی دانست و از آن به‌عنوان فاز اول جدایی قفقاز از ایران یاد کرد اما بخش مهم و گام دوم به مقطعی برمی‌گردد که در ایدئولوژی پان‌ترکیسم عثمانی در حال شکل‌گیری بود و بنابر شرایط خاص آن دوران قفقاز (منازعات مسلمانان قفقاز با مسیحیان) در آنجا نیز اندک‌اندک نفوذ یافت.

مهم‌ترین بخش‌های سرزمین ایران که توسط روسیه به تصرف درآمد محدوده‌ای بود که از آن به «١٧ شهر قفقاز» یاد می‌شود که طی قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمنچای صورت گرفت

در این مقطع پان‌ترکیست‌های مأیوس از نجات عثمانی در برابر توسعه‌طلبی‌های روس و انگلیس ناچار به شرق روی آوردند تا ناکامی‌های خود را در قالب توسعه‌طلبی در مناطقی که زبان‌شان طی دوران سلجوقیان تا صفویان به ترکی گراییده بود جبران کنند. ولی از آنجا که برای این کار خود را در برابر حقایق تاریخی که تعلق فرهنگی قفقاز به ایران را نشان می‌داد، می‌دیدند، مجبور شدند به پروسه غیرعلمی و غیرحقیقی‌ای روی بیاورند که از آن به‌عنوان ملت‌سازی در قالب جعل و تحریف تاریخ می‌توان نام برد.

در واقع ایدئولوگ‌های پان‌ترکیسم برای پیگیری اهداف خود در قفقاز و حتی آذربایجان مجبور به خلق تاریخ، فرهنگ و هویت بر پایه مقدماتی دروغین شدند.

این امر از آنجا ناشی می‌شد که برای شکل دادن به یک ملت و یک کشور باید بتوان مردم منطقه را قانع کرد که آنها دارای ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی لازم برای کشورشدن هستند.

گام نخست در این رابطه به ایجاد جمهوری آذربایجان در سال 1918 در منطقه‌ای بازمی‌گردد که از نظر تاریخی «آران اشروان» نامیده می‌شد ولی در قالب یک جعل مسلم تاریخی نام «آذربایجان» بر آن نهاده و در مراحل بعد در یک پیوند شوم میان کمونیسم و پان‌ترکیسم ادبیات گسترده‌ای برای آن فراهم شد. امروزه نیز قرائت رسمی از تاریخ در سیستم آموزشی و رسانه‌ای در جمهوری شمال رود ارس بر مبنای همان روش تاریخ‌سازی جعلی و قالب حقایق مسلم تاریخی استوار است. رهبران و نخبگان این جمهوری که خود را رو در رو با پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی معطوف به ایران می‌بینند برای ایجاد همبستگی با مردم آران و از همه مهم‌تر انحراف افکار عمومی خود در رابطه با مساله قره‌باغ و نیز دامن زدن به پروژه «ایران‌ هراسی» سعی در بازنویسی تاریخ در راستای امری دارند که از آن به تئوری ابداع سنت‌ها تعبیر می‌شود.

به این تعبیر که آنها برای فرار از ماهیت ایرانی تاریخ خویش، جنگ‌های ایران و روس را به گونه‌ای انعکاس می‌دهند که گویا جنگ ایران با

روس‌ها نه برای دفاع از سرزمین خود بلکه جنگ 2 کشور برای تصرف کشوری مستقل بوده است. به همین جهت آنها در تلاش برای انقطاع تاریخ قفقاز از ایران و اتصال آن به حوزه اورال بوده و تحولاتی مانند نژاد، زبان، آیین‌ها و آداب و رسوم و… را در یک فرآیند ابداعی از ایران جدا می‌کنند و در این رابطه نه‌تنها در گستره جغرافیایی آذربایجان دست می‌برند و «آران» و «شروان» را با عناوین جعلی یاد می‌کنند، بلکه در واژه‌شناسی و مفهوم واژه آذربایجان نیز دست برده‌اند.

آنها برای ساختن تاریخ خود تمام رویدادهای ایران در تاریخ معاصر، مانند مشروطه، قیام خیابانی، رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و همین طور رویدادهای آذربایجان بعد از انقلاب اسلامی را مصادره می‌کنند.

در تاریخ‌نویسی رسمی این کشور تمام تلاش برای ابداع مفهوم ملت، در نبود عناصر و فاکتورهای واقعی در تعریف ملت است و در این میان تاریخ ایران و تمامیت سرزمین آن بشدت مورد تهاجم و تخطئه قرار می‌گیرند. امری که در عراق دوره صدام حسین نیز بشدت مورد توجه بود.

با توجه به این که برآیند نهایی چنین رویکردی جدای از منافات آن با مباحث علمی، منجر به ایجاد نفرت و جدایی دروغین میان دولت و ملت ایران با مردم قفقاز می‌شود. بدیهی است که نخبگان فکری و سیاسی 2 کشور باید تلاش کنند که این نگاه غیرعلمی و غیرواقعی به تاریخ در آن‌سوی ارس اصلاح شده و مقدمات همزیستی مسالمت‌آمیز میان 2کشور فراهم شود. بدیهی است که این امر کمک می‌کند برادران ما در آن سوی ارس بر بسیاری از مسائل و مشکلات خود فائق آیند.

بازی بزرگ به رقابت قدرت‌های استعماری بر سر تصرف هندوستان اطلاق می‌شود که تاریخ و جغرافیای سیاسی منطقه جنوب غرب آسیا را دگرگون ساخت و ایران نیز با توجه به جایگاه ژئوپلیتیک خود در کانون این معادلات قرار گرفت که در نتیجه آن بسیاری از سرزمین‌های خود را از دست داد.

 

 

* دکتر عطاءالله عبدی – عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم و پژوهشگر مسائل هویتی