پژوهش های قاجارشناسی ایرج افشار

۲۲ مهر, ۱۳۹۱
پژوهش های قاجارشناسی ایرج افشار

می آید و طبعاً شناخت دقیق آن برای شناسائی تاریخ معاصر و جامعه ایران امروز بسیار سودمند بلکه لازم است، همواره و از نخستین روزهای مقاله نویسی علاقه و توجّه افشار را جلب کرده است.

 

نخستین کوششهای آن زنده یاد مربوط به شناسائی برخی رجال روشنفکر عصر مشروطه و ماقبل آن است چنانکه مقالات و پژوهش های متعدّد وی هر یک بیانگر گوشه ای از تلاشهای فردی و جمعی روشنفکران و مردم عادی آن روزگار است. اوّلین مقاله های او در این باب در مجلّه جهان نو انتشار یافت که نویسنده در مسیرهای کوهنوردی با مدیر آن، حسین حجازی، آشنایی و دوستی دیرپا به هم رسانده بود. حجازی، در «دربند دکتر افشار»، که خانه ایرج در انتهای آن بود، دفتری برای مجلّه خود اجاره کرده بود و همین موجب گردید که ایرج جوان، که تازه قدم در مسیر نویسندگی گذاشته بود، مکرّر در دفتر مجلّه حضور یابد و در آنجا با کسانی از همقدمان و نویسندگان مجلّه چون محمّدجعفر محجوب، محمّدعلی اسلامی ندوشن، و مرتضی کیوان آشنایی و دوستی به هم رساند. شاید نخستین مقاله ای که در این مجلّه به چاپ رساند «پژوهشی پیرامون نایب حسین کاشی» باشد که نویسنده مطالب آن را از طریق مصاحبه با برخی یاران بازمانده نایب حسین و ماشاءاللـه خان منجمله یحیی غفّاری به دست آورده بود. وی کوشید در این مقاله تا حدّی بیطرفی اختیار کند و از تقبیح نایبی ها خودداری ورزد.

از مقالات دیگر او در این مجلّه می توان به «رؤسای مجلس ایران از ابتدا تا اوّل دوره پهلوی» و «شش مشیرالدّوله» اشاره کرد. در همین زمان، مجلّه یغما شروع به انتشار کرد و ایرج افشار، به سایقه دوستی حبیب یغمایی با پدرش دکتر محمود افشار، از همان سال اوّل انتشار یغما در زمره همکاران آن مجلّه درآمد. از مقالات قاجارشناسی او در سالهای نخست یغما می توان به نوشته هایی که در احوال طالبوف تبریزی، میرزا حبیب اصفهانی، و حاج محمّدعلی پیرزاده نائینی نوشته اشاره کرد. این سرگذشت نامه ها روزگاری انتشار می یافت که تا آن وقت در باب هیچکدام از آنان نوشته مضبوط و منظّمی در دست نبود  و ایرج افشار، با نگارشِ حاصلِ پژوهشهای خود، حقّ بسیاری از روشنفکران عصر مشروطه و ماقبل آن را ادا می کرد. بعدها، با اِشراف بیشتری که به تاریخ ایران در اواخر دوران قاجار پیدا کرد، در باب بسیاری از شخصیّتهای آن دوره چون ظلّ السلطان، تقی زاده، معاضدالسّلطنه، پیرنیا، شیخ فضل الله نوری، علی اکبر  هخدا، ستّارخان، حیدرخان عمواوغلی، میرزا رضای کرمانی، و مؤتمن الملک پیرنیا مقالات سودمندی در مجلّات راهنمای کتاب، یغما، آینده، و برخی نشریّات دیگر نوشت.

از هنرهای دیگر افشار یافتن تصاویر متعدّدی از رجال آن روزگار و انتشار آنهاست. او عکس بسیاری از رجای سیاسی و علمی و ادبی را از نخستین روزگاران رواج عکّاسی در ایران به دست آورده و به تدریج در جاهای متعدّد به چاپ رسانده و انتشار داده است. گنجینه عکس های ایران مهمترین اثر اوست در این زمینه که بسیاری از عکس های موجود در نزد اشخاص و نیز عکس خانه کاخ گلستان را در اثری مفصّل یکجا گردآوری کرده و به چاپ رسانده است. جز آن، او، در ضمن مقالات و کتابهای خود، هر جا تصویری از رجال عهد قاجاری یافته به بهانه ای طبع کرده به گونه ای که تصاویر انتشار یافته به همّت او مأخذ بسیاری کسان دیگر شد که درباره تاریخ قاجار و مشروطه به مطالعه و تحقیق پرداخته اند و بسیار دیده شده که خلاف موازین علمی از منبع خود و از کسی که نخستین بار این عکسها را یافته و به چاپ رسانده نامی نبرده اند. او خود چندین بار در ذیل یا خلال مقالات خود به این نکته اشاره کرده و از            بهره گیران تصاویر و نوشته هایش انتقاد کرده است. حتّی، در مواردی برخی کتابهایش چون خاطرات و تألّمات مصدّق را اشخاص و کتابفروشیها در ایالت متّحده بی اجازه او تجدید چاپ کرده اند.

غیر از مقالات و پژوهشهای کوتاه، بخش اصلی حوزه قاجارشناسی ایرج افشار به کتابها و رسالات و مجموعه هایی اختصاص دارد که خود او نوشته یا تصحیح کرده و یا با همکاری دیگران به انتشار آنها دست زده است. افشار، در همکاری با دیگران، منِشی عالی داشت. هرگز در پی آن نبود که صرفاً همطرازان خود را به همکاری برگزیند، به عکس، اگر در جوانان یا کسان کمتر شناخته شده شوق تحقیق در رشته ای خاص می دید و آنان را مشتاق به همکاری می یافت، بی درنگ به کار تصحیح یا نشر اثری که مورد توجّه او و همکار نوشناخته بود می پرداخت. چنانکه هم اکنون شمار قابل توجّهی از اثرهای او مرهون همکاری با کسان دیگر است.

فهرست کتابها و رساله های او در خصوص تاریخ قاجار و مشروطه بی شک طویل است و صفحات محدود این نوشته اجازه نقل کامل آنها را نخواهد داد. اما مختصراً اشاره می شود که، از حدود سیصد کتاب و رساله ای که به اهتمام ایرج افشار تألیف یا تصحیح شده، شاید نیمی اختصاص به این حوزه مشخّص داشته باشد. در اینجا صرفاً نام چند اثر از مهمترین آنها را یادآور می شویم:

– اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سیدجمال الدّین اسدآبادی (با همکاری دکتر اصغر مهدوی)؛

– روزنامه خاطرات اعتمادالسّلطنه (تاکنون بیش از چهار بار به طبع رسیده و طبع جدید همراه با تغییرات و انتخاب عناوین که به همّت افشار انجام شده اینک به سرمایه انتشارات امیرکبیر در دست انتشار است)؛

– خاطرات و اسناد ظهیرالدّوله؛

– اوراق تازه یاب مشروطیّت از تقی زاده؛

– زندگی طوفانی تقی زاده؛

– اسناد تجاری ایران در سال 1287 ق، با همکاری دکتر اصغر مهدوی؛

– خاطرات عین السّلطنه در ده مجلّد، با همکاری فرزند مؤلف، مسعود سالور.

و آن یکی از مهمترین آثاری است که در روشن کردن تاریخ صد سال ایران نقش اساسی دارد و در زمره مهمترین منابع تاریخ سیاسی و اجتماعی ادوار اخیر ایران است. از این رو، درباره آن اندکی به شرح سخن گفته می شود:

این کتاب اثر قهرمان میرزا سالور عین السّلطنه، فرزند عبدالصّمد میرزا عزّالدوله (برادر ناصرالدّین شاه) است. او از شاهزادگان فاضل اما بی بهره از مراحم ناصرالدین شاه بود و، به همین دلیل، در دوران زندگی، هرگز شغلی متناسب با تحصیلات و سواد و شاهزادگی خود به دست نیاورد. او متولّد بهمن 1250ش (1288ق) است و در 9 مهر 1324 در تهران درگذشت. اثر او مفصّلترین خاطرات موجود به زبان فارسی و مجموعاً در ده مجلّد حاوی 8404 صفحه به چاپ رسیده است. این خاطرات از سال 1299ق به روزگار پادشاهی ناصرالدّین شاه آغاز شده و تا یک ماه پیش از فوت نویسنده یعنی تا اوایل شهریور 1324ش ادامه پیدا کرده است. مجلّدات نخست بیشتر شامل یادداشتهایی از دوره زندگی خصوصی نویسنده و شکارها و ماجراهای تفریحی خانوادگی است و به تدریج، با بالا رفتن سن و ورود نویسنده به فعّالیّتهای سیاسی و اجتماعی، وارد مباحث مهمتری می شود. نویسنده، در این اثر، متذکّر بسیاری از حوادث تاریخی عصر ناصرالدّین شاه، مظفرالدّین شاه، محمّدعلی شاه، انقلاب مشروطه، احمدشاه، رضاشاه، و سالهای اوّل سلطنت محمّدرضا شاه شده، از این رو، در کمتر منبعی می توان برای این دوران طولانی مأخذی به این مفیدی به دست آورد. افشار این خاطرات را با روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، که چند دهه پیش خود طبع کرده بود، مقایسه کرده و سنجیده و نتیجه گرفته است که شرح بسیاری از وقایع در دو کتاب همسان است و، به این دلیل، می توان بر درستی آنها حکم کرد. قهرمان میرزا سالور، چون شغل دولتی نداشت، اوقات فراغتش زیاد و بر اثر بی مسئولیتی در امور دولتی و نظامی می توانست آزادانه عقاید خود را بنویسد و از وقایع گزارش صحیحی ارائه دهد.

افشار این کتاب مفصّل را با همکاری و مساعدت فرزند قهرمان میرزا، مسعود سالور، تصحیح کرده و البتّه در مقدّمه هر جلد توضیحی پیرامون مطالب و مندرجات آن به دست داده است. مخصوصاً مقدّمه ای که بر مجلّد اول تحت عنوان «گزارش» نوشته از هر جهت خواندنی است. او، چون بر متون قاجار، اعم از چاپی و خطّی، وقوف کامل داشته و بر ارزش این خاطرات به خوبی آگاه بوده، بسیاری از مطالب و مندرجات آنها را منحصر به فرد دانسته است. مثلاً، در جلد اوّل، نویسنده به گزارش شکارهای خود پرداخته که در منابع دیگر قاجار مطالب مشابه آن بسیار کم است. اگر از خاطرات ناصرالدّین شاه و آنچه دوستعلی خان معیّرالممالک با عنوان «شکاریّه» نوشته بگذریم، شاید مطلب مفید دیگری در این زمینه به دست نیاید. به همین گونه، هر یک از مجلّدات ویژگیهای خاصّ خود را دارد مگر خاطرات دوران سلطنت رضاشاه که با اختصار و احتیاط کامل نوشته شده است. دوران استبداد مطلق بوده و کس را یارای قلم فرسایی بی حساب و کتاب نبوده است.

نخستین جلد خاطرات عین السّلطنه در سال 1374ش و آخرین مجلّد آن در سال 1380ش به سرمایه انتشارات اساطیر چاپ و منتشر شد.

برخی آثار دیگر افشار در زمینه شناسایی دوره قاجاریّه حاصل تحقیقات و پژوهشهای جغرافیایی او همچنین تصحیح رسالات و کتابهای جغرافیا و سفرنامه و اشعار این عصر است که هر یک در زمینه خود اثری شاخص به شمار می آید. نام و عنوان و سال نشر برخی از آنها را ذکر می کنیم:

–  جغرافیای کاشان- ملک المورّخین، فرهنگ ایران زمین، 1352؛

–  راپورت سفر فارس در سال 1308ق، فرهنگ ایران زمین، 1356؛

–  سفرنامه راه تبریز به تهران، از میرزا علی سررشته دار، فرهنگ ایران زمین، 1357؛

–  جغرافیای بلوچستان، سه رساله، فرهنگ ایران زمین، 1368؛

– حالات و اخبار دارالسّلطنه شیراز و سفر به اصفهان از میرزا صالح شیرازی، میراث اسلامی ایران، ج7، 1377؛

–  سفرنامه کامران میرزا نایب السّلطنه، میراث اسلامی ایران، ج 9، 1377؛

–  جاجرودنامه- پژوهشهای ایران شناسی، میراث اسلامی ایران، ج 11، 1378؛

–  کتابچه حالت سیستان، از میرزا محمّدجعفر قاجار، دفتر تاریخ، ج 1، 1380؛

–  منازل شیراز تا بهبهان، پیش بینی برای سفر ناصرالدّین شاه، دفتر تاریخ، ج 1، 1380؛

–  تاریخ سفارت حاجی خلیل خان و محمّدنبی خان، سفرای فتحعلیشاه به هندوستان، دفتر تاریخ، ج1، 1380؛

–  فروغستان در سیاق عهد قاجار؛

یکی از زمینه های دیگر آثار افشار در مقوله تاریخ عصر قاجار نقد آثاری است که دیگران در این باره نوشته و تألیف کرده یا آثاری تصحیحی که منتشر ساخته اند. این نقدها در مجله راهنمای کتاب و آینده و نشریّات دیگر به چاپ رسیده است. از جمله آنهاست نقد

– اسناد سیاسی دوره قاجار، اثر ابراهیم صفایی؛

– درباره تجدّد و مشروطیّت، از ژانت آفاری،

– روزنامه سپهسالار، از محمود تفضّلی؛

– کتاب شناسی تاریخ مشروطیت ایران، از حافظ فرمانفرمائیان؛

– نامه هایی درباره تبریز، از قزوینی و تقی زاده؛

– «سفرنامه نویسی ناصرالدّین شاه»، در آینده؛

– «سفرنامه اصفهان چیست و از کیست؟» در جهان کتاب.

 

افزون بر آن، افشار نظارت بر چاپ و انتخاب مجموعه ای با عنوان منابع و اسناد تاریخی دوره قاجار را در مؤسسه انتشارات فرانکلین بر عهده داشته است که دست کم هفت عنوان آن به طبع رسیده است.

جز آن، در سلسله چاپ لوحی و عکسی که با همکاری زریاب و دانش پژوه و چند تن دیگر منتشر کرده، چند سفرنامه و اثر ارزشمند دوره قاجار را به چاپ رسانده است.

در مجموعه گنجینه خاطرات و سفرنامه های ایران انتشارات اساطیر و مجموعه تاریخ انتشارات فرزان روز نیز چند کتاب به اهتمام او به طبع رسیده است.