وعده های انتخاباتی و سیاست های هویتی کابینه یازدهم در آذربایجان

۱۵ شهریور, ۱۳۹۳
وعده های انتخاباتی و سیاست های هویتی کابینه یازدهم در آذربایجان

ایران و روس تا مشروطیت و نهضت ملی و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر سر پیمان خود با ایران زمین و اعتلا و پیشرفت آن ایستاده اند. این که این پیوند ناگسستنی را با بهانه قراردادن زبان رایج بومی، محلی و محاوره ای هدف قرار داده و از بدنه ی اصلی جدا کرد گستاخی بیشرمانه ای می خواهد که تنها از سرسپردگان بیگانه برمی آید و بس.

 

آنان که با انواع و اقسام توجیهات ایدئولوژیک و ادعای دفاع از حقوق مردم، اهداف استراتژیک قدرتهای سلطه طلب عثمانی، شوروی، انگلیس و اینک آمریکا و اسرائیل را پیش میبرند. زبان و گویش های متنوع ایرانیان در کنار زبان ملی فارسی که زبان نظامیها، صائبها، قطرانها، شهریارها و پروین اعتصامی ها بوده، نشان دهنده اصالت و غنای فرهنگی و تمدنی ملت بزرگ ایران میباشد. اما هیچگاه آذربایجانیان با تمسک به زبان ترکی که ترویج و رشد آن به لحاظ تاریخی و تمدنی خود حکایتی است طولانی از برآمدن زبانها و گویشهای مختلف در جوامع انسانی در طول تاریخ نخواسته اند نسبت به سایر ایرانیان غیریت سازی کنند. اگر از برخی احساسات عوامانه فاقد هرگونه پشتوانه نظری و کور صرفنظر کنیم هرگز هیچ جریان فکری درونزا و مردمی در گذشته و حال نمی توان سراغ گرفت که ایرانیت آذربایجان را زیر سوال برده باشد.
   پانترکیسم چه در شاخه ی به اصطلاح آذری آن و چه در کسوت ترکیه ای آن هرگز اساساً یک جریان معطوف به منافع ملی ایران نبوده و پیشبرنده ی سیاستهای توسعه طلبانه قدرتهای منطقه ای و بین المللی بوده است . در دوران پسا فروپاشی امپراتوری تزارها و در خلاء قدرت به وجود آمده در قفقاز ایده های پان ترکیستی ترکان جوان با قوه ی قهریه ی ارتش عثمانی در قفقاز کاشته شد . با برآمدن  بلشویسم این گفتمان ابزاری در دستان امپراتوری گرسنه و توسعه طلب جدید روسها به نام اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد که در اوج خود به غائله پیشه وری و سرنوشت شوم آن منجر شد. بخشی از میراث پانترکیسم نیز به ترکیه رسید و دستمایه ای شد جهت نفوذ و توسعه طلبیهای گاه و بیگاه.
   این اندیشه به رغم تکاپوی بیش از 100 ساله ی خود در جهت قلب هویت ایرانی آذربایجان و الحاق تمدنی آن به حوزه ای موهوم به نام جهان ترک که زمینه ی جدایی سیاسی از ایران هست، هیچگاه نتوانست آن را به اندیشه ای ریشه دار در آذربایجان تبدیل نمایند. چنانکه اکنون نیز همانگونه که دستیار رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت های مذهبی اذعان دارد آموزش به زبان مادری ابداً خواسته ای عمومی و مردمی نیست و صرفاً محدود به برخی افراد خاص میباشد.
 اما قطعاً این به معنای نبود پاره ای کمبودها در مناطق حاشیه ای و مرزی کشور نمیباشد. در آذربایجان موضوع دریاچه ارومیه عمده ترین مسئله میباشد که خوشبختانه مورد توجه کابینه یازدهم بوده و امیدهایی برانگیخته است. امید است توجه کارشناسانه به این موضوعات که در دستور کار دولت قرار دارد و نیز تنوع اقوام ایرانی و مسائل مربوط به زبان و گویش آنها و نیز ادیان و مذاهب غیراسلامی و غیرشیعی که همگی هموطنان یکدیگرند به مثابه برنامه ای جهت احقاق حقوق ملت ایران و تأمین وحدت و امنیت و منافع ملی ایران در جهت توسعه پایدار، همه جانبه و درونزای ایران  پیگیری و در اولویت برنامه های راهبردی دولت جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
    مورد اخیر گروگان گیری در بلوچستان را که با تدبیر کارساز نهادهای ذیربط به ویژه دولت که به بزرگان بلوچ و اهل سنت اعتماد کرد و در پرتو اعتماد متقابل نخبگان مردمی، دلسوز و پایبند به منافع ملی و دولتمردان و علیرغم توطئه های خطرناک، تهدیدی را به فرصت وحدت و شکوفایی و رشد و توسعه بدل نمود، نمونه مناسبی است که می توان در حوزه ی اقوام و مذاهب مدنظر قرار داد. ما به سیاستهایی نیاز داریم که اجازه عرض اندام را از بیگانگان و عناصر بیگانه گرا بگیرد و در چارچوب برخورد نرم و با بهره گیری از مزیتهای مناطق و با اتکاء به هویت ایرانی اقوام به ویژه در آذربایجان، بساط تزویر مدعیان پانترکیست را- با آن سوابق ننگین تاریخی- جمع کند. به گواهی تاریخ اینبار نیز آذربایجانیان اجازه نخواهند داد تا زبان مادری وسیله ای برای نفی وطن مادری و خانه پدری شان شده و تمامی قرائن و شواهد نیز حکایت از آن دارد.
   در مورد آموزش زبانهای محلی نباید بیگدار به آب زد و آب به آسیاب تبلیغات پان ترکیستی در منطقه ریخت. به وعده های دوران تبلیغات انتخاباتی باید پایبند بود اما فراموش نکرد که موضوع ابعاد گوناگون دارد.در مسائل حساس و پیچیده ای که در هر گوشه ی آن ظرافتی نهفته است و به وحدت ملی ایران و حقوق آذربایجانیان به مثابه بخشی از پیکره ایران عزیز مربوط است نباید شعاری و مطالعه نشده رفتار کرد. قطعاً یکی از مطالبات مردم و به ویژه فرهیختگان و دلسوزان آذربایجان برخورد قانونی و بجا با مدعیانی است که جز تحریف هویت اصیل آذربایجانی و ایرانیت آنان در پوشش دفاع از آموزش زبان ترکی و حمله به زبان ملی رسالت دیگری برای خود قائل نیستند.
نباید اجازه داد از کلمه حق ریاست محترم جمهوری در دوران تبلیغات، بدخواهان اراده ی باطل کنند و خود را طرفدار برآوردن وعده های رئیس جمهور نشان دهند و در حالی که بر طبل تحریم انتخابات می کوبیدند، معرکه گردان مسائلی شوند که خدای ناکرده به وحدت ملی ایرانیان و نیز هویت اصیل ایرانی آذریها لطمه بزند. تاسیس نهادی تحت عنوان فرهنگستان زبان ترکی یا چیزی شبیه آن در شرایط کنونی با توجه به وضعیت منطقه و مطالبات مردم قطعاً نمی تواند راهگشا باشد گذشته از این می توان طرحهای جامعتر، پخته تر و عملی تری ارائه کرد که راه را بر بدخواهان ببندد و امیدشان را مأیوس گرداند.