خلیج‌فارس و ملای محبوب تاریخ

۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۲
خلیج‌فارس و ملای محبوب تاریخ

 نه لابد حتما – به ضعف عقل خود نمی‌اندیشد و با فرافکنی هرچه فریاد دارد بر سر سارقان می‌کشد و نمی‌داند که سارق کارش سرقت است تا آن‌که متاعی دارد تدبیر کار خود کند و بیندیشد که چرا اموال همسایه‌اش را نبرده‌اند.

این تمثیل را با توجه به مسائلی که به لحاظ مصادره چهره‌های فرهنگی تاریخ کشور و نام‌های تثبیت‌شده جغرافیایی مانند خلیج‌فارس در دهه‌های اخیر پیش آمده، قیاس بگیرید با آنچه در مدیریت کلان فرهنگی می‌گذرد. مسائلی از این دست که به صورت کوهی از اندوه بر قلب اهل معرفت سنگینی می‌کند، سر در بی‌تفاوتی و تسامح یک‌جانبه کارگزاران فرهنگی دارد که به عیان شاهد چشمداشت‌های نامشروع و دست‌اندازی‌های معاندانه همتایان مجاور خود هستند، ولی با این حال نه تنها قدمی در احقاق حقوق فرهنگی مردم خویش بر‌نمی‌دارند، بلکه گاه خلاف آن عمل می‌کنند، گویی نمی‌دانند که چشمداشت‌های ارضی نخست با تغییر نام آغاز می‌شود. از این رو بود که پیش از جنگ تحمیلی نام خوزستان و شهرهای آن همراه با نام خلیج‌فارس به صورتی بسیار نامتعارف در رسانه‌های مخاصم تحریف شد، حال آن‌که از این سو هنوز صحبت از خلیج دوستی و نام‌هایی از این دست در میان بود، ولی از بذل چنان محبتی حاصلی به دست آمد که اکنون چشم‌اندازی تیره پدید آورده.

دلیل پیدایی چنین مصائبی بی‌تردید ریشه در تصمیمات غیرکارشناسانه کسانی داشته که در بن‌مایه‌های فرهنگ جمعی تعمق کافی نداشته و نهالی پرورش داده‌اند که ریشه در هویت فرهنگ ملی ندارد. از چنین تفکری بود که نام‌های ملی و هویت‌ساز – مانند چهارشنبه‌سوری و سیزده‌بدر و مانند این‌ها که هیچ ربطی به خرافه ندارند و عاملی مهم در تحکیم وحدت ملی به شمار می‌آیند- از تقویم رسمی و رسانه به اصطلاح ملی حذف شد که این خود نوعی مصادره فرهنگ ملی در درون کشور بوده است. بنابراین به قول سنایی:

خرمن خود را به دست خویشتن سوزیم ما
کرم پیله هم به دست خویشتن دوزد کفن

تا شیوه تفکر چنین است، چه جای گله از غیر است که تندیس‌های مشاهیر ایرانی از نظامی گنجوی و مولوی گرفته تا پورسینا را در معابر عمومی کشورهای غربی به عنوان چهره‌های غیرایرانی نصب می‌کنند؟ شگفت این‌که نه تنها از این سو هیچ واکنشی صورت نمی‌گیرد، بلکه اقدامی مشابه هم به عمل نمی‌آید زیرا کارگزاران یا به اصطلاح کنونی متولیان فرهنگی چنان به آرمان‌ها دل بسته‌اند که هیچ از واقعیات یاد نمی‌آورند، گویی بر این گمانند که برای مظروف هویت ملی نیازی به ظرف ملیت نیست.
از این بی‌تفاوتی و چنان تصوری است که پورسینا در همه فرهنگ‌های غربی حتی در المنجد فیلسوف عرب خوانده می‌شود و همین المنجد نام بسیاری از مشاهیر ایرانی را به نام اندیشمند یا شاعر عرب ذکر می‌کند و باز به رغم تحریف نام خلیج‌فارس در نقشه‌های جغرافیایی خود اجازه توزیع می‌یابد.
ولی از آن‌جا که دانسته‌اند نمی‌توان در برابر چنین اقداماتی هیچ واکنشی نشان نداد به جای تلاش‌های گسترده جهانی و دیپلماتیک و عرض کیاست، اقداماتی در حد توزیع شیرینی و شربت که نام دیگرش «دلخوش‌کنَک» است مانند نام‌گذاری خیابانی به نام خلیج‌فارس یا تعیین روزی به این نام و برگزاری همایشی در این باب سعی در مقابله با تبلیغات گسترده همسایگانی دارند که قوی‌ترین موتورهای جست‌وجوگر در اینترنت و همچنین مطبوعات پرتیراژ غرب را به منظور تحریف نام خلیج‌فارس و مانوس ساختنش با ذهن و زبان عالمیان تطمیع کرده‌اند. حال آن‌که در این‌جا برای ایرانیانی که تردیدی در نام خلیج همیشه فارس ندارند، با هزینه‌ای بی‌ثمر همایش برگزار می‌کنند تا بگویند نام آن خلیج به واقع فارس است. چنین که پیداست بعید نیست در این شهر همایش‌خیز، به‌زودی کنفرانسی بگذارند تا ایرانیان بدانند که تهران پایتخت کشورشان است.
جای ملای محبوب تاریخ خالی که مربا را با عسل می‌آمیخت تا شیرین‌تر شود.

 

منبع|روزنامه بهار|10 اردی بهشت