نقش مجلس شورای ملی در پاسداری از تمامیت ارضی ایران

۱۷ مرداد, ۱۳۹۱
نقش مجلس شورای ملی در پاسداری از تمامیت ارضی ایران

 تاریخی شادروان سید حسین مدرس یکی از مشهور ترین نمایندگان تمامی ادوار مجلس شورای ملی است که در جلسه علنی مجلس شورای ملی به تاریخ دهم عقرب (آبان ماه ) 1303 ایراد شد . این نطق نشان می دهد که یکی از مهمترین اهداف نهضت مشروطیت پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی ایران بوده و در دیدگاه سید حسین مدرس یکی از رسالتهای عمده مجلس شورای ملی و شاید عمده ترین رسالت آن ، پاسداری از تمامیت ارضی ایران بود . در نامه تاریخی سید محمد صادق طباطبایی در مورد لزوم مشروطیت پیش از پیروزی جنبش مشروطه و نیز در نامه ممتاز الدوله سومین رئیس اولین دوره مجلس شورای ملی به محمد علی شاه قاجار بر اهمیت نظام مشروطه و حکومت برخاسته از رای نمایندگان مردم در راستای پاسداری از تمامیت ارضی ایران تاکید می گردد که این موضوع نیز نشانه ای از هدف بنیانگذاران نظام مشروطه برای بهره برداری از حکومت مشروط و مجلس شورای ملی در جهت دفاع از تمامیت ارضی ایران است . البته موضوع ضرورت پاسداری از تمامیت ارضی ایران به یاری نیروی ملی نزدیک به 100 سال پیش از مشروطه مطرح شده بود.  درحقیقت از هنگام جنگ‌های ایران و روس، بهره‌گیری از نیروی ملت برای مقابله با تجاوز خارجی مورد توجه قرار گرفت. سپس در جریان جنگ هرات، محمدشاه قاجار با صدور بیانیه‌ای خطاب به مردم ایران، فصل نوینی در بهره‌گیری از افکار عمومی و نیروی ملت گشود. محمدشاه در بیانیه خود ابراز می‌دارد:

مردم ایران چنان تصور ننمایند که من از سفر و جنگ خسته شده یا نیتی که در پس گرفتن اسرای ایران داشتم، تغییر دادم، هرگز. به خدا قسم اسرای ما خاطر جمع باشند که تا جان دارم از نیت برگشت نخواهم کرد و به فضل خدا همه اسرا را پس خواهم گرفت… هر چه دارم برای شما می‌خواهم، نه در بند خانه و اطاقهای با زینت و لذت و خوشگذرانی هستم، همین قدر از خدا طالبم اذیت‌هایی که از همسایگان اوزبک و سایر ترکمانان به خراسان رسید، پس بگیرم و ذلت به هیچ‌کس نکنم، این منتهای لذت من است، همانا شما برادران دینی و غیور من هستید.

محمدشاه در این اعلامیه، خود را درباره پاسداری از مرزهای ایران به ملت پاسخ‌گو دانسته و به آنان در مورد دلایل عقب‌نشینی از هرات توضیح داده و برای آینده طلب یاری و همکاری می‌کند. این اقدام بی‌سابقه از اهمیت یافتن افکار عمومی و نیروی ملت به عنوان قدرتی که از کشور نگاهداری می‌نماید، حکایت می‌کند. در سال 1273 قمری و به دنبال تجاوز انگلیس به جنوب ایران، درخواست جهاد ناصرالدین‌شاه از مردم ایران نیز نشانه‌ای دیگر از اهمیت یافتن نقش مردم در مبارزه با استیلاطلبی دشمن خارجی به شمار می‌رود. در بخشی از این درخواست جهاد، تصریح شده است:

بر ما و جمیع مسلمانان واجب افتاد که فکر استوار کنیم و از خدای خواستار شویم و به یاری رسول مجتبی و علی مرتضی از جهاد و غزا، نپرهیزیم و غرور خصم را در هم شکنیم تا مکشوف افتد که ملت شریف اسلام و دولت غیور ایران، خوار و ذلیل انگلیسی نخواهد شد و من که پادشاه مملکت و خداوند سلطنتم در تقویم دین و دولت، جان و مال خویش را ایثار داشته، نثار خواهم کرد، همانا چاکران غیور و رعایای دیندارما، هرگز ما را تنها نخواهند گذاشت.

با وجود این‌گونه اعلامیه‌ها و با اینکه در مذاکرات دیپلماتیک نیز مقامات ایرانی به واکنش افکار عمومی ایران در برابر هرگونه تجاوز به تمامیت ارضی ایران اشاره می‌کردند و به مقامات خارجی در این باره هشدار می‌دادند، اما تا حاکمیت ملی برقرار نمی‌شد، امکان بهره‌مندی مؤثر از نیروی ملت در برابر قدرت خارجی وجود نداشت. از این رو نخبگان فکری ایران در صدد برآمدند تا با تغییر نظام و حاکم کردن ملت بر سرنوشت خویش و ایجاد مجلسی که از برگزیدگان ملت نمایندگی کند، در برابر مطامع بیگانگان ایستادگی نمایند. در نامه سیدمحمد طباطبایی روحانی پیشرو و آزادی‌خواه به مظفرالدین‌شاه، اهمیت موضوع پاسداری از تمامیت ارضی ایران در فکر مشروطه‌خواهی ایرانیان به روشنی آشکار است. طباطبایی در این نامه تصریح کرده است:

مجلس اگر باشد این ظلم‌ها رفع خواهد شد، خرابیها آباد خواهد شد، خارجه طمع به مملکت نخواهد کرد، سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد، فلان محل را روس نخواهد برد، عثمانی تعدی به ایران نمی‌تواند بکند.

 

 بر اساس چنین اهدافی بود که تلاش شد در نظام حقوقی برآمده از جنبش مشروطه نیز ساز و کارهایی برای پاسداری از مرزها ی ایران پیش بینی گردد . در اصل بیست و دوم قانون اساسی مشروطه ، تغییر در حدود و ثغور مملکت منوط به تصویب مجلس شورای ملی گردید . در اصل سوم متمم قانون اساسی نیز تصریح شده بود که حدود مملکت ایران و ایالات و ولایات و بلوکات آن تغییر پذیر نیست مگر به موجب قانون .در اصل سی و نهم متمم نیز شاه موظف گردیده بود پیش از رسیدن بر تخت سلطنت به کلام الله مجید سوگند یاد نماید که حدود مملکت را محفوظ و محروس بدارد . پیدایش نظام مشروطه و مجلس شورای ملی و به رسمیت شناخته شدن حاکمیت ملت، در عمل نیز در پاسداری از مرزهای ایران تأثیرگذار گردید.. مجلس شورای ملی حتی در راه پاسداری از مالکیت تاریخی ایران بر بحرین و جزایر سه‌گانه گام‌های مهمی برداشت که در این راستا می‌توان به اقداماتی همچون تعیین سهمیه یک نماینده برای بحرین در مجلس شورای ملی اشاره کرد.

نظام مشروطه با وجود ضعف‌ها و ناکارآمدی‌هایش در بحبوحه بحران‌های بزرگ بین‌المللی همچون جنگ جهانی اول که منجر به فروپاشی امپراتوریها‌ی چند صد ساله اتریش و عثمانی گردید، از تمامیت ارضی ایران پاسداری کرد و مانع از تجزیه حتی یک وجب از خاک ایران شد. سیدحسن مدرس در نطق معروف خود در دهم آبان ماه 1303 تصویری روشن از نقش نظام مشروطه در پاسداری از تمامیت ارضی ایران ارائه داده و می‌گوید:

در این هجده یا هفده سال به یک مشی حرکت شد و حرکت کردند و بنده بلااستثناء همه مشروطه‌چی‌ها را خوب می‌دانم. یعنی تقصیر نکردند که ضرر به مملکت وارد کنند، بلی قدم‌هایی پیش نرفتند، یک خدمت‌های عالی نکردند، یک اصلاحات فوق‌العاده‌ای نکردند. لیکن الحق و الانصاف ضرری در این چند سال هم به مملکت وارد نکردند. شاید عقیده شخص بنده باشد، هر وقت به فکر مرحوم ناصرالدین‌شاه می‌افتم، طلب مغفرت می‌کنم، اما تأسف می‌خورم که کاش «مرو» را در خرابی گذارده بود. خاک خراب قابل آبادی است، ولی وقتی زمین نیست آبادی را باید کجا کرد؟ این هفده سال که مشروطه بود گرچه نتوانستیم قدم‌های اصلاح خوب برداریم ولی الحمدالله ذره‌ای هم خاک خراب را از دست ندادیم. انشاءالله هر وقت رجال مملکت، مردمان وطن‌خواه، موفق شدند، هر جا هم خاک خراب است، آباد می‌کنند. در سفر مهاجرت وقتی که دفعه دوم برگشتیم، از بین‌النهرین آمدیم به قصر تا ماهیدشت، جایی که زیرش بنشینیم ندیدیم… لکن شاکر بودیم که خاک خراب باقی است. حالا همه ساخته شده است. غرض عرض بنده این است که اصولاً در این سال‌های مشروطه یک خرابی وارد نشد بلکه اصول محفوظ ماند و اگر صدگونه اختلاف داشتیم در اصل و مرام متفق بودیم.با توجه به اهمیت حفظ تمامیت ارضی در جنبش مشروطه ، در تاریخ هفتاد و سه ساله نظام مشروطه ، هرگاه که به طور عملی اثری از آثار مشروطیت در جامعه سیاسی ایران وجود داشت و حداقل تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی نمایندگان واقعی ملت بودند ، موضوع پاسداری از تمامیت ارضی ایران در اولویت مجلس شورای ملی قرار داشت . در این میان ، می توان مصادیق گوناگونی را در مورد نقش مجلس شورای ملی در پاسداری از تمامیت ارضی ایران بر شمرد . در دوره اول مجلس شواری ملی ، نمایندگان مجلس به تجاوز قشون عثمانی به داخل خاک ایران و اشغال ساوجبلاغ مکری (مهاباد ) به وسیله عثمانی به شدت اعتراض می کنند ، این اعتراض که نشانه ای از عزم ملی ایرانیان برای مقابله با هر تجاوزی بود ، تاثیر بخشید و قشون عثمانی ، مهاباد را تخلیه کرد . در دوره دوم مجلس شورای ملی ، نمایندگان مجلس از وزیر امور خارجه در مورد تعلل در اعمال حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی سوال می نمایند. در دوره های چهارم، پنجم و ششم مجلس شورای ملی ، نمایندگان مجلس در مورد اعمال حاکمیت ایران بر بحرین تلاش می کنند .در دوره های هفتم تا سیزدهم ، مجلس شورای ملی جنبه فرمایشی داشت و نمایندگان آن برگزیده ملت نبودند بلکه بر اساس اراده رضاشاه به نمایندگی انتخاب شده بودند . در این عصر ، هزار کیلومتر مربع از خاک ایران در سر حد ایران و افغانستان از ایران تجزیه گردیده ، مالکیت ایران بر دشت زهاب خاوری و نیمی از اروند رود با انعقاد عهد نامه سر حدی 1937 ایران و عراق از میان رفت و بخشهای گسترده ای از مناطق مرزی ایران و ترکیه به ویژه منطقه آغری داغ کوچک و کوه آرارات کوچک نیز از خاک ایران تجزیه شد و همگی این رویدادهای ناگوار در فقدان مجلسی که از برگزیدگان ملت نمایندگی کند و بر اثر اراده شخصی دیکتاتور حاکم ، بر ملت و کشور ایران تحمیل گردید . اما پس از سقوط دیکتاتوری رضا شاه و در دوره چهار دهم مجلس شورای ملی ، نقش مجلس در پاسداری از تمامیت ارضی ایران بار دیگر اهمیت پیدا می کند . دوره چهاردهم مجلس در برابر نقشه انگلیسی ، تاسیس کمیسیونهای سه جانبه قیومیت که به معنای تقسیم ایران به سه قسمت بود ، مقاومت می کند در پایان همین دوره مجلس ، نمایندگان با انتخاب احمد قوام به نخست وزیری و نیز با سخنرانیهای پرشور به رویارویی با تلاش شوروی برای تجزیه آذربایجان رفتند . در دوره پانزدهم ، نمایندگان مجلس در مصوبه ای قانونی ، دولت را مکلف به اقدام برای اعمال حاکمیت بر بحرین کردند . در این دوره ، عباس اسکندری یکی از نمایندگان مجلس مجموعه سخنرانیهایی در مورد بحرین و ضرورت اعمال حاکمیت دولت ایران بر این جزیره کشور ایراد می کند . در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی نیز در ضمن تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ، موضوع ملی شدن نفت بحرین نیز مورد توجه قرار گرفت . در دوره هفدهم مجلس شورای ملی نیز حسین مکی از نمایندگان با نفوذ مجلس ، دکتر فاطمی وزیر امور خارجه وقت را به دلیل سفر به بغداد و حضور در نشستی که مسئول سیاست خارجی بحرین نیز در آن حاضر بود ، استیضاح می نماید . اما نقش مجلس شواری ملی در حراست از تمامیت ارضی ایران بدنیال کودتای بیست و هشتم مرداد ماه 1332 و فرمایشی شدن دگرباره مجلس به شدت تنزل پیدا می کند . . در دوره هیجدهم مجلس شواری ملی ، قصبه فیروزه و خلیج حسینقلی از ایران تجزیه می گرد و در دوره بیست و دوم مجس شورای ملی نیز مجلس بدون مقاومت ، جدایی بحرین از ایران را نظاره می کند و تنها یک اقلیت چهار نفره است که دولت را به دلیل این اقدام استیضاح می نماید . استیضاحی که با همراهی اکثریت قاطع مجلس با دولت ، ره به جایی نمی برد . بدین ترتیب در نبود مجلسی که از اراده آزاد ملت نمایندگی کند و بر خلاف ادوار کوتاهی که نظام مشروطه به صورت عملی بر کشور حاکم باشد ، بخشهایی از خاک ایران تجزیه می گردد .

منبع- روزنامه شرق 14 مرداد 1391