پروپاگاندای اردوگاه تجزیه‌طلب و تروریست از زبان بابک نهرین

۷ مرداد, ۱۳۹۶
پروپاگاندای اردوگاه تجزیه‌طلب و تروریست از زبان بابک نهرین

 

هفته پیش اظهارات یکی از کمدین های محلی در تبریز به نام بابک نهرین در شبکه های اجتماعی و وب سایت های تجزیه طلب برانداز با آب و تاب منتشر شد. بابک نهرین که اجراهای کمدی او به زبان محلی در تبریز معروف است در اظهاراتی گفته است:

 « ما هر کاری هم انجام دهیم شهروند درجه ۲ ایران هستیم زیرا زبان ما تورکی بوده و محدودیت زیادی در این خصوص داریم، اگر فارس زبان بودیم فیلم های بسیاری از فعالان هنری ما بر روی پرده سینماها می رفت و لذا نه پول درست و حسابی داریم و نه مسئولان منطقه دغدغهای برای فیلم سازی و فعالیت‌های هنری دارند».

ورود کمدین‌ها به عرصه جامعه شناسی یا سیاست چیز جدیدی نیست، اما حواله کرد مشکلات یا محدودیت های «شخصی» به جامعه قطعا پدیده ای جدید در کشور است. ظهور شبکه های اجتماعی و وب سایت های متعدد اینترنتی این زمینه را فراهم کرده است که همگان در همه کاری دخالت کنند و رسانه ها نیز به دلیل «شهرت» هر سخنی را منتشر کنند. پیش از ظهور اینترنت، یعنی زمانی که مصداق رسانه در رادیو، تلویزیون و روزنامه خلاصه میشد، ملاک های زیادی برای انتشار یک خبر، مقاله یا گزارش وجود داشت. سردبیر و مدیرمسئول برای انتشار یک گزارش ساعتها بحث می کردند و تصمیم می گرفتند که کدام سخن جدی است و کدام سخن ارزش طرح دارد. اما امروز، فقط «کلیک» است که معیار اصلی انتشار شده است و رسانه های زرد (مانند تبریز من) نیز صحبت هایی از این دست را با آب و تاب منتشر می‌کنند.

در ارتباط با اظهارات نهرین باید گفت:

اولا آقای بابک نهرین امروز در جامعه هنری و تئاتر تبریز در جایگاهی بالاتر از آنچه که شایسته است قرار دارد خود او نیز به خوبی می داند که قبای مدیریت تئاتر تبریز برای او که بسیار گشاد است.

دوما، قرار نیست همه بازیگران و کارگردان های ایران یا تبریز، هر سال اسکار و جایزه کن یا گلدن گلوپ بگیرند و اگر نشد، حاکمیت یا فرهنگ عمومی کشور را مقصر جلوه دهند. ظاهر از وقتی که فرزندان یکی از بدنام ترین فعالان تجزیه طلب تبریز در حاشیه یک فستیوال سینمایی جایزه نه چندان مهمی را برده است، برخی در فضای هنری تبریز تصور می‌کنند که عقب مانده اند و باید مانند آن دو یا مثل اصغر فرهادی هر سال جایزه ای را بگیرند. کار به جایی رسیده است که حتی بابک نهرین هم مدعی است شده است!

  بابک نهرین فردی بدون استعداد به جز در عرصه کمدی و شوخی های سبک است. اگر غیر از این بود، بعد از« 12 سال آموزش رایگان دولتی» به رسانه ها نمی گفت که « من فارسی بلد نیستم». اگر فردی 12 سال به مدرسه رفته و آموزش دیده، و بعد از آن هنوز قادر نیست امور روزمره حرفه خودش را به زبان استاندارد انجام دهد، حتما فردی بی استعداد و فاقد مهارت های اولیه است.

حتی اگر یک طوطی را 12 سال تحت آموزش قرار دهیم، بلاخره قادر به صحبت کردن خواهد بود، حال اگر انسانی از این مهارت تهی است، مشکل از فقدان توانایی و استعداد است نه چیز دیگر. توانمندی نهرین در حد اجرای صمد و ممد و شوهای سطح پایینی از این دست است ولی میدان دادن به وی در سطح مدیریت و فرستادنش به باکو برای اجرای به اصطلاج تئاتر باعث گستاخی او شده است که حکما ناشی از بی ظرفیتی هم است.

بابک نهرین در کمدی های خودش به زمین و زمان رحم نکرده و هر جا لازم دیده با هم میهنان فارسی زبان هم شوخی و آن را مسخره کرده است، قطعا اگر درجه بندی شهروندی در کار بود امروز بر صندلی مدیریت هنری تکیه نمی زد.

حقیقت است که بابک نهرین نه هنرمند است نه بازیگر تئاتر، فقط یک کمدین متوسط است که با حرکات مضحک بقیه را می خنداند و بقیه نیز انتظاری بیش از این ندارند.

ولی ظاهرا امر بر خود او مشتبه شده و حد و حدودش را فراموش کرده تا جایی که در مقام «اپوزیسیون برانداز» قرار می‌گیرد و به تشویش اذهان عمومی هم  پردازد. این که « نهرین بگوید ما در ایران به دلیل قومیت مان شهروند درجه دو هستیم»، حرفی بزرگتر از قد و قواره او است، شاید اگر نهرین میدانست که معنای این حرف چیست و در حال زدن چه اتهامی بر کل ساختار سیاسی و حقوقی کشور است، این جملات را بر زبان نمی راند. هر چند جهالت هم گاهی کار دست آدم می دهد.

 برای اینکه نهرین معنای حرفی را که در دهانش گذاشته اند را بفهمد، جملاتش را باز می‌کنیم:

آخرین حکومتی که شهروندانش را «رسما» درجه بندی می‌کرد، نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی بود. یکی از آخرین حکومت هایی که «در عمل» به درجه بندی اتباعش می پرداخت رژیم صدام حسین بود که صدها هزار کُرد و شیعه را به دلیل مذهب و قومیت شان قتل عام کرد. وقتی نهرین چنین جمله را بر زبان می آورد ساختار سیاسی ایران را با رژیم آپارتاید و رژیم بعث مقایسه می‌کند و نه تنها قانون اساسی و نظام دادگستری کشور را به ناحق زیر سوال می برد، بلکه نظام سیاسی (جمهوری اسلامی ایران) را نیز به اعمال سیستماتیک و آگانه راسیسم و تبعیض نژادی علیه شهروندانش متهم می‌کند.

 این در حالی است که قانون اساسی عاری از این تهمت است و نظام جمهوری اسلامی اصولا نگاه قومیتی ندارد تا چه رسد به این که قصد اعمال تبعیض سیستماتیک و نظام مند علیه گروه زبانی خاصی داشته باشد. اظهارات مشابه در گذشته سندی برای تهیه گزارش در سازمان ملل علیه ایران و متهم کردن آن به نقض حقوق بشر شده است و پیامدهای اجتماعی بسیار وخیمی و حادی را در پی داشته است.

وقتی بابک نهرین می‌گوید، « ما شهروند درجه دو هستیم چون ترک زبانیم، ما محدودیت داریم» و… فاعل درجه دو بودن، محدود شدن به خاطر قومیت، و عقب نگه داشته شدن کیست؟ چه کسی تصمیم گرفته است ما شهروند درجه دوم باشید؟ نیروهای فرا زمینی یا ساختار نظام سیاسی کشور یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران؟!

 قطعا فاعل این وضعیت ادعا شده، نیروهای فرا-زمینی نیست. پس چه بهتر که اگر بابک نهرین به این سخن ایمان دارد، وی را در دادگاه حاضر کنیم، تا ادعایش را در خصوص ماهیت تبعیض آمیز جمهوری اسلامی ایران (همان ساختاری که خود او یکی از مدیران فرهنگی اش است) به اثبات برساند و در نهایت خسارتی بستاند.

 اگر دادستانی تبریز همتی به خرج دهد، میتوان علیه بابک نهرین اعلام جرم کرد و در دادگاه از وی خواست که اظهاراتش را بر اساس ادله و معیارهایی که در قانون اساسی، بخش نامه ها و آیین نامه های و دستورات وزارت ارشاد وجود دارد به اثبات برساند و ثابت کند که ادعایش در مورد نژادپرست و تبعیض آمیز بودن «دولت جمهوری اسلامی ایران» درست است و در غیر این صورت هزنیه این صحبتها را بدهد و مجازات  «تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام» بپذیرد!

انفعال حراست اداره فرهنگ و ارشاد تبریز نیز باعث تعجب است. اداره فرهنگ و ارشاد چگونه اجازه میدهد، فردی که استفاده های زیادی از امکانات این اداره کرده، علیه همه چیز اعم از نظام سیاسی و «ارزش‌های بنیادین کشورمان» که بر اساس برابری و آزادی بنا شده، گستاخی کند؟

 چگونه ممکن است فردی، زیر بال و پر اداره کل فرهنگ و ارشاد رشد پیدا کند و سپس به ساختار سیاسی و حقوقی کشور  چنان بتازد که مشابه آن قبلا فقط طرف از اپوزیسیون برانداز و تجزیه طلب مانند حزب دموکرات کردستان، کومله، تروریست های پژاک، تجزیه طلبان گامو و… گفته شده است. 

اظهارات نهرین، در حقیقت «لپ مطلب» پروپوگاندای اصلی تروریست ها و تجزیه طلبان است. اما امروز می بینیم که پروپاگاندای پلیدترین جریانها که دستشان به خون پاک فرزندان و سربازان کشور آلوده است از  ناحیه بابک نهرین بلند می‌شود و لابد همین معنا زین پس به صورت زیرپوستی در اجراهای کمدی اش نیز به مخاطب القاءخواهد شد.

آیا از خود پرسیده ایم،چرا برخی از افراد فریب‌ پژاک، پ.ک.ک ، گامو و… را می خورند و به این گروهها می‌پیوندند؟

 غیر از این است که این گروهها با تلقین وجود « تبعیض ساختاری و نظام مند» که منجر به «حق خوری» خواهد، موفق به جذب افراد می شوند؟ همه تریبون‌ها و ارگان های تبلیغی‌شان یک مدلول عمده مهم دارد: «تبعیض» بین شهروندان! سایر دال ها نیز برای این هدف چیده می شوند که بر پیشفرض تبعیض دلالت کنند. پژاک، داعش، گامو و سایر بنیادگرایان قومی و مذهبی به انسان‌ها می‌گویند، «شما در ایران در ساختار تبعیض آمیز زندگی میکنید و هر کاری بکنید حق شما پایمال خواهد شد زیرا ساختار چنین است». بابک نهرین هم همین را میگوید: « ما هر کاری هم انجام دهیم شهروند درجه ۲ ایران هستیم زیرا زبان ما تورکی بوده و محدودیت زیادی در این خصوص داریم».

اگر بابک نهرین بدون عذرخواهی یا احضار به دادستانی به کار خود ادامه دهد، نشان از پوسیدگی و هرج و مرج در ساختار نظارتی کشور و استان است.

 بنابراین از فردا سایر افراد شکست خورده نیز، عدم موفقیت خود را به نوعی به تمامیت ارضی و ساختار حقوقی جمهوری اسلامی مرتبط خواهند کرد. عدم واکنش به این اظهارات به لشکر شکست خوردگان یا افراد طماع این پیام را میدهد که «مملکت بی صاحب شده است» و هر شغالی میتواند با چند جمله علیه فرهنگ عمومی و تمامیت ارضی خودش را توجیه کند.

اینجا تنها بابک نهرین نیست که باید مورد حسابخواهی قرار گیرد، آن دسته از افراد یا عواملی که چنین فردی را برکشیده اند و به مدیریت تئاتر در شهری مانند تبریز رسانیده اند نیز باید پاسخگو بوده و به ملت ایران و مردم تبریز حساب پس بدهند. آیا در شهر مانند تبریز، یک هنرمند واقعی وجود نداشت که کمدین متوسط و میانه حالی را به مدیریت تئاتر آن برگزیده اید؟ مدیریت بابک نهرین حتی بدون این اظهارات و فاش شدن امیال ضد ایرانی اش، یک فاجعه برای تبریز بود و باعث تاسف که در یکسال گذشته هیچ رسانه یا هنرمندی به این فاجعه واکنش نشان نداده است. آیا عرصه هنر در تبریز به چنان شوره زاری تبدیل شده است؟

به هر حال در صورت انفعال نهادهای ذیربط اعم از حراست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، دادستانی و… جامعه مدنی تبریز وارد عمل شده و بر علیه این اظهارات اعلام جرم خواهد کرد تا مدعی العموم پیگیر آن باشد.