ایران محل تصفیه حساب کشورهای خارجی نیست/ بیدار کردن و کشاندن مناقشات خفته به عمق ایران

۲۴ مهر, ۱۳۹۷
ایران محل تصفیه حساب کشورهای خارجی نیست/ بیدار کردن و کشاندن مناقشات خفته به عمق ایران

رسانه های ارمنستان گزارش دادند که یک کنفرانس ضدارمنی در ایران با دخالت مقامات ایرانی لغو شده است. به گزارش این رسانه ها کنفرانس که قرار بود با حضور افرادی از گرجستان، روسیه، جمهوری باکو، افغانستان، لبنان و…در دانشگاه آزاد زنجان برگزار شود در پی اعتراض رسمی جمهوری ارمنستان لغو شده است.در گزارش‌ رسانه های ارمنستان آمده است این کنفرانس که با رویکرد «بنیادگرایانه» مسلمانان را به «جهاد» با ارمنستان ترغیب می کرد و با دخالت وزارت خارجه ایران لغو شده است.

 اما گزارش ها و شواهد حاکی است که کنفرانسی محدودی با حضور حدود بیست تن در دانشگاه آزاد زنجان برگزار شده است که «قراباغ خاک جهان اسلام» نام داشته است. به درستی مشخص نیست که چرا رسانه های ارمنستان تصور می‌کردند که این کنفرانس برگزار نشده است! اما آنچه اهمیت دارد، برگزاری یا عدم برگزاری این سمینارها نیست چگونگی ایفاء نقش کشور ما در این بحران های منطقه ای است.

اگر چنین کنفرانس هایی برای سرگرم کردن عده ای از نیروهای جذب شده و تبلیغات سیاسی انجام شود بد نیست، به شرطی که آن نیروها نیز در داخل خاک جمهوری باکو، از منافع ایران حمایت کنند و لااقل در برابر هجمه هایی که جریان ها و یا کشورهای ضد ایرانی در ساحت سیاسی آن کشور انجام میدهد، واکنشی نشان دهند. چنین وضعیتی قدرت نرم ایران را افزایش می دهد.  البته تا به امروز در لابلای اخبار دیده نشده است که امثال عاکف نقی موضع خاصی در دفاع از منافع ایران بگیرند. پرواضح است که نیروها و جریان های سیاسی ایران، می توانند نظر خود را در خصوص هر موضوعی مطرح کنند و برای آن کنفرانس نیز برگزار نمایند. اما ارائه نظرات شخصی به عنوان «موضع رسمی کشور» از سوی این افراد در نهایت تنها موجب ناامیدی نیروهای جذب شده خارجی در آینده می شود. زیرا موضع رسمی کشور در قبال مسائل منطقه ای بر اساس قانون اساسی، در وزارت امورخارجه و شورای عالی امنیت ملی تدوین و سپس به صورت طبقه بندی مکتوب می شود. اما از لابلای اظهارات مقامات ذیصلاح چنین مقام معظم رهبری، سفراء، سخنگویان وزارت خارجه و… چنین بر نمی آید که سیاست رسمی جمهوری اسلامی مبتنی بر بنیادگرایی و تکفیر سایر کشورها و دخالت در مسئل منطقه ای از مواضعی از این دست باشد.

 

موضع سازمان آزادی قراباغ چیست؟

سازمان آزادی قراباغ گروهی کوچک افراطی در جمهوری باکو است که معتقد است «هیچ راه دیگری جز جنگ برای آزاد کردن قره باغ باقی نمانده است». عاکف نقی رئیس این سازمان معتقد است: «تنها راه حل مناقشه قره باغ کوهستانی، جنگ است. یا قره باغ، یا مرگ!»

چنین اظهاراتی، حتی موضع رسمی دولت باکو نیز نیست. زیرا این کشور در سال 1994 به آتش بس تن داده و متعهد شده مسئله مناقشه ناگورنو- قراباغ را از طرق مسالمت آمیز حل و فصل کند. تعهدات رسمی این کشور در سازمان ملل و گروه مینسک حاکی از آن است که سیاست رسمی(اعلامی) باکو فعلا همین است.

اما سوال این جا است که مواضع سازمان مزبور که رهبرانش بخشی از سال را در ایران به سر می برند تا چه اندازه با مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران سازگار است!؟

 

سیاست رسمی ایران چیست؟

مقام معظم رهبری همواره تاکیده کرده اند که مناقشه قراباغ باید از طریق «گفتگو» و بدون مداخله «دیگر کشورها» در این مسئله حل و فصل شود. برای نمونه ایشان در دیدار با آقای حیدرعلی اف در سال 1381 به اشاره به پیوندهای تاریخی دو ملت و تاکید بر این که « ایران و جمهوری آذربایجان در طول تاریخ یک ملت بوده اند» با اشاره به مناقشه بین جمهوری باکو و جمهوری ارمنستان افزودند: «ما معتقدیم‌ مسائل‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ و ارمنستان‌ باید از طریق‌ گفتگو حل‌ و فصل‌ شود» ( برای دیدن گزارش دیدار در بایگانی سایت رهبری کلیک کنید).

 مقام معظم رهبری در دیدار سال 1380 خود با رئیس جمهوری ارمنستان یعنی روبرت کوچاریان با تاکید بر پیوندهای تاریخی ایران و روابط دوستانه بر عدم مداخله کشورهای بیگانه و فرامنطقه ای در معادلات قفقاز تاکید کرد.  همچنین در دیدار مقام معظم رهبری با سرژ سرکیسیان رئیس جمهور وقت ارمنستان ایشان وابستگی برخی دولت های منطقه به کشورهای خارجی به ویژه امریکا را به وابستگی صدام حسین تشبیه کردند و عنوان نمودند که امریکا نیز به صورت آشکار و پنهان به تحریک صدام جهت حمله به ایران پرداخته بود:

« رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقش آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در تحریک صدّام برای حمله به ایران افزودند: در غالب جنگ‌ها و مناقشه‌های منطقه‌ای، دست‌های آشکار و پنهان قدرت‌های بزرگ دیده می‌شود، همچنان که حمله‌ی رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان نیز با پشت‌گرمی به آمریکا انجام شد، اما ناکامی صدام در جنگ تحمیلی و ناکامی صهیونیست‌ها در حمله‌ی ۲۲ روزه به غزّه و جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان، نشان می‌دهد که وابستگی به مراکز بیرونی، عملاً راه به جایی نمی‌برد». (برای دیدن گزارش دیدار در بایگانی سایت رهبری)

همچنین وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران این نیز بارها اعلام کرده است که «مناقشه قراباغ راه حل نظامی ندارد و باید از طریق گفتگو حل شود».

در این میان شورای امنیت سازمان ملل رسیدگی به این مناقشه منطقه ای را به سازمان امنیت و همکاری اروپا و گروه مینسک واگذار کرده و هر دو دولت حکمیت این گروه را در مناقشه پذیرفته اند.

 

پیشینه تاریخی: سنت بی طرفی و میانجی گری

هر چند «سیاست صدور مشکل به خارج» به طور سنتی در باکو تعقیب شده و می شود، اما ایران نیز با اتخاد رویکرد عقلانی و خردمندانه تلاش کرده است که از گسترش دامنه جنگ به سرزمین خود جلوگیری کرده و قلمرو کشور را به محل تصفیه حساب سایر دولت هایا گروهها، محافل و دستجات ماجراجو تبدیل نکند.

دولت علیّه ایران از دوره قاجاریه ( درگیری های تاتاری – ارمنی در 1905) در این خصوص بی طرف بوده و از جمله «روحانیت تبریز» از جمله حاج میرزا حسن آقا مجتهد و حاجی میرزا عبدالکریم و سایر شهرهای ایران از سرایت مشکل به داخل کشور جلوگیری کرده اند. در آن دوره چند تن از نخجوان وارد تبریز شده و مردم شهر را علیه ارامنه ایران شورانیده بودند. در این میان علمای تبریز از جمله امام جمه وقت (حاجی میرزا عبدالکریم) دخالت کرده و مانع بروز آشوب شدند. همچنین علمای سبزوار و همدان نیز با هوشیاری مانع سرایت یک مسئله خارجی به داخل کشور شدند. به روایت حبل المتین امام جمعه وقت با درایت خود مسئله را چنین مدیریت کرد:

«ساکت باشید و شورش و غوغا را طالب نشوید …» و آنگاه نیز که «… بعضی جهال و کسان فتنه‌جو در جواب می‌گفتند که مسلمانان قفقازیه استمداد کرده‌اند …» وی اظهار داشت: «… که آن مسلمانان در اداره و تحت حکومت و سلطنت علیحده [یعنی روسیه] و شما مسلمانان علیحده [یعنی ایران هستید] از شورش و فتنه شما ثمری به آنها عاید نخواهد شد.» (حبل المتین شماره 9)

با بالا گرفتن درگیری قومی در جنوب قفقاز در همین دوره (1905-1907) مقامات دولت وقت ایران نگران سرایت دامنه آتش جنگ به داخل کشور شدند. در  اواسط ربیع الثانی ١٣٢٣ مظفرالدین شاه که در سفر فرنگ(وین) بود از صدراعظم ایران یعنی عین‌الدوله، خواست حکم شود که:

 «نباید گذاشت در داخله نسبت به ارامنه بعضی اقدامات شود … زودتر جلوگیری نموده و با وزیر امورخارجه و مشیرالسلطنه گفتگو کرده هر چه که لازم است اقدام شود.»

مسئولین دولتی علاوه بر داخل، در قفقاز هم تلاش کردند که جلوی این درگیری‌های خونین را بگیرند و تا حدودی هم موفق شدند، حبل المتین گزارش‌های مختلفی را در این باره منتشر کرده است:

 «کفایت مامورین ایرانی طوری جلوه‌گر شد که به کرات حکام محلیه روس در مواقع عدیده به قونسول‌های دولت علیه برای اسکات نایره فتنه متوسل شده‌اند و بعد به مراسله رسمی از آنها اظهار تشکر کرده‌اند، چنانچه در تفلیس و ایروان و غیره»

در گزارش های روزنامه حبل المتین از ولیعهد نشین تبریز، در خصوص نقش محمد علی میرزا در مدیریت مسئله آمده است:

«حضرت والا ولیعهد … نگذاشت یک مو از سر رعیت دولت ایران، خواه ارمنی، خواه یهودی، خواه مسلمان در این مُقدِمه قفقازیه کم بشود و از تدابیر او بود که شورش و اغتشاش قفقازیه به آذربایجان سرایت نکرد.» (حبل المتین شماره پنج).

بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط رضا آذری شهررضایی که استنادات این گزارش نیز به آن متکی است (برای مطالعه مقاله کلیک کنیددر 1919 عده ای آشوب گران و دزدهای اردوباد از نخجوان وارد تبریز شده و از شیخ محمد خیابانی می خواهند که وارد مناقشه شده و آتش جنگ را به داخل ایران بکشاند. شیخ محمد خیابانی نیز با عتاب به این افراد می گوید:

«شماها مسلمان واقعی نیستند. اگر مسلمان بودید یادگارهای مقدس خانه خدا، کلیساهای ارامنه را نمی‌دزدیدید و برای فروش به تبریز نمی‌آوردید…»

 

آیا ماهیت مناقشه دینی است و ربطی به اسلام دارد؟

مقامات جمهوری آذربایجان بارها و رسما اعلام کرده اند که مناقشه قراباغ کوهستانی دینی نیست و ربطی به اسلام ندارد. نه تنها مقامات دیپلماتیک بلکه مقامات مذهبی این کشور نیز به ماهیت «غیردینی» مناقشه قراباغ کوهستانی مکررا تاکید کرده اند. الله شکور پاشازاده، رییس اداره روحانیت قفقاز  در شهریور 1396 گفت: «نیروهایی وجود دارند که می خواهند به مناقشه قراباغ، ماهیت دینی بدهند. اما، نباید بگذاریم این کار را بکنند. مناقشه قراباغ ماهیت دینی ندارد و اجازه مذهبی‌شدن آن را نمی‌دهیم» (کلیک کنید)

همچنین الدار نمازاف، دستیار پیشین رییس جمهوری باکو در سال 1395 تاکید کرد :

« تلاش برای ایجاد این تصور که مناقشه قره باغ، نزاع میان مسلمانان و مسیحیان است اشتباه است. در جمهوری آذربایجان مسیحیان ، یهودیان و پیروان سایر ادیان خیلی راحت زندگی می کنند. جمهوری آذربایجان یکی از متساهل ترین کشورهای دنیاست. تلقی مناقشه قراباغ به عنوان مناقشه مسلمان- مسیحی می تواند به ضرر جمهوری آذربایجان تمام شود» (برای دیدن همه گزارش کلیک کنید).

حکمت حاجی اف در 2018 سخنگوی وزارت امور خارجه باکو، با ارسال جوابیه ای به سایت اینترنتی اورسیا.نت تاکید کرد در مناقشه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان هیچ عنصر دینی وجود ندارد و این مناقشه صرفا ارضی است (برای دیدن منبع کلیک کنید)

با این اوصاف حتی بیم آن می رود که جمهوری آذربایجان نیز به چنین کنفرانس هایی اعتراض کند، زیرا بارها عنوان شده است که مذهبی کردن مناقشه به ضرر این کشور است!  اگر قرار بر دینی شدن مناقشات باشد، آنگاه باید از تجدید «جنگ های صلیبی» و بازگشت به قرون وسطی سخن بگوییم و حتی ممکن است برخی کشورهای اروپایی با رویکرد مذهبی وارد مناقشه شوند که این، فقط مسئله را برای باکو سخت تر خواهد کرد. از سوی دیگر چنین نگاهی ،ایران را با  سایر کشورهای جهان همانند هند (مسئله کشمیر) یا گرجستان، روسیه و بسیار دیگر از ممالک وارد مخاصمه خواهد کرد.

 

بدهکاری بیش از 30 میلیون دلار باکو از بابت جنگ قراباغ به ایران

بر اساس خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی، جمهوری آذربایجان از بابت برخی معاملات تجاری در سال 1993 نزدیک به 30 میلیون دلار به ایران بدهکار است. بر اساس خاطرات هاشمی رفسنجانی به نام صلابت سازندگی که به تازگی (1397) منتشر شده است و به رخدادهای اوایل دهه هفتاد باز می گردد، ایران در دوره حاکمیت حیدر علی اف برخی معاملات سنگین با جمهوری آذربایجان انجام داده است (ص:309). یکسال پیش از انتشار خاطرات مرحوم هاشمی  نیز،دکتر منصور حقیقت پور در مصاحبه ای اظهار داشته بود که «جمهوری آذربایجان ٣۰ میلیون دلار همین حالا به ایران بدهکار است. اما ایران خیلی بزرگوار است و هیچگاه این مسله را مطرح نمیکند. اگر ترکیه بود تا الان یا اصل پول را گرفته بود یا امتیازی گرفته بود که ده برابر بیشتر سود داشت». (برای دیدن منبع کلیک کنید).

سردار باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نیز در کتاب خود به این کمک ها، اذعان کرده کرده است. وی می نویسد ایران بیش از 20 میلیون دلار جهت کمک به اسکان آوارگان جنگی پرداخته بود! در سالهای اولیه استقلال مقادیری گاز به آذربایجان ارسال کرد و همچنین 5 میلیون دلار بابت انتقال برق و 25 میلیون دلار بابت امکانات ارسال شده طلبکار بود.(ژئوپلیتیک قفقاز و سیاست خارجی ج.ا.ا، دانشکده فرماندهی و دوره عالی جنگ، ص 370)

اما پاسخ تمام زحمات و هزنیه‌های ایران که پس از 8 سال جنگ با دشمن بعثی در دوران سازندگی خود قرار داشت، چه بود؟

باکو، بلافاصله پس از اتمام جنگ و انعقاد قرار داد نفتی با کنسرسیوم و در راس آن بی.پی موسوم به قرارداد قرن،ایران را از کنسرسیوم اخراج و سهم 5 درصدی آن را را به طور یکطرفه علیرغم قرارداد قبلی با جمهوری اسلامی ایران، لغو کرد.

این در حالی بود که در آبان 1373 هر دو کشور توافق کرده بودند که 5 درصد از سهام کنسرسیوم نفت به ایران واگذار شود. این پنج درصد بخشی از 20 درصد سهام خود دولت باکو بود و به عنوان بهای مشارکت ایران در زمینه صدور نفت خزر از مسیر ایران به جیهان در ترکیه بود. یک قرارداد همکاری در این زمینه میان شرکت نفت ایران و ک کنسرسیوم نفت آذربایجان امضا شد. ایرانی که در قبال این معاملات هیچ امتیاز ملموسی به جز اجازه فعالیت حزب اسلام و بازگشایی چند دفتر فرهنگی و حتی تضمینی جدی برای بازگشت مبالغ هنگفت نگرفته بود، تقریبا نتوانست هیچ کاری در برای حفظ منافع خود انجام دهد. تنها کاری که ایران در این مقطع انجام داد، دعوت رئیس جمهور ارمنستان چندی پس از تیرگی روابط با باکو بود که آن هم درمانی بر زخم سی میلیون دلاری نبود.

اکنون مطالبه ای که ملت ایران باید انجام دهند، بازپرداخت این دیون به همراه سود حاصل از آن در این سالها است. ولی به جای این که مردم مظلوم ایران مطالبه کنند، رسانه های باکو افکار عمومی این کشور را علیه ایران تحریک کرده و مطالبه پول و هزینه بیشتر از ایران دارند.

 

ورود ایران به مناقشه یا «ورود مناقشه به ایران!»

با وجود یک سنت دولتی نیرومند برای دور ماندن از آتش مناقشه بی پایانی که سابقه آن به سالهای 1905 یعنی صد سال پیش باز می‌گردد، معلوم نیست چرا برخی افراد ماجراجو، قصد کشاندن دامنه یک جنگ فرسایشی به عمق خاک ایران (زنجان) را دارند؟!

این درست است که ممکن است ایران در حل و فصل این مناقشه دارای منافع و علایق امنیتی داشته باشد، ولی این موضوع به ورود ایران به مسئله باز می‌گردد نه »ورود زبانه های جنگ داخلی دیگران به خاک ما».

حتی نظام قاجار و علمای وقت کشور نیز می دانستند که نباید مملکت ایران را وارد مناقشات بیهوده مرزی و سرزمینی بین سایر کشورها بکنند و یا در مسائل داخلی آن ها دخالت نمایند. اما برخی که هنوز نه تاریخ معاصر را خوانده اند، نه با رویکرد سنتی علماء شیعه و علمای تبریز آشنایی دارند، نه با سیاست های نظام و نه بر هیچ سنتی تاریخی و دولتمداری تکیه کرده اند، شیوه عجیبی برگزینده اند.

برخی محافل بدون اینکه نگاه بلند مدت داشته و به پیامدهای مسئله بنگرند، در مسیری گام گذاشته اند که در نهایت ایران را تبدیل به میدانی جهت تصفیه حساب گروههای مختلف جدایی طلب یا الحاق گرا در منطقه خواهد کرد. حتی تصور تبدیل ایران به مافیای کشمیری- هندی، گرجی- اوستیایی، گرجی- آجاری، روسی- چچنی، صربی- بوسنیایی تصوری وحشتناک است.  هر چند بدیهی است هر فرد یا حزبی می تواند دیدگاههای خرمندانه خود را در خصوص هر مناقشه ای از سوریه تا چچن … بیان کند اما بهتر است افراد یا احزاب با شجاعت تمام صرفا به ارائه نظرات خود، نقد وضع یا سیاست فعلی و پیشنهاد سیاست جایگزین بپردازند نه این که رویکرد خود را همانند رویکرد رسمی بازنمایی کنند.

بدیهی است هر فرد یا حزبی می تواند دیدگاههای خرمندانه خود را در خصوص هر مناقشه ای از سوریه تا چچن … بیان کند اما بهتر است افراد یا احزاب با شجاعت تمام صرفا به ارائه نظرات خود، نقد وضع یا سیاست فعلی و پیشنهاد سیاست جایگزین بپردازند نه این که رویکرد خود را همان رویکرد رسمی بازنمایی کنند.

 علاوه بر این، رویکرد حاکم بر روح این کنفرانس ها اگر قرار باشد به مرحله عملیاتی برسد، جمهوری اسلامی را در برابر دنیا قرار می‌دهد. زیرا  در چین، چچن، هند،گرجستان، میانمار و… نیز چنین مشکلاتی وجود دارد. برای مثال اگر مورد کشمیر را بررسی کنیم (که در کنفرانس حاضر افرای از آن شرکت کرده و خواستار آزادی کشمیر بودند! ) در فرضی ایران بخواهد در مسئله کشمیر دخالت کند، موازنه روابط خود با پاکستان و هند را چگونه باید تامین کند؟ آیا در شرایط حساس فعلی که هند جزو معدود خریداران نفت ایران است، قطع یا تیرگی رابطه با هند به صلاح کشور است؟ بر عکس اگر به نفع هندوستان موضعی گرفته شود آیا قادر خواهیم بود سلامت روابط  با کشوری که قریب به هزار کیلومتر مرز مشترک با داریم را تضمین کنیم؟

پس بدیهی است که سوگیری صریح ایران در مناقشه مرزی همسایگانش موجبات خسران و آسیب منافع ملی خواهد شد. ژئوپلیتیک ایران دارای دو ویژگی است که شرایط آن را جَبرا تعیین می کند. نخست این که ایران در خاورمیانه قرار گرفته است. جایی که مرزهای مصنوعی و هندسی آن هر لحظه امکان درگیری بین دولتها را به وجود آورده است.

ویژگی دیگر، «کثرت همسایگان ایران» است. ایران از نظر کثرت همسایه در رتبه های اول جهان قرار دارد و اگر شمار دولت های دوفاکتو یا خودمختار اطراف را نیز به عنوان بازیگر روی زمین محاسبه کنیم، شماره همسایه های ایران به 24 دولت می رسد که رتبه اول جهانی است! بدیهی است چنین کثرتی در میان همسایگانی که اغلب دارای «مرزهای تحمیلی و مصنوعی» هستند، نیازمند «مدیریت هوشمندانه» و دور ماندن از زبانه های جنگ های داخلی دیگران است.

به ویژه در روزگار فعلی که ایران درگیری‌های منطقه ای و جهانی حادی را تجربه می‌کند، روشن شدن آتش نزاع در جدار بیرونی مرزهای شمالغرب به صلاح نیست، تا چه رسد به این که خود ما در افروخته شدن این آتش نقش داشته باشیم و یا بر شعله هایش بدمیم و بدتر از آن محل نزاع را به عمق خاک ایران بکشانیم! بدیهی است که هیچ ذهن و تفکر استراتژیکی در این شرایط به بیدار کردن یک مناقشه خفته روی نمی آورد. نیکوتر آن است که جنگ و درگیری را از این سرزمین دور نگه داریم.

روشن است که موضع این نوشته مبتنی بر آن نیست که افراد،احزاب و یا کارشناسان،نظرات‌کارشناسی و سیاست‌های پیشنهادی خود را در این خصوص بیان نکنند. زیرا حتی در خصوص حضور و دخالت ایران در سوریه نیز، نظرات مختلف و گاه متضاد با دیدگاه و رویه نظام بیان شد و کسی به صرف اعلان موضع بقیه را متهم نکرد، تا چه رسد به مناقشه قراباغ که از سطح اهمیت پایین تری برخوردار است. اما درست آن است که اگر افرادی که نسبت به سیاست های موجود در خصوص مناقشه قراباغ و یا هر سیاست منطقه ای دیگری انتقاد دارد،با تبیین درست مواضع خود و نقد صریح سیاست های موجود، سیاست جایگزین خویش را با شجاعتی که از خبرگان و کارشناسان جدی سراغ داریم، بیان کرده و بگویند چرا سیاست فعلی که مبتنی بر سنتی تاریخی است دیگر کارایی ندارد و چرا سیاست جایگزین آنها بیشتر به منافع ملی و تضمین امنیت ایران کمک می‌کند!