رسوایی بزرگ در نمایشگاه عکس سفارت باکو برای خوجالی

۸ اسفند, ۱۳۹۷
رسوایی بزرگ در نمایشگاه عکس سفارت باکو برای خوجالی

سفارت جمهوری باکو در تهران نمایشگاه عکسی به مناسبت فاجعه خوجالی روستای در منطقه قراباغ کوهستانی که اهالی آن در سال 1992 به قتل رسیده بودند برگزار کرد. به گزارش وب سایت خبری- تحلیلی آذریها،حدود 600 تن از اهالی این روستا در حین جنگ قراباغ هنگامی که دولت ایاز مطلب اف به تازگی اعلام استقلال کرده بود به قتل رسیدند. در چند سال گذشته ترکیه و جمهوری باکو سعی کرده اند با روایتی دیگر گونه و بزرگ نمایی آن از فاجعه اخیر بدیلی برای ژنوساید ارمنی در عثمانی بسازند.

اما در نمایشگاه عکسی که امسال در تهران از طرف سفارت جمهوری باکو و با حضور سفیر این کشور و برخی دیپلمات های پیشین ایران برگزار می شد اتفاق عجیب تری رخ داد. برخی تصاویر نمایش داده شده در این گالری، دزدی از آب در آمد و مشخص شد که این تصاویر در حقیقت مربوط به ژنوساید ارمنی توسط عثمانی است که از سوی دولت باکو به عنوان قربانیان خوجالی معرفی می شود. از جمله تصویر یک زن که در بیابانی خشک در حال جان دادن است در حالی که منطقه خوجالی در میان ناحیه آغدام و عسکران منطقه ای نیمه کوهستانی است که در زمستان به شدت سرد و برفی است! بررسی این عکس نشان می دهد که تصویر، مربوط به کوچ اجباری ارمنیان عثمانی به حلب در سوریه است و در کتابخانه کنگره امریکا با همین عنوان فهرست بندی شده است.

 

چرا چوبان دروغ‌گو!؟

چرا باکو مرتبا در خصوص وقایع تاریخی دروغ پردازی می‌کند؟ این میزان از عطش و اعتیاد این کشور به دروغ گویی از کجا ناشی می شود؟ در حالی همه همسایگان این کشور از تحریفات و حاشیه سازی های آن به ستوه آمده و ملتی بدنام از آنها به جا گذاشته است چرا هنوز سردمداران شان علاقه دارند به دروغ ادامه بدهند؟ حقیقت این است که بنیاد کشوری به نام آذربایجان اصولا با «دروغ و سرقت» بنا شده است. کشوری که حتی نام آن دزدی است مجبور است برای ادامه حیات به دروغ و تحریف تاریخ تن در دهد. در خصوص فاجعه خوجالی نیز هر چند اصل موضوع یعنی قربانی شدن مردم بی گناه حقیقت دارد اما چگونگی شکل گیری این حادثه اما و اگرهای بسیاری دارد. به طوری که حتی رئیس جمهور وقت باکو در زمان این رخداد، کشتار خوجالی را نه به نیروهای ارمنی بلکه به ارتش این کشور و آن دسته از نظامیانی که خواستار سقوط مطلب اف بودند، نسبت می دهد. همچنین وزیر دفاع وقت یعنی رحیم قاضی اف گزارش داده است که نظامیان باکو ترتیبی دادند تا مردم روستای خوجالی به زیر آتش نیروهای متخاصم در آیند و سپس از آن برای برکشیدن ایلچی بیک استفاده تبیلغاتی کنند. جالب این جا است که اجساد قربانیان خوجالی نه در روستای خوجالی بلکه با فاصله بسیار از این روستا در حالی که تحت محافظت نیروهای نظامی باکو بودند و در منطقه تحت کنترل آنها پیدا شد.

وقوع این فاجعه در زمانی بود که جنگ قدرت در باکو به رهبری ایاز مـُطلـّبوف و «جبهه خلق آذربایجان» به رهبری ایلچی بیگ به اوج خود رسیده و طرفین از هیچ چیز برای ضربه زدن به یکدیگر رویگردان نبودند. اوضاع خوجالی موقعیت ایدآلی را برای طرفداران ایلچی بیگ فراهم آورد. علت تعلل نیروهای باکو در تخلیه به موقع ساکنان شهر با وجود آگاهی قبلی از حمله قریب الوقوع نیروهای قراباغی را هم باید در همین جنگ شوم قدرت جستجو کرد. قربانیان خوجالی آوارگانی بودند که تا آخرین روزها از شهر تخلیه نشده بودند، اما توانسته بودند از معبری که نیروهای دفاعی ارمنی قراباغ به همین منظور باز گذاشته بودند شهر را ترک کنند. درواقع، آنها توانسته بودند خود را به منطقه تحت سلطه نیروهای باکو برسانند. لکن، عوامل و عناصر “جبهه خلق آذربایجان” که اهداف دیگری غیر از امنیت مردمشان در سر داشتند، موقعیتی ایجاد کردند که براثر آن این کوچ کنندگان درمیان دو آتش قرارگرفتند. به شهادت گواهان متعدد از جمله شهادت رحیم قاضی اف وزیر دفاع باکو، این نیروها به خوبی می توانستند کوچ کنندگان را تحت حمایت خود قرارداده و هرگونه اقدام نظامی ارمنی ها را خنثی نمایند.

رحیم قاضی اف، در مصاحبه ای که انجام داده گفته است:

«توطئه ای برای خلع مطلـّب اف از قدرت در خوجالی در کار بود. قاضی اف می گوید که وی در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ راجع به حمله قریب الوقوع ارمنیان به خوجالی اطلاع پیدا کرد. طبق اظهار وی: در ۲۵ فوریه، بار دیگر راجع به تدارکات حمله به من خبررسید. به گفته قاضی یف نیروهای مسلح آذری سلاح کافی در اختیار داشتند که به کمک مردم خوجالی بشتابند و ارمنیان را متوقف کنند. درآن روزها امکان حفظ مواضع و جلوگیری از آن فاجعه وجود داشت»

 به هر تقدیر، نیروهای باکو بعد از اینکه با تعلل و تاخیر بقیه ساکنان را از شهر خارج کردند، به جای هدایت آنها به سوی اغدام، که تحت کنترل نیروهای باکو بود، آنها را به سوی پاسگاه دفاعی ارمنی مستقر در شهرک ناخیجـِوانیک (در فاصله ١١ کیلومتری از شهرک خوجالی و نسبتا دور از مسیر اغدام) هدایت کردند. سپس، از میان آنها به سمت مدافعان پاسگاه آتش گشودند. نتیجه آن شد که آوارگان در میان آتش دو طرف قرار گرفتند. روز بعد، اجساد این قربانیان، به تعداد چند صد نفر ، در منطقه «تحت کنترل نیروهای آذری» و در فاصله تقریبا سه کیلومتری شهر آغدام به صورت پراکنده بر خاک افتاده بود. طبق اطلاعاتی که ویلسون گور، مورخ کانادایی ارائه می دهد، نیروهای نظامی ارمنی مستقر در اغدام نیز اشتباها بر روی این بخت برگشته ها آتش گشودند. باید توجه داشت که این عملیات در منطقه وسیعی در هنگام شب صورت می گرفته و تشخیص افراد مسلح از غیرمسلح اساسا غیرممکن و امکان اشتباه از سوی هر دو طرف زیاد بود.

«چنگیز فواد اوغلی مصطفی اف»، گزارشگر مستقل آذری که در ۲۸ فوریه ۱۹۹۲ از صحنه فاجعه خوجالی ویدئوهایی تهیه کرده بود، راجع به ادعاهای مقامات آذربایجان درباره روند به وجودآمدن فاجعه تردید داشت، لذا خود مستقلا شروع به تحقیقات کرد. لکن، اولین گزارش او درباره احتمال دست داشتن نیروهای جبهه خلق آذربایجانی در فاجعه خوجالی به آژانس خبری مسکو، به قیمت جانش تمام شد. وی در همان زمان ، در ۱۵ ژوئن ۱۹۹۲م در نزدیکی آغدام در شرایط مشکوکی به قتل رسید.

پس از وقایع خوجالی ایاز مطلب اف چند مصاحبه که یکی با روزنامه روسی  نـِزاویسیمایا گازتا و دیگری با خبرنگار اهل جمهوری چک دانا مازالووا بود انجام داد. مطلب اف در مصاحبه خود با روزنامه روسی نـِزاویسیمایا گازتا تاکید می ورزد که یک معبر خروجی برای خروج مردم توسط ارمنیان بازگذاشته شده بود.

«اگر من ادعا کنم که اپوزیسیون آذربایجان در این قضیه مقصر است، ممکن است آنها بگویند که من دروغ می گویم. ولی، واقعیت این است که معبر خروجی بازگذاشته شده بود تا مردم شهر را ترک کنند. دیگر برای چه روی آنها می بایستی آتش بگشایند؟ به ویژه در منطقه ای نزدیک به اغدام که در آن زمان نیروهای کافی برای کمک به مردم در آن وجود داشته. یا اینکه می توانسته اند به توافقی با طرف دیگر برای خروج غیرنظامیان برسند. این نحوه عمل همیشه رایج بوده است.»

 

مطلب اف در مصاحبه دیگری با نشریه روسی نـُو ِیه ور ِمیا، می گوید:

« آتش گشودن روی سکنه خوجالی به روشنی توسط کسانی ترتیب داده شده بود که قصد غصب قدرت در آذربایجان را داشتند.»

مطلب اف در مصاحبه ای مفصل با دانا مازالووا در مورد وقایع خوجالی می گوید:

سوال:آقای مطلب اف نظر شما در مورد رخدادهای خوجالو چیست؟ شما پس از آن رخدادها استعفا دادید. بسیاری از اجساد فراریان خوجالو، در نزدیکی شهر آغدام که در اختیار ارتش آذربایجان بود دیده شده بود. از فاصله کم به زانوی آنها شلیک شده بود و گویا کسانی میخواسته اند از فرار آنها جلوگیری کنند. همکاران من در ٢٩ فوریه از این اجساد فیلم برداری کرده اند. سه روز بعد وقتی در ٢ مارس دوباره از آن اجساد فیلمبرداری میکردیم لباس اجساد را کنده، بدنها را تکه تکه کرده و حتی پوست سر آنها را نیز کنده بودند، و همه اینها در مناطق تحت اشغال نیروهای آذربایجان اتفاق افتاده بود. اینها را چگونه توجیه می کنید؟

« همه اینها از پیش برای برکناری من از قدرت طراحی شده بود. با شناختی که از ارمنیان دارم بعید می دانم که آنها این چنین آشکارا آثار جنایت خود را در اختیار ما قرار داده باشند. اگر اعلام کنم که همه تقصیرها بر گردن مخالفان دولت من است، مرا متهم به افترا بستن خواهند کرد ولی از حقایق نمی توان گذشت. مسلم است که ارتش ارمنیان قراباغ دالان امنی را برای خروج ساکنان بی دفاع به وجود آورده بودند و دلیلی برای شلیک به سوی آنها نداشتند به محض محاصره خوجالو از سوی تانک های ارمنی، می بایست اقدام به خروج ساکنان بی دفاع از شهر می شد. پیش تر دستور صریح برای تخلیه این چنینی ساکنان شهر را در جنگ شوشی داده بودم و نمی فهمم چرا دستورات مشابه برای خوجالو به کار گرفته نشد»