کنگره باکو و شیوه های جدید حمایت از تجزیه طلبان

۱۷ خرداد, ۱۳۹۵
کنگره باکو و شیوه های جدید حمایت از تجزیه طلبان

بر شمال ایران از جمله آذربایجان، در 12 شهریور 1324 فرقه دموکرات به ریاست میرجعفر پیشه وری در تبریز اعلام موجودیت کرد و بطور خارق العاده ای در مدت کوتاهی پس از آن، به قدرت سیاسی و نظامی نیز دست یافت و  در 21 آذر به اصطلاح حکومت و مجلس ملی فرقه دموکرات پیشه وری در تبریز تشکیل شد.

فرقه دموکرات آذربایجان که مستقیما به دستور دفتر مرکزی حزب کمونیست شوروی تاسیس شده بود، طی سه ماه با هدایت و حمایت مستقیم ارتش سرخ و با سوء استفاده از بدبختی های اجتماعی و  فقر و فلاکت ناشی از حضور اشغالگران خارجی در کشور و سوق یافتن تمامی امکانات مادی و معنوی  ایران برای تامین نیازهای متفقین در جنگ جهانی دوم، علم قومگرایی به دست گرفته و توانسته بود شماری از افراد را نیز با خود همراه کرده بود. اما، پیدایش این مخلوق نامشروع در تبریز بویژه از آن جهت غیرعادی و عجیب الخلقه به نظر می رسید که در منطقه ای از ایران ایجاد شده بود که همواره در طول تاریخ و بخصوص از زمان بازیابی تمامیت ملی ایران در عصر صفویه، نقش اساسی را در تعیین هویت ملی ایران داشته است.

اشتباه بزرگ رژیم استالین و کارگزار منطقه ای آن در باکو، یعنی میرجعفر باقروف، دوست نزدیک استالین و نماینده حزب کمونیست شوروی در باکو،  در ایجاد پدیده قومگرایی در آذربایجان ایران نیز دقیقا ناشی از کم توجهی یا بی توجهی دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به ریشه های تاریخی نقش مهم ملی آذربایجان در ایران بود. رژیم استالینی با این تصور که خواهد توانست معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای روسیه تزاری با ایران را که در زمان ضعف حاکمیت قاجارها بر ایران، منجر به تجزیه مناطق شمال ارس از جمله دربند و شکی و گنجه و قوبا و قره باغ و بادکوبه و شیروان (براساس معاهده گلستان ) و ایروان و نخجوان و بخش های وسیعی از تالش و مغان ( براساس معاهده ننگین ترکمانچای) از ایران شده بود، تداوم بخشد و این بار نیز  بتواند آذربایجان و زنجان و کردستان را از ایران جدا سازد، قومگرایی را در این مناطق نطفه گذاری کرد. در همان زمان نیز علاوه بر تاسیس سازمان سیاسی-نظامی بنام «فرقه دموکرات آذربایجان» ، روزنامه ای نیز به نام «آذربایجان» و سایر نشریاتی که با سوء استفاده از همین نام و توسط موسسه «نشریات دولتی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی» منتشر می شدند، دایر شده بود و تبلیغات این جریان را  با بهره گیری از فلاکت های ناشی از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران و ضعف و سردرگمی های دولت مرکزی به پیش می برد و اینگونه وانمود می شد که گویی در باغ سبزی به روی مردم آذربایجان باز شده است که اگر از آن در وارد شوند، به خوشبختی ابدی خواهند رسید.

اما، تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان و به راه انداختن جریان قومگرایی در این منطقه جز آنکه بر فلاکت ها بیفزاید، نتیجه ای نداشت و پس از آنکه دولت شوروی با احمد قوام السلطنه که از قضا همان شوروی وی را عامل و نوکر انگلیس و آمریکا و امپریالیسم در ایران می شناخت، به تفاهم رسید، خود به عوامل قومگرا بخصوص میرجعفر پیشه وری دستور داد که به بازی که در تبریز به راه انداخته بودند پایان دهند. شوروی که در آن زمان با تهدیدات آشکار و نهان آمریکای دارای بمب اتم نیز مواجه بود، پس از آنکه وعده امتیاز نفت شمال ایران و نیز سپرده شدن شماری از مقامات دولت مرکزی ایران به کمونیست های حزب توده را از قوام گرفت، در اردیبهشت سال 1325 خروج نظامیان اشغالگرش از آذربایجان را آغاز کرد تا بهانه ای برای استقرار نظامی رقیب اتمی خود در بخش دیگری از ایران به دست آمریکا ندهد. به این طریق، در مدت کوتاهی پس از خروج نظامیان شوروی از آذربایجان، با حضور نیروهای ارتش ایران در آذربایجان و رسیدن آن ها به تبریز در 21 آذر 1325، پرونده فرقه دموکرات پیشه وری به راحتی بسته شد. پیشه وری خود قبل از همه فومگرایان از مقابل مردم تبریز فرار کرده و در روز 19 آذر به باکو گریخته بود که شوروی خود این مهره سوخته را در 20 تیر 1326 در یک سانحه معماگونه رانندگی در مسیر شهر گنجه به یولاخ  در جمهوری سوسیالیستی شوروی از میان برداشت. اما، فرقه دموکرات برای تداوم تحریکات قومی شوروی علیه ایران همچنان در باکو حفظ شد و به حکومت کنونی جمهوری آذربایجان به ارث رسید.
 پیدایش این مخلوق نامشروع در تبریز بویژه از آن جهت غیرعادی و عجیب الخلقه به نظر می رسید که در منطقه ای از ایران ایجاد شده بود که همواره در طول تاریخ و بخصوص از زمان بازیابی تمامیت ملی ایران در عصر صفویه، نقش اساسی را در تعیین هویت ملی ایران داشته است. اشتباه بزرگ رژیم استالین در ایجاد پدیده قومگرایی در آذربایجان ایران نیز دقیقا ناشی از کم توجهی یا بی توجهی دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به ریشه های تاریخی نقش مهم ملی آذربایجان در ایران بود.

 

میراث خواران کمونیسم در حکومت جمهوری آذربایجان نیز پس از تاسیس این جمهوری که ناشی از فروپاشی شوروی بود، همان مسیری را پیمودند که به دستور استالین باز شده بود. در دوره جدید، با  آموزه های ابوالفضل علی اف، معروف به ائلچی بیگ، نخستین رییس جمهوری آذربایجان تشکیلاتی تحت عنوان «باب» ( اتحادیه آذربایجان یکپارچه ) در باکو ایجاد شد که برغم حذف ائلچی بیگ از صحنه سیاسی در باکو ، گروهک «باب» در دوره حاکمیت حیدرعلی اف نیز به حیات نیمه جان خود در باکو برای پیشبرد تحریکات قومگرایانه علیه ایران ادامه می دهد.  حیدرعلی اف که از زمان خدمتش در سازمان امنیت نظام کمونیستی (ک.گ.ب.) ، مسئول میز هدایت عناصر قومگرا در آذربایجان ایران بود و سپس با گمارده شدن به عنوان رییس شعبه ک.گ.ب. در جمهوری آذربایحان و سپس رهبر حزب کمونیست در این جمهوری ، بطور مستقیم شکل دادن و هدایت عناصر قومگرا را به عهده گرفته بود، در دوره زمامداری بر باکو نیز این روند را  توسعه بیشتری داد. حیدرعلی اف، اهداف جاه طلبانه ای برای حکومت جمهوری آذر بایجان تئوری پردازی و تعریف کرد که در راس آنها، به اصطلاح اصل و مفهوم «آذربایجانگرایی» قرار دارد که ملهم از سیاست «ترک گرایی»  پان ترکیستهای ترکیه است و علاوه بر اینکه محور و ستون اصلی حاکمیت در داخل جمهوری آذربایجان محسوب می شود، در سیاست خارجی باکو نیز محور اصلی سیاست های اعلام شده “جمهوری آذربایجان” می باشد.

«آذربایجانگرایی» جمهوری آذربایجان را می توان در واقع محصول آمیزش نامشروع افکار برجای مانده از «کمونیسم» با «ترک گرایی» دانست. برپایه همین مفهوم، در دوره حاکمیت حیدرعلی اف و الهام علی اف بر باکو، علاوه بر نگارش و انتشار کتب ترویج کننده آذربایجانگرایی با تحریف تاریخ و القائات قومی،  سازمان افراط گرای «داک»، (کنگره آذربایجانی های دنیا) ایجاد و توسعه داده شده است.

همچنین،  ائلچی بیگ، برگزاری همایش های ظاهر پرطمطراقی را تحت عنوان «کنگره سراسری آذربایجانی های دنیا» پایه گذاری کرده و فراخوان آن را داده بود که با برکناری وی، این میراث نیز به حیدرعلی اف بازگشت  و در نهم و دهم نوامبر 2001  نخستین همایش از این نوع، در باکو با ریاست حیدرعلی اف برگزار شد و پس از مرگ حیدرعلی اف نیز این میراث به  الهام علی اف، رییس جمهوری کنونی جمهوری آذربایجان به ارث رسید که وی در اوج کم تجربگی خود در زمان برگزاری دومین کنگره سراسری آذربایجانی های دنیا در باکو در 16 مارس 2006، اعلام کرد که خود را  رییس جمهوری پنجاه میلیون نفر آذری های دنیا می داند!!! قرار است چهارمین نوع از این همایش نیز در سوم و چهارم ماه ژوئن 2016 در باکو برگزار شود که این برهه برای برگزاری این همایش نیز با توجه به برگزاری مسابقه اتومبیلرانی فرمول-1 در باکو و جلب توجه رسانه ای به جمهوری آذربایجان گزینش شده است. در دوره حکومت الهام علی اف بر جمهوری آذربایجان، نفوذ صهیونیسم در این جمهوری به اوج خود رسید و پدیده ای که کمونیسم آن را پایه گذاری کرده بود و سپس با درهم آمیختن با ترک گرایی، موجود عجیب الخلقه دیگری را زاده بود، این بار با افکار صهیونیستی درهم آمیخت. صهیونیسم به الهام بخش اصلی به اصطلاح «آذربایجانگرایان» تبدیل شد و شبکه سازی و تشکیل «دیاسپورا» و سازمان های لابی و سایر شیوه های سازمان سازی و تبلیغات یهودی-صهیونیستی در دستور کار  جریان به اصطلاح «آذربایجانگرایی» نیز قرار داده شد. در این برهه، شعبات «داک» در کشورهای مختلف که مهاجران گریخته از اوضاع نابسامان جمهوری آذربایجان و نیز قومگرایان فراری از ایران در آنجا مسکون بودند، تاسیس شد. اما،  فعالیت سازمان هایی که به اصطلاح هدف «آذربایجانگرایی» را  ترویج و تبلیغ می کنند، اساسا در باکو و اسراییل  مرکزیت دارد و همانگونه که جریان «بهائیت» نهایتا توانست نزد صهیونیسم در فلسطین اشغالی آرام و قرار بگیرد و در عکای اسراییل مستقر شود، فعالیت های سازمان های «آذربایجانگرا-صهیونیست» نظیر «آذیز» (سازمان دوستی آذربایجان-اسراییل) نیز اساسا در عکا متمرکز شده است.  بگونه ای که امروزه سازمان هایی در اسراییل شکل گرفته اند که کاتولیک تر از پاپ شده و در ترویج «پان آذریسم» ملهم از «پان ترکیسم» گوی سبقت را از عوامل محلی خود در باکو نیز ربوده اند. در سایه این تشکیلات نظام مند تحت حمایت صهیونیسم بین الملل، طی سال های اخیر، شبکه ای نسبتا وسیع از گروهک ها و پایگاه های اینترنتی و شبکه های تلویزیونی مدعی «آذربایجانگرایی» شکل گرفته است که به لحاظ سازمانی و فکری با  «کمیته دولتی امور دیاسپورا» جمهوری آذربایجان مرتبطند. برگزاری نشست ها و حرکت های تبلیغاتی – نمایشی این گروهک ها ، برنامه سازی تلویزیونی و تبلیغات اینترنتی آنها تحت نام و نشان های متنوع همگی برغم تمامی تلاش های باکو برای رد گم کردن، خواه ناخواه  به کمیته دولتی امور دیاسپورا و  شبکه های تلویزیونی باکو اعم از شبکه تلویزیون دولتی «آذ. تی.وی.» ، «مدنیت تی وی» و «شبکه تلویزیون اجتماعی» جمهوری آذربایجان بطور غیرقابل انکاری متصل است و با دید کارشناسی به راحتی می توان ای اتصالات و پیوندها را مشاهده کرد . طشت رسوایی  این قبیل پیوندها در حوزه رسانه ای در آنتن شبکه ماهواره ای ضدایرانی و تجزیه طلب «گوناذ.تی.وی.» که از شیکاگو آمریکا پخش می شود، به صدا درمی آید. در میان تنوع و تکثر ظاهری که به گروهک های «پان آذریست» ضدایرانی داده شده و نام های گوناگونای از «جبهه آزادیبخش ملی آذربایجان جنوبی» ، «حزب استقلال» ، «جنبش بیداری ملی آذربایجان جنوبی» در این ارتباط تبلیغ می شوند، در واقع آبشخور تمامی این گروهک ها، «آذربایجانگرایی» است که اکنون زمام آن در دستان شوم صهیونیسم و دوستان نزدیکش در باکو قرار گرفته است.

بخش هایی از سخنرانی الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان در «چهارمین کنگره سراسری آذربایجانی های دنیا» در باکو در  روز سوم ژوئن از این نظر قابل تامل است. علی اف در این گردهمایی می گوید:  « هم اکنون تعداد آذربایجانی های ساکن خارج به میلیون ها نفر می رسد. البته، آنها شهروندان کشورهای محل سکونتشان هستند. من خیلی تمایل دارم که آنها بتوانند در کشورهای محل سکونتشان به موقعیت های برجسته تری دست یابند و در زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی کشورهای محلس سکونت خود نقش فعال تری ایفاء کنند…..بخصوص که اگر توجه داشته باشیم که تمامی آذربایجانی ها، اکثریت آنها ، وطن پرستند و به «وطن» پیوند دارند. آنها می خواهند که دولت آذربایجان قدرتمندتر باشد و به دولتی قدرتمندتر تبدیل شود.» الهام علی اف، در تشریح علل تلاش باکو برای ایجاد سازمان های لابی آذری در کشورهای مخلتف می گوید: « البته، روابط ارگان های دولتی با سازمان های دیاسپورای آذربایجانی باید دائمی و قوی باشد. کمیته دولتی امور دیاسپورا نقش هماهنگ کننده را در این مورد به عهده دارد.

همچنین، باید سفارتخانه های ما در کشورهای خارجی باید در این کار خیلی فعال باشند. من بارها به آنها نیز توصیه کرده ام و دستور داده ام که با سازمان های دیاسپورا در ارتباط دائمی باشند. من با سفرای فعال در خارج ، هر دو سال یک بار دیدار می کنم و در هر دیدار بطور ویژه به این موضوع می پردازم که آنها باید به سازمان های دیاسپورا کمک کنند. زیرا، یک بار دیگر می خواهم بیان کنم که ما به یک هدف خدمت می کنیم. ما همگی می خواهیم که آذربایجان قوی تر شود. همگی می خواهیم که آذربایجانی های خارج راحت زندگی کنند و در در کشورهای محل سکونتشان دارای موقعیت های عالی شوند و آذربایجان را بطور شایسته نمایندگی کنند. …. واقعیات آذربایجان به جامعه بین المللی بطور گسترده منعکس می شود. فکر می کنم که یکی از نقاط ضعف ما، همانطور که گفتم، این است که  نمایندگی مان  در ارگان های دولتی، حکومتی و قانونگزاری کشورهای خارجی در سطح پایینی است.

دومین نقطه ضعف نیز این است که فعالیت های ما در ارتباط با رسانه های خارجی خوب سازماندهی نشده است. البته، در این مورد نیز نقش اصلی را سازمان های دیاسپورا باید ایفاء کنند. زیرا، دولت آذربایجان، در این کارها دخالت نمی کند. ما در کارهای داخلی هیچ کشور خارجی دخالت نمی کنیم. این قابل قبول نیست. اما، فکر می کنم که سازمان های دیاسپورای آذربایجانی در این جهت فعالیت های خود را در سطحی که لازم است، سازمان نداده اند. ما ورودمان به رسانه های خارجی خیلی محدود است. » الهام علی اف در تعیین تکلیف برای کشورهای دارای جمعیت های آذری زبان می افزاید: « متاسفانه آذربایجانی ها در ارگان های قانونگزاری دولت های مختلف در سطح لازم، نمایندگی نمی شوند. این نمایندگی متناسب با جمعیت آنها نیست. به همین علت، باید در این جهت کار شود. دولت آذربایجان نمی تواند در این کار دخالت کند و نباید هم دخالت کند. این وظیفه را فقط سازمان های دیاسپورا می توانند اجرا کنند. چگونه؟  از طریق وحدت.  به همین علت، باید در این جهت باید کار شود….»  علی اف، در تشریح شیوه های جدید باکو برای ایجاد سازمان های جدید وابسته به خود در جوامع آذری زبان افزود : « آذربایجانی ها در کشورهای مختلف دارای امکانات تجاری بزرگی هستند. من این را تحسین می کنم. این خیلی مثبت است. این، امکانات اقتصادی ملتمان را توسعه می دهد.  در همین حال، کارفرمایان ساکن در کشورهای خارجی به اقوام خود در آذربایجان نیز کمک می کنند.  این هم برای ساکنان اینجا خیلی مهم است. البته، من خیلی تمایل دارم که کارفرمایان آذربایجانی در آذربایجان سرمایه گذاری کنند.»

جالب است که علی حسن اف، دستیار ارشد رییس جمهوری آذربایجان نیز از تاسیس شدن اتحادیه کارفرمایان اقتصادی آذربایجانی های دنیا خبر داده که قرار است در رقابت های تبلیغاتی انتخاباتی در کشورهای مختلف از نامزدهای مورد نظر جمهوری آذربایجان حمایت کند! علی حسن اف، در تشریح نتایج «چهارمین گردهمایی سراسری آذربایجانی های دنیا» در باکو  گفت : «  زمان برگزاری کنفرانس  و تاسیس اتحادیه کارفرمایان آذربایجانی دنیا در باکو فرار رسیده است. کارفرمایانی داریم که امکان تامین مالی تبلیغات نمایندگی در کشورهای خارجی را دارند.»
با توجه به مجموعه مباحثی که در گردهمایی باکو با حضور عناصر قومگرا و واگرا و تجزیه طلب منتسب به آذری های ایران، انجام شده است، باید گفت که پدیده فتنه آلودی که رژیم کمونیستی استالین آن را نطفه گذاری کرد و به حیدرعلی اف و الهام علی اف به ارث رسید، وارد فاز جدیدی شده است که بهره گیری از امکانات ارتباطی، سازمان های غیردولتی، سرمایه های اقتصادی و نفوذ خزنده  در درون ساختارهای دولتی و قانونگزاری و رسانه ها از ویژگی های آن است  که  با شیوه های فاش و ابتدایی فرقه دموکرات پیشه وری متمایز می شود.

 
دلایل شعله ور شدن یکباره مناقشه قره باغ پس از بیست سال آتش بس/ برهان حمشتی