ایران دوستی «کلید نجات»

۲۵ آذر, ۱۳۹۴
ایران دوستی «کلید نجات»

از اواسط  دهه 1310 شمسی /1930 میلادی در چهارچوب تحرکات امنیتی شوروی آغاز شد که بعد از اشغال ایران توسط روس و انگلیس در شهرریور 1320 در حوزه‌ی تحت اشغال شوروی صورتی عملیاتی یافت.
به رغم سعی و تلاش گسترده‌ی مقامات شوروی در شناسایی و تبعید تمامی مخالفین بالفعل و بالقوه‌ی اهداف و مقاصد شوروی در آذربایجان که با تقویت و تربیت عناصر وابسته در آن حوزه توأم بود آذربایجان هیچ گاه از مقاومت و ایستادگی در برابر این تحرکات دست نکشید.
در این یادداشت به یکی از نمونه‌های کمتر شناخته شده‌ی این مقوله می‌پردازیم؛ انتشار اولین و آخرین شماره‌ی دوره سوم روزنامه «کلید نجات» در تبریز در نوروز 1324.
زمستان 1324 برای ایران فصل سختی بود؛ در پی طرح و بحث امتیاز نفت شمال از سوی مقامات شوروی در پائیز همان سال و امتناع دولت ایران از بررسی این درخواست تا زمانی که جنگ و اشغال نظامی کشور ادامه داشت، نوع رویکرد مقامات شوروی نسبت به ایران از تظاهر نسبت به عدم مداخله در امور داخلی کشور که تا پیش از این مجری بود عوض شد و جنبه‌ای تند و مداخله‌جویانه یافت. تشکیل نخستین کنفرانس ایالتی حزب توده در همان زمستان همان سال انتشار شایعاتی مبنی بر تهیه و تدارک یک حرکت مسلحانه بر ضد مرکز و هم زمان با این تحولات مداخلات فزاینده مقامات محلی شوروی در امور که با دستگیری و تبعید پاره‌ای از چهره‌های غیروابسته در سطوح محلی و اداری توأم شد به مجموعه‌ای از نگرانی‌های عمومی در آذربایجان منجر شد که در اولین فرصت یعنی خلال رژه‌ی سالیانه ارتش ایران در خیابان‌های تبریز در نوروز 1324 خود را به صورت استقبال پرشور از واحدهای نظامی مزبور نشان داد. اگر چه رسیدگی به ابعاد مختلف این واقعه و پیامدهای آن به صورت بازداشت و تبعید گروهی از مردمان تبریز و بازتاب این بحث در روابط دیپلماتیک ایران و شوروی موضوعی علی حده است که در یک بررسی دیگر بدان پرداخته شده است ولی یکی از دلایل اصلی توقیف شماره اول روزنامه “کلید نجات» و بازداشت مدیر آن غلامحسین رضازاده به دستور مقامات نظامی شوروی گزارشی بود که در صفحه سوم “کلید نجات» تحت عنوان «رژه ارتش» از این واقعه منتشر کرد.
در این گزارش آمده بود: «ساعت 8 صبح روز چهارشنبه اول فروردین‌ماه سربازان غیور پادگان تبریز با ساز و برگ در آمادگاه حاضر و پس از انجام مراسم سلام از آمادگاه حرکت و از خیابان شاهپور گذشته و در میان احساسات و صدای زنده باد تماشاچیان به میدان شهرداری رسیدند و پس از عبور از خیابان ستارخان در خیابان شبستری از کنار رودخانه و خیابان ساعد به آسایشگاه خود مراجعت نمودند و در حین عبور از خیابان‌ها مردم حساس تبریز بیش از هفتاد هزار نفر در اطراف خیابان‌ها و کوی‌ها و پشت‌بام‌ها با کف زدن‌های ممتد و نثار پول نقره و ایثار قربانی‌ها سربازان میهن خود را استقبال می‌کردند و عده زیادی از جوانان تبریز و دانش‌آموزان در پیشاپیش ارتش حرکت کرده و سرود می‍‌خواندند و با پخش برگ‌های الوان که حاوی احساسات پاک و بی‌آلایش بود «زنده باد استقلال و عظمت ایران – پاینده باد ارتش شاهنشاهی ایران – زنده باد پرچم پرافتخار ایران – محو و نابود باد خائنین میهن و آزادی» ابراز علاقه می‌نمودند. بالاخره صدای زنده باد میهن آسمان تبریز را به لرزه می‌آورد و در حقیقت بزرگترین عید ملی برای اهالی تبریز بود که نظیرش تا حالا دیده نشده است.»
“کلید نجات» در پایان این گزارش افزود: «ما احساسات پاک و میهن‌پرستانه مردم تبریز را تقدیس نموده از خداوند متعال موفقیت ایشان را خواستاریم.»2
غلامحسین رضازاده که در پی انتشار «کلید نجات» به فرمان کماندان نظامی شوروی توقیف و پس از یک هفته از تبریز تبعید شد 3 در مطالبی که در گزارش این حوادث در مطبوعات تهران منتشر کرد خود را از مجاهدین صدر مشروطه معرفی کرد و میراث‌دار نشریه کلید نجات که دوره‌ی اول آن در مراحل پایانی جنگ اول جهانی در سال 1335 ه.ق 1296 شمسی در تبریز منتشر می‌شده.
نشریه‌ای که به نام صاحب امتیازش میرزا باقر خیابانی (طلیعه) معروف است و در گزارش‌های مربوط به سال‌های مقارن با دوره‌ی نخست انتشارش از کشته شدن سید نعمت‌الله خان مدیر آن در یک حمله تروریستی در همان سنوات یاد شده است.4
غلامحسین رضازاده می‌نویسد: «از بدو انقلاب مشروطه جزو آزادیخواهان بوده و در سال 1326 ه.ق در کنار کربلایی علی مسیو در جمعیت اجتماعیون عامیون فعالیت داشته است. در آخرین روز مقاومت تبریز پیش از ورود قوای روسیه به شهر در نبردی که به کشته شدن هوارد باسکرویل معلم آمریکایی مدرسه مموریال منجر شد … بنده بودم که به تنهایی هفت ساعت با عده‌ی صمدخان شجاع‌الدوله جنگیده و جنازه باسکرویل را آورده، نگذاشتم به دست دشمن بیافتد. در همان روز بود که بنده زخم برداشته و با حالت مجروحی تا عصر جنگ کردم …»5
توضیحات بعدی رضازاده که به چگونگی تأسیس کلید نجات مربوط می‌شود: «آن که … از سی سال پیش با اخذ امتیاز از دولت ایران نشر شده ارگان جمعیت سوسیال دموکرات ایران در تبریز منتشر می‌شد …» سپس به مخالفت‌هایی که با آن شد اشاره می کند «از طرف فرقه دموکرات‌ها – [قاعدتاً هواداران خیابانی] و مامورین سوء دولت ایران …»- که به غارت دفتر روزنامه تعطیلی آن منجر شد.6
ظاهرا در یک مرحله بعدی که با آخرین لشکرکشی قوای عثمانی به تبریز مقارن است که خیابانی و تنی چند از دیگر همراهانش به فرمان عثمانی‌ها  تبعید شده بودند برای انتشار مجدد کلید نجات تلاش‌هایی به عمل آمد ولی به نوشته رضازاده “…مکرم الملک رئیس شهربانی وقت رسماً نوشت که باید روزنامه‌ی کلید نجات را قبل از چاپ رئیس قشون عثمانی سانسور نموده، بعد شهربانی سانسور نماید و چاپ و نشر شود…” که در نتیجه این اقدام نیز به جایی نرسید. در واقع شماره نخست دوره دوم کلید نجات – (ظاهرا شماره‌ی 20 آن نشریه) – که قرار بود « … مرام قطعی آن حفظ استقلال ایران و تقاضای اصلاح ادارات از دولت ایران….» باشد نیز همانند شماره نخست دوره سوم و بنا به دلایلی مشابه که عبارت بود از ایران دوستی، توصیف شد. شماره‌ی اول و دوم به حکم کماندان قوای اشغالگر عثمانی و شماره اول دوره سوم نیز به فرمان کماندان قوای اشغالگر شوروی.
تأکید غلامحسین رضازاده بر سوابق مجاهدت و پیشینه‌ی سوسیال دموکراتیک خود بی‌جهت نبود؛ در تبلیغات حزب توده و دیگر عوامل همسوی آن ادعای انتساب به مبارزات دوره‌ی مشروطه و سنت‌های سوسیال دموکراتیک آن نقش پررنگی داشت و این خود می‌توانست یادآور انحصاری نبودن این پیشینه باشد.
از این تاکید و توجه منظور دیگری نیز در کار بود، رفع هرگونه شائبه‌ی گرایشات ضد شوروی به گونه‌ای که مقامات شوروی و هواداران داخلی آنها در توجیه علل اقدام روس‌ها در تعطیلی نشریه و تبعید رضازاده عنوان می‌کردند. استدلال اصلی رضازاده درتوضیح آن که «در تبریز در روز رژه نظام به هیچ وجه بر علیه مردم شوروی حرفی زده نشده و نمی‌شود…» آن بود که: «اولاً هنوز در موقعی که روسیه در تحت حکومت تزاری بود تبریزی‌ها سوسیال دموکرات تند(چپ) بودند و هستند. مسلک چپ را بیشتر دوست دارند و نیز بذل و بخشش‌های پروفسورلنین را به ایران قیمت می دهند و به همین لحاظ روس‌ها را محترم می شمارند …» و برهمین اساس نیز در پایان این یادداشت چنین عنوان کرد: «بودم آن روز من از سلسله دردکشان/که نه از تاک نشان بود نه از تاک نشان.»7
در شماره نخست دوره سوم نیز دو اصل «حفظ استقلال ایران و تقاضای اصلاح ادارات از دولت » ملحوظ بود. درکنار تاکید بر«فداکاری های فرزندان غیور این سرزمین در راه آبادی میهن عزیز خود ایران» آذربایجانی که «مهد آزادی ایران» توصیف شده بود و «سرزمین دلیران وشیران» از محرومیت های آن و آنچه بی توجهی نظام پیشین – «بیست و اند سال دیکتاتوری رضاشاهی (شاه سابق) » – خوانده شد نیز شکایت‌ها داشت و از مردم می‌خواست که «دست اتحاد و اتفاق به هم دهید و سستی درخواست را که در دوره‌ی دیکتاتوری شما را فراگرفته از خود دور سازید … اختلافات طبقاتی را کنار بگذارید و همه یکدل و در یک جهت قرض خود را به مادر میهن ادا نمایید…»
ولی با این حال و به رغم نگاه انتقادی کلید نجات نسبت به وضعیت حاکم و آنچه بی توجهی دولت نسبت به آذربایجان توصیف می‌کرد حال و هوای ملی و ایران‌دوستی کلیدنجات بیش از قدرت تحمل مقامات شوروی بود و همان گونه که اشاره شد دوره سوم آن بیش از یک شماره مجال انتشار نیافت.

 

پاورقی‌ها:
1.    برای آگاهی بیشتر بنگرید به جمیل حسنلی، فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان به روایت اسناد محرمانه آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، ترجمه منصور همامی، تهران: نشر نی، 1383، ص 18-15
2.    کلید نجات، سال سی‌ام، شماره یک، 7 فروردین 1324، ص3
3.    برای آگاهی بیشتر بنگرید به مرکز پژوهش‌ و اسناد ریاست جمهوری، اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، جلد پنجم، تهران: خانۀ کتاب، 1392، ص406-400
4.    احمد کسروی، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تهران: امیرکبیر، چ3، 1340، ص691-689
5.    رعد امروز، 28 فروردین 1324
6.    همان
7.    همان

 

منبع: هفته نامه وطن یولی