عملیات روانی با محوریّت فضولی چه اهدافی داشت؟
«شاعری» گرفتار در توطئه ارتجاع قومی

۶ اردیبهشت, ۱۴۰۰
«شاعری» گرفتار در توطئه ارتجاع قومی

«فضول» در فرهنگ واژگان فارسی به معنای «زیاده خواهی» است و مشخص نیست از چه دوره ای معنای امروزی را گرفته است. اما حضور و آشنایی با شاعری به نام فضولی در تاریخ ادبیات ایران، جدید است. تا سی سال گذشته فضولی تقریبا گمنام بود و کم تر کسی او را می شناخت. در کتاب تاریخ ادبیات ایران نوشته ذبیح الله صفا، نامی از محمد فضولی نیست.

دهه هفتاد خورشیدی دورانی است که اهل ادب شروع به پژوهش در خصوص وی کرده و به تدریج آثارش را تصحیح و منتشر کردند. «فضولی بغدادی» همان گونه که از نامش پیداست در عراق زاده شد و مدت ها مقیم کربلا بود. در بخش بزرگی از عمر خود تابع دولت ایران بود تا اینکه عثمانی بین النهرین را به اشغال خود درآورد.

او آثاری به نظم و نثر، به زبان های فارسی، عربی و تُرکی دارد. تُرکی را از آن رو می دانست که خود از ترکمان های شیعه شمال عراق بود و در آن تاریخ که تُرکی زبان ادب نبود، جزء نخستین کسانی است که اشعاری هم به تُرکی در عراق سروده بود.

فیلم کامل، شهریور 99

اما فضولی بیش از ایران در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی شناخته شده بود و شهری را به نامش کرده بودند. در دوران کمونیستی که تظاهر ملّیتی صرفا در ادبیات و در چارچوب های ارزش های کمونیستی مجاز بود، استالین تصمیم گرفت که هر یک از جماهیر شوروی دارای نمادهای ادبی «بی خطری» باشند که باب اهداف و ارزش های کمونیستی تضادی ندارند. رهبران حزب کمونیست آذربایجان شوروی و آکادمی علوم آن، دست به دامن نظامی و فضولی شدند. اما مشکل اینجا بود که نظامی اصولا شعری به تُرکی نداشت و دیگری هیچگاه از عراق خارج نشده بود و جغرافیای زندگی وی آذربایجان نبود. اما به هر حال در نظام های استبدادی، مراجع قدرت هستند که حرف اول و آخر را می زنند و برای مردم که نیاز به افتخار از نان شب واجب تر است، فضولی بغدادی هم غنیمتی بود.

پس از فروپاشی شوروی و آشنایی قوم گرایان ایرانی با حربه های ملّت سازی در اتحاد شوروی، برخی بر این تصور باطل شدند که می‌توان از فضولی نمادی برای زبان قومی ساخت. برای این کار لازم بود ابتدا ساحتی برای فضولی تراشیده شود و احتمالا تقدّسی حول وی شکل بگیرد  و مرحله بعدی از شخصیت وی، بهره برداری سیاسی صورت بگیرد. در این میان خود فضولی شاعر بیگناهی بود که سروده های زیبا به فارسی، ترکی و عربی داشت. قوم‌گرایان به تدریج شیفه این مالیخولیا شدند که ممکن است بتوان، فضولی را با حافظ و فردوسی جایگزین کرد! البته کسی از مردم عامّه در آذربایجان و تبریز نه نام فضولی را شنیده و نه شعری از او می داند. یعنی فضولی در حافظه تاریخی مردم غایب است و این خود بزرگ ترین دلیل بر برساخته بودن این کوشش است. اما اشتباه محاسباتی ارتجاع قومی، در جایی بود که تصور می کردند می توان از شاعری که در حافظه تاریخی و روند اجتماعی مردم غایب است «پیامبری» جدید ساخت و دین (ایدئولوژی) در اطراف او شکل داد. لذا گروهی مَست این امکان بودند که شاید بتوان ساحت فضولی را هم رده «پیامبران معصوم» چنان بالا برد که حتی امکان شوخی با وی به ذهن کسی خطور نکند و پس از معرفی این پیامبر جدید برای زدودن ارزش های سابق تاسیس کرد. البته فضولی در این میان قربانی دسیسه ها بود.

برای این کار لازم بود ابتدا ساحتی برای فضولی تراشیده شود و احتمالا تقدّسی حول وی شکل بگیرد و در مرحله بعدی از شخصیت وی، بهره برداری سیاسی صورت بگیرد. قوم‌گرایان به تدریج شیفته این مالیخولیا شدند که ممکن است بتوان، فضولی را با حافظ و فردوسی جایگزین کرد! 

به یک باره فیلمی تار و تقطیع شده از شبکه چهار سیما منتشر شد که اصل آن متعلق به شهریور 99 است. در پروژه رسانه ای هماهنگی که حول این موضوع و توسط شبکه هایی مجازی مشخصی شکل گرفت، شوخی معلم با تخلّص فضولی بغدادی در حد کفر و الحاد تلقی شد.

اما این شوخی فقط با مدد استانداری آذربایجان شرقی (احتمالا روابط عمومی) بود که به صورت «توهین» بازنمایی شد آن هم از نوع توهین قومیتی(!) علیه آذربایجانی ها (!). عصر شنبه، استانداری آذربایجان شرقی که پای ثابت دامن زدن به شکاف های قومی است فورا بیانیه ای صادر و یک شوخی را به تنش قومیتی ارتقاء داد.

مشخص نیست، چگونه می توان از یک شاعر در جغرافیا و سرزمین دیگر، چنین تلّقی به دست داد اما عواقب بدعتی که استانداری و برخی از مسئولان به دنبال آن است در زمین سیاست و امنیت می تواند دامن گیر باشد. زیرا مشخص است در جایی که شوخی با شاعر عراقی که به زبان ترکی هم شعرهایی دارد- توهین است، مقابله یا مخالفت با رئیس جمهور ترکیه یا مغولستان یا ترکمنستان، احتمالا مستوجب مرگ است. برای همین بود که وی دو روز برای محکومیت اردوغان پس از شعر معروف آراز صبر کرد و پس از همه سلبریتی ها و مردم عادی در خصوص مسئله بیانیه ای از طرف استانداری صادر کرد.

اما اصل ماجرا چه بود؟

در کتاب های درسی هیچ مقطعی از نظام آموزش و پرورش ایران نامی از فضولی نیست. نه تاریخ ادبیات، نه فنون ادبی. ارتجاع قومی نیز نیک به این نکته واقف است و حتی در سایت یکی از شبکه های پان ترکیست که به وسیله رژیم سعودی حمایت مالی می شود، مقالاتی در این باره منتشر شده است. در کتاب فنون ادبی 2 در پایه یازدهم که موضوع برنامه درسی شبکه چهار بود ( بخش سبک هندی) هیچ نامی از فضولی نیست. ولی شاعرانی مانند صائب تبریزی، کلیم کاشانی، بیدل دهلوی به چشم می خورد.

ظاهرا تدریس خارج از چارچوب کتاب و «شوخی با تخلّص» شاعران، یکی از علاقه مندی های معلمی بود که در شبکه چهار تدریس میکند. پیش از این نیز با وحشی بافقی چنین شوخی کرده و گفته بود، او خیلی وحشی بود. عبارت هایی از این قبیل عموما کدگذاری هایی است که معلم در ذهن دانش آموز انجام میدهد.

اما نکته ای که گفته نشد این بود که، این فیلم آموزش مربوط به 9 ماه پیش از این یعنی شهریور 99 است. در این فیلم مجری یا معلم چند دقیقه ای در مورد این موضوع صحبت می‌کند اما فقط حدود سی ثانیه از آن انتخاب، تقطیع و پخش شده است. هر انسانی با قلب و ذهن سالمی که این فیلم را دیده باشد، شوخی معلم با «تخلّص» شاعر را توهین تلقی نمیکند. جریانهای قوم گرا پروژه های خود را دارند و در میدانی از بازی های متعدد سیاسی که در سطح کلان به ویژه رسانه ای ناظر بر دال مرکزی «توهین» است، جریان سازی می‌کنند و شبکه ای از رسانه ها، افراد و شخصیت ها نیز دارند که در مواقع ضروری از آن بهره می برند.

چرا استانداری؟

تا وقتی که استانداری آذربایجان شرقی و روابط عمومی وارد این پروژه نشده و در بیانیه ای سراسر ناروا، مسئله ادبی را « سیاسی » نکرده و قومیت شاعر بغدادی را با آذربایجان یکسان نگرفته و خلاصه روایت قومی از ماجرا ارائه نداده بود، موضوع صرفا های و هوی همیشگی جریان پان ترکیست بود که هر گاهی بخت خود را با کلید واژه «توهین» آزمایش می‌کنند. اما پورمحمدی با ادبیاتی سراسر غلط که با سیاست ها و روش های وزارت کشور و شورای امنیت کشور و کمیته اقوام آن در تضاد کامل است، دست به کاری زد که باید منشاء و انگیزه های آن از سوی نهادهای مرتبط بررسی شود.

اشتباه محاسباتی ارتجاع قومی، در جایی بود که تصور می کردند می توان از شاعری که در حافظه تاریخی مردم غایب است «پیامبری» جدید ساخت و دین (ایدئولوژی) در اطراف او شکل داد. لذا گروهی مَست این امکان بودند که شاید بتوان ساحت فضولی را هم رده «پیامبران معصوم» چنان بالا برد که حتی امکان شوخی با تخلص وی به ذهن کسی خطور نکند و پس از معرفی این پیامبر، گفتمان نوینی برای زدودن ارزش های سابق تاسیس کرد.

 

کار ارتجاع قومی جایی سخت می شود که در ایران، حقیقتا کسی به دنبال توهین به گروه دیگر نیست. تنها کسانی که در ایران مرتکب توهین قومیتی می شود: همان جریانی است که در کف خیابان های تبریز فارس،کُرد، ارمنی را دشمن می خواند و در ورزشگاه یادگار امام تبریز «شعار مرگ بر فارس» سر می دهد. البته استانداری آذربایجان شرقی در چنین لحظاتی نه یک کلمه نامه می نویسند و نه دستور پیگیری می دهد ، اما به خوبی می داند چگونه از «فرصت» شوخی معلم با تلخص شاعر استفاده کند.

به هر حال پروژه فضولی تلاش جهت بحران سازی برای با اهدافی بود که لازم نیست همه زوایای آن در فضای عمومی مطرح شود. اما همین قدر باید اشاره کرد که استراتژی پهلوان پنبه، یعنی ساختن بحران مصنوعی، موج سازی و کسب برخی نتایج مطلوب و در نهایت طرح برخی خواسته ها و تقاضاهای بیشتر، مراحل اصلی آن هستند.

قطعا کشور و استان ما هرگز تسلیم کمپلوهایی از این دست نخواهد شد و مراجع سیاسی کشور به قدری هوشیار هستند که با ندانم کاری چند مسئول که بود و نبودشان فرقی برای امنیّت مردم و استان ندارد، دچار تزتزل شوند. انتظار می رود، مسئولان مربوط به شناسایی افراد و شبکه هایی که این روند را راه اندازی کرده و به موج سازی سیاسی دست زدند، برخورد لازم و قاطع صورت دهد.