سخنی از استاد جلال خالقی مطلق
⁣شاهنامه و پاسداری از زبان فارسی

⁣شاهنامه و پاسداری از زبان فارسی

⁠شاهنامه چه از نگاه گنجینۀ واژگان و دستور زبان، چه از نگاه شیوایی بیان و چه از نگاه محتوای پرسویۀ آن، ستبرترین ستون زبان فارسی است. به‌ویژه نیاز بزرگی که پس از سرودن شاهنامه در گروه‌های گوناگون مردم از درباریان، مورّخان، سرایندگان، نویسندگان و هنرمندان تا برسد به توده‌های مردم به این کتاب پیدا شد، زبان فارسی را که در آن روزگار سخت در خطر نابودی بود، برای همیشه پایه‌ای نیرومند و استوار بخشید…
به رسم شگون، سخن را با بیتی چند از استاد طوس در سفارش پاسداری از ایران به پایان می‌بریم:

که ایران چو باغیست خرّم‌بهار
شکفته همیشه گُل کامکار

پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی

سپرغم یکایک ز بن برکنند
همه شاخ نار و بهی بشکنند

سپاه و سلیحست دیوار اوی
به پرچینْش بر نیزه‌ها خار اوی

اگر بفکنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ

نگر تا تو دیوار او نفگنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی

کزان پس بود غارت و تاختن
خروش سواران و کین آختن

زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشۀ بد منه در میان

منبع: سخن‌های دیرینه: سی گفتار در مورد فردوسی و شاهنامه، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۱۹۴-۱۹۶