اختلاف های درون گروهی قوم گرایان

۱۶ خرداد, ۱۳۹۱
اختلاف های درون گروهی قوم گرایان

گوناگون توسط قوم گریان نمود پیدا کرده است تعاریفی که این تشکل های (گاه با اعضایی چند نفره)از اهداف خود ارائه می نمایند به حدی متفاوت با یکدیگر بوده که سبب جدایی انکار ناپذیری میان آنان گشته و موجبات بروز اختلافات عمیق و حتی مجادلات شدیدی را میان آنان فراهم نموده است به نحوی که هر از گاهی , گروهی بر دیگری تاخته و آنان مزدور و عامل فلان سازمان یا کشور می نامد که البته اینگونه مجادلات اسباب رسوایی هر چه بیشتر این گروه های وابسته را فراهم می سازد. حال این اختلافات ریشه در چه داشته و چرا آنان را یارای اتحاد نیست؟

نخست باید بیاندیشیم که چه عواملی می توان اتحاد درون گروهی یک جریان را سبب ساز گردد و سپس بررسی نماییم که این عوامل به چه دلیلی در میان هویت گریزان موجود نمی باشد.

یکی از عوامل اتحاد وجود حس مشترک و ریشه دار در بطن کنشگران یک عقیده سیاسی یا اجتماعی است. عاملی که در راستای هدفی تاریخی یا به دلیل منافع جمعی شکل گرفته و عموم کنشگران را متحد می سازد .عدم وجود خواسته مشترک تاریخی برای جدایی خواهی در آذربایجان امریست بدیهی زیرا که از بدو تاریخ ایران این سرزمین مهد وطن خواهی بوده و در طول تاریخ معاصر ایران نیز بسیاری از مشعل داران میهن دوستی از این دیار برخواسته اند . بنابراین قومیت گرایان همواره در پردازش انگیزه برای جدایی خواهی سردرگم بوده و پس از نا امیدی در خلق  وجوه اختلاف فرضی ,از قبیل زبان و تبار ,دست به دامان توهین هایی گشته اند که از سوی عده ای نادان هرزه گو ابراز گشته و دشنام این عده انگشت شمار را نمادی از تبعیض میان اقوام ایرانی می دانند. حرکتی که خوشبختانه با هشیاری ایران دوستان در محکوم نمودن کلی توهین به اقوام ایرانی ,روبه کاهش است. برخی نیز بهبود وضعیت معیشتی را هدف خویش خوانده و سخن از نابرابری امکانات موجود در نواحی مختلف ایران می زنند . مطلبی که حداقل در مورد آذربایجان صادق نبوده است زیرا که با وجود تمامی کاستی ها , آذربایجان جز آبادترین مناطق ایران بوده و هست .

حتی در فرض صحت این ادعا نیز ,تسلیم خواسته اجانب گشتن و به وجود آوردن کشورهایی کوچک و کوچکتر نه تنها بر بهبود اوضاع معیشتی مردم کمکی نکرده بلکه سبب بوجود آمدن ممالکی زبون و سرسپرده خواهد گشت.

بنابراین یکی از عوامل این اختلافات عدم وجود انگیزه  کافی و یکسان برای جدایی خواهی است که سبب به وجود آمدن حرکاتی غیر همسو می گردد زیرا که هر کدام سر درآبشخور انگیزشی جداگانه ای دارند.

مورد دیگر وابستگی این حرکات بر قدرت های بین المللی و برخی دولت های نفتی منطقه  است . کیست که نداند که از دید ابر قدرت ها خاورمیانه کوچک چه زیبا می نماید و مجموع کشورهایی ضعیف و وابسته به چه میزان بسط نفوذ اجانب در منطقه را آسان می سازد. این وابستگی به قدرت ها و حکومت های منطقه ای,در میان گروه های مختلف ایجاد مرام نامه و اهداف گوناگون می نماید.

 به عنوان مثال  گروهی که سخن از استقلال از ایران و تشکیل کشوری مستقل میزند بی گمان مورد حمایت قدرت است خارجی که وجود کشوری یکپارچه چون ایران را مخالف مقاصد خود می بیند . بنابراین متقابلا باید تشکیلات و اهداف سازمانی خود را هماهنگ با سیاست های منطقه ای این ابر قدرت تنظیم نماید و در نتیجه درونمایه ای متضاد با سازمانی خواهد داشت که در صدد اتحاد با خرده کشور های منطقه بوده و طبعا وابسته و حقوق بگیر رقیبان منطقه ای ایران است .همین تفاوت در وابستگی های تشکیلاتی است که سازمان های تجزیه طلب را در سمت و سویی متفاوت قرار می دهد .

اما مهمترین سبب تفرقه حاکم, نمود یافتن منافع مادی و قدرت طلبی سرکردگان قوم گرایان در کنش و واکنش های سیاسی شان و به ناچار در روابط مابین این گروه هاست . مهمترین سبب ساز یگانگی در میان کنشگران سیاسی برتری دادن منافع حزبی و اهداف تعین شده سازمانی , بر خود پسندی های نهادینه شده در ذات انسانهاست و همین عامل است که سبب می گردد میهن دوستان ایرانی در هر مقطعی از تاریخ فعالیت های خود را در راه سرافرازی ایران سازمان دهند و آماده هزینه دادن از میهن خویش برای رسیدن به کامیابی های فردی و حتی حاکم گشتن ایدئولوژی سیاسی مورد پسند شخص خویش , نمی باشند زیراکه برای ملت گرایان حقیقی مهر وطن چهارچوبی است کلی که تمامی اندیشه های سیاسی موجود در این چهار چوب در راستای اعتلای میهن است که رشد پیدا کرده و آشکار می گردند.این یگانگی در میان قوم گرایان مشهود نبوده است زیراکه بسیاری از آنان در طلب مطرح ساختن خویش و قدرت طلبیند بنابراین عاجز از اتحاد بوده و در صدد تخریب رقیبان خویش برای بهرمند گشتن هر چه بیشتر از کمک های حامیان مالی و قدرت طلبی شخصی هستند

تبریز- بهار 1391