اندیشه راه اندازی یک وب سایت بر آمدند، نام های متعددی برای گزینش نامزد شدند که در نهایت نام آذریها به عنوان تصمیم نهایی انتخاب گردید.
اکنون که سه از آن تاریخ می گذرد، وب سایت آذریها تبدیل به مرجعی تخصصی در خصوص مطالعات حوزه قومیت و تحلیل هایی پیرامون مسائل هویتی آذربایجان شده است.
انتخاب این نام برای وب سایت حاضر هرگز بدون مطالعه و پشتوانه تاریخی نبود. بلکه افکار و انگیزه های قوی و البته مستندی وجود داشت که ما را بر می انگیخت از این نام استفاده کنیم. در ادامه از همکاران و پژوهشگران آذربایجانی خواستیم در این خصوص مقالات علمی برای استفاده عموم تهیه و در بخش زبان همین سایت منتشر کردیم.
از نظر ما آنچه اصالت داشته و دارد آذربایجان و مردم آن هستند. بر این اساس است که سعی داریم خود را با فرهنگ مردم تطبیق دهیم. اگر نگاهی ساده به الگوهای رفتار مردم آذربایجان داشته باشیم به هزاران نام خانوادگی یا پسوند «آذری» برخورد می کنیم. در مقابل نام های خانوادگی مانند ترک زاد، ترکی، ترک اوغلو و… هرگز وجود نداشته است. آیا خود این واقعیت کوچک به قدر کافی گویا نیست؟
آنچه در ادامه می آید برگرفته از کتاب ارزشمند دکتر حسین نوین با عنوان «تاریخ زبان آذری در آذربایجان» است که در آن به دقت به بررسی های تاریخی پیرامون هویت و زبان آذربایجان پرداخته شده است.
***
آنچه از شواهد تاریخی برمیآید، گواه این حقیقت است که اصطلاح آذری، همیشه با نام آذربایجان توأم بوده است و برای نخستین بار از نظر تباری و قومی در قرن سوم هجری و از نظر زبانی در قرن چهارم هجری سخن به میان آمده است.
بعدها نام «زبان آذری» به همراه یاد نام آذربایجان یا مردم آن به میان آمده و به کار رفته است؛ بهعنوان مثال، یاقوت حموی (575 تا 625 هـ.) در کتاب خود (معجمالادباء) از زبان خطیب تبریزی که با همسایه خود به «زبان آذری» تکلّم مینموده، یاد کرده است. و نیز در معجمالبلدان خود (تألیف در سال 621 هـ.) وقتی در شرح آذربایجان سخن میگوید، اشاره میکند که آذربایجان اقلیم وسیعی است و مشهورترین شهر آن تبریز است که زبان مردم آن آذری است. و به این ترتیب به اصطلاح «زبان آذری» اشاره مینماید (حموی، 1866: 172).
اصطلاح «آذری» مخفّف «آذربایجان» است و حکایت از زبانی میکند که در آذربایجان به آن تکلّم میکردند. اطلاق «آذری» منحصر به زبان مردم آذربایجان در دوران اسلامی تا روزگار صفویه است و از روزگار صفویه نیز، که زبان ایرانی آذربایجانی دستخوش تغییر و تحوّل اساسی شده، استعمال آن متوّقف شده است و نباید تصوّر کرد که «آذری» به زبانی که در هر زمانی در آذربایجان مورد تکلّم بوده است، اطلاق میشود (از جمله به زبان ترکی) بلکه «آذری» اصطلاحی است حاکی از زبان ایرانی دیرین آذربایجان که از روزگار مادی تا عصر صفوی را در برمیگیرد.
اصطلاح آذری «گاهی در مفهوم عام» فهلوی و گاهی در مفهوم خاص مثلاً «تبریزی، زنجانی، اردبیلی، مراغهای، ارموی و…» استعمال میشود؛ یعنی در بعضی منابع به جای «آذری» مصادیق جزئی آن از قبیل اردبیلی، مراغی، زنجانی، تبریزی و منابع اصطلاح عام آذری به کار رفته است.
البتّه در اینجا باید به مشکلات بررسی و مطالعه زبان آذری نیز اشاره کرد زیرا گستردگی پهنههای مرزی جغرافیایی این زبان و نامشخص بودن محدوده واقعی آن، از زنجان و تبریز و ارومیه، خلخال و اردبیل تا ارمنستان و گرجستان، موجب دشواری مطالعه و بررسی و شناسایی صورت و ساختار علمی این زبان گردیده است؛ به عبارتی دیگر آذری همان «پهلوی» است یا «فهلوی آذربایجان» و نسبت به «فهلوی» همان مقام را دارد که لری، همدانی، گیلکی، طبری، رازی و قزوینی و از مترادفهای آذری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مردم ایران از اقوام آریایی به شمار میآیند که حدود چهار هزار سال قبل به سرزمین ایران کوچیده و وارد شدهاند. مسلّم است که زبان آریایی باستانی در ایران به چهار گروه زبان «فارسی باستان»، «مادی»، «سکایی» و «اوستایی» تقسیم شده است و براساس قانون زبانشناسی و اصل تحوّل و دگرگونی همه عناصر عالم، زبان نیز حالت و دگرگونی تازهای به خود میگیرد. زبان باستانی ایران (فارسی باستان) هم بر اثر سیر تاریخی خود به زبانهای فارسی میانه و دری امروزی متحوّل شده است.
امّا از زبانهای باستانی ایرانی، از اوستا، که بازمانده سه هزار سال پیش است، نشانههای قابل توجّهی باقی مانده است. از فارسی باستان نیز در کتیبههای هخامنشی تعداد قابل توجّهی جمله به دست ما رسیده است. هرگاه این دو زبان را در کنار هم بسنجیم، پی میبریم که زبان اوستا یا زبان پهلوی باستان، تقریباً گویشی از یک زبان بودهاند. اقوام ایرانویچ، که قبلاً نیز به آن اشاره شد، اقوام پارس، پارت و ماد بودند.
مادها در شمال، پارسها در جنوب و پارتها در مشرق سکونت داشتند و پیداست که زبان هر سه قوم نیز در اصل یکی بوده است. زبان اوستا که در شمال متداول بوده و بنابر دلایل تاریخی، خود زرتشت نیز، برخاسته از شمال (آذربایجان) میباشد. لذا میتوان گفت که قدیمترین زبان رسمی و به یاد مانده منطقه آذربایجان همین زبان اوستایی میباشد.
نکته دیگری که لازم است به آن اشاره شود، این است که در بین زبانهای مختلف ایرانی، لهجههای گوناگون دیگری نیز پیدا شدهاند که احمد کسروی آنها را «نیم زبان» نامیده است (کسروی، 2536: 337)، به این معنی که در گوشه و کنار ایران، لهجههای گوناگونی برخاستهاند که همگی از زبان مادر یا اصلی ایران (فارسی) منشعب شدهاند؛ مانند لهجههای سمنانی، شیرازی، مازندرانی، گیلکی و… که ریشه و بنیاد همه آنها یکی است. زبان آذری نیز که در اصل همان زبان مادها بود، پس از آمدن مادها به آذربایجان و نواحی آن با زبان بومیان پیشین آذربایجان در آمیخت و رنگ و شیوه دیگری پیدا کرد. این زبان، زبان همه مادها بود و در اداره امور کشور نیز از آن استفاده میشد. بعدها که هخامنشیان اداره امور کشور را به دست گرفتند، فارسی (پهلوی) باستان را رسمیت دادند. امّا زبان مادها، نیز جای خود را داشت و به آن تکلّم و حتّی کتابت نیز میشد
شرقشناسان اروپایی دو کتاب پهلوی را به چاپ رساندهاند به نام ایاتکار زریران (یادگار زریران) و دیگری به نام درخت آسوریک (درخت سوری) که به قول احمد کسروی این دو نوشته در آذربایجان نوشته شده است و ما در آنها کلمههایی را میبینیم که جز در زبان آذری یا در آذربایجان پیدا نمیشود. از اینرو ما آنها را پس از اوستا نمونه دوم از زبان آذربایجان میشناسیم
این جدایی زبانی میان شمال(آذربایجان) ایران با جنوب تا زمان اسلام وجود داشت. پس از قرنهای چهارم و پنجم است که جغرافینگاران عرب «آذری» را زبان آذربایجان مینامند و برخی نیز معتقدند که زبانی است ویژه خودشان که دیگران آن را نمیفهمند (یاقوت حموی، 1866: 172)، با این حال قطران و شاعران دیگری را نیز میبینیم که به فارسی (زبان ملّی ایرانیان) یا زبان همگان شعر سرودهاند این امر بیانگر این حقیقت است که زبان آذری لهجهای از زبان فارسی باستان، که بعداً به صورت فارسی دری درآمده، میباشد. سرودن شعر فارسی به وسیله شاعران آذربایجان و ظهور شاعران نامدار در این محل، بیانگر این حقیقت است که منظور نوسندگان سده های اول اسلام از زبان آذری در آذربایجان، ترکی نبوده، زیرا اگر این دسته از شاعران زبانی غیر از زبان ایرانی داشتند (مثلاً ترکی)، به همان زبان شعر میسرودند. درحالیکه در دوره شاعران مهّمی همچون قطران، مجیر، فلکی و بعداً نظامی و خاقانی هنوز زبان ترکی در آذربایجان رسمیت نیافته بود و این از امور محال است که شاعران در محل بومی و با زبان ملّی و قدیمی خود، به زبان بیگانه، غیر ملّی و غیربومی روی آورده و شعر بسرایند.
نتیجه آنکه «آذری» یکی از لهجهها یا نیم زبانهای بزرگ و ریشهداری همچون کردی، مازندرانی، تالشی، گیلانی، سمنانی، شیرازی، لرستانی و مانند اینها بوده و در سراسر آذربایجان به آن زبان سخن گفته میشده است. سرانجام اینکه شاخهای از زبان ایرانی بوده و از زمان باستان در ایران پیدا شده و همیشه در پشت سر زبان همگان(فارسی) جایگاهی داشته است.
نمونههایی از آثار باقیمانده از زبان آذری/ دکتر حسین نوین
تاریخ کتاب زبان آذری در آذربایجان/دکتر عطاء عبدی
مقدمه کتاب تاریخ زبان آذری در آذربایجان
آذربایجان و زبانش/کاظم آذری
تاثیر مهاجرت ترکان در تغییر و تحول زبان مردم آذربایجان/ علی طالعی قره قشقایی