رابرت کاپلان
ژئوپلیتیک ایران از نظر تاریخی پدیده طبیعی است

ژئوپلیتیک ایران از نظر تاریخی پدیده طبیعی است

رابرت دی. کاپلان از شناخته شدن ترین تحلیلگران استراتژیک و جغرافیای سیاسی در جهان است. وی در اندیشکده های مهم امریکایی خدمت کرده و آن طور که از کتاب های وی بر می‌آید به بسیاری از کشورهای مورد مطالعه خود سفر کرده و به مشاهده های میدانی عمیق پرداخته است. بسیاری از تحلیل‌گران فعلی ژئوپلیتیک از جمله توماس فریدمن ( که به تازگی فعالیت خود را در موسسه ژئوپلیتیک آینده متمرکز کرده است) خود را شاگرد کاپلان می دانند. کاپلان در ساختار سیاسی تا سمت مشاور وزارت دفاع حضور داشته آثارش به عنوان کتب درسی در دانشکده های نظامی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. کاپلان بر این عقیده است که «محیط جغرافیایی» از کسانی که حقایق جغرافیایی را نادیده بگیرند، انتقام خواهد گرفت. همانطور که برای مثال در مورد نازی ها و ناپلئون اتفاق افتاد. انتقامی که ممکن است به قیمت جان و یا حتی به مخاطره افتادن بقای کشورها تمام شود. کتاب انتقام جغرافیا (2012) نیز با همین محور نوشته شده است. وی در این اثر به سرنوشت کسانی می پردازد که به جغرافیا و ژئوپلیتیک بی توجه بوده اند.

وی در جای جای کتاب حاضر اشارتی به ایران و شرایط ژئوپلیتیک آن نیز می‌کند. از نظر وی، ایران نخستین ابر قدرت جهان بود و امروزه مهم ترین مزیت را در خاورمیانه دارد. این مزیت با مرز و دولتمداری در ارتباط است. به گفته وی مهم ترین مزیت ایران آن است که بر خلاف دیگر کشورهای منطقه «نقشه کشور» آن طبیعی است و منطبق با فلات ایران. وی در اینجا علاقه دارد که ایران را با عربستان مقایسه کند که علیرغم وسعت زیاد، پیدایش آن نتیجه بده و بستان های پشت پرده استعماری بود و «مستقیما» به هیچ دریای آزادی راه ندارد.  از نظر کاپلان جغرافیای ایران کاملا طبیعی و قابل دفاع است.

کتاب انتقام جغرافیا در سال 1393 توسط محمدحسن خضری و محبوبه نیک فرجام و از سوی نشر انتخاب به فارسی ترجمه و منتشر شده است. در ادامه گزیده ای از بخش «محوری ایرانی» کتاب حاضر ارائه می شود:

دیکته جغرافیا این است که ایران در روند تحولات خاورمیانه بزرگ و اوراسیا کشوری محوری خواهد بود. همچنین جغرافیا تعیین می‌کند که ایران چگونه نقش محوری داشته باشد اما این که ایران برای چه مقصودی ممکن است محوری باشد. این امر به تصمیم انسان‌ها وابسته است.

ایران مانند عربستان کشوری نیست که تدبیری قرن بیستمی از خانواده و ایدئولوژی مذهبی بوده و مرزهای قراردادی در اطراف خود داشته باشد. ایران تقریبا با فلات ایران تطابق دارد- به گفته پیتر براون مورخ پرینستون قلعه خاورنزدیک است- البته پویایی آن از مرزهایش فراتر رفته است. ایران نخستین ابر قدرت جهان باستان بود. براون می نویسد که امپراطوری پارس در زمانی که یونان را در محاصره داشت مانند دم اژدها تا اکسوس (در فرارودان)، افغانستان و دره سند خود را دراز کرده بود.

دبلیو بارتهولد، جغرافیدان بزرگ روس در آغاز قرن بیستم با این نظر موافق است و ایران بزرگ را بین فرات و هند قرار داده است و کردها و افغان ها را به عنوان افرادی اصالتا ایرانی می شناسد.

نیکلاس اوستر زبان شناس می نویسد که از مردم قدیم تنها عبری ها و ایرانیان دارای متون و سنت های فرهنگی هستند که تا دوران مدرن دوام آورده است. بر خلاف زبان های مناطق دیگر که جایشان را به عربی داده اند زبان عربی جای فارسی را نگرفت و امروز به همان صورتی است که قرن یازدهم بود. ایران به مراتب بیش از تمامی نقاط جهان عرب و هلال خضیب از جمله بین النهرین و فلسطین، سابقه دولت- ملت و تمدن شهری ارجمندی دارد.

هیچ چیز در مورد ایران مصنوعی نیست…همان گونه که خاورمیانه نقطه تلاقی اوراسیا- افریقا برای جزیره جهانی است ایران نقطه تلاقی جهان خاورمیانه است. محور میکندر به جای اینکه سرزمین استپی آسیای مرکزی باشد باید به فلات ایران و درست به جنوب آن انتقال داده شود. تعجبی ندارد هند و چین که نیروی دریایی آنها در قرن بیست و یکم به صورت مشترک خواهان تسلط بر نیروی دریایی ایالات متحده در مسیرهای دریایی اوراسیایی هستند به صورت فزاینده ای در صدد کسب پشتیبانی ایران باشند.گر چه ایران از حیث جمعیّت و اندازه از این دو قدرت یا اروپا یا روسیه بسیار کوچک تر است اما به خاطر دارا بودن جغرافیای کلیدی در خاورمیانه برای ژئوپلیتیک جهانی دارای اهمیت است. به همین خاطر است که مورخ بریتانیایی مایکل آکسورثی می گوید که «ایده ایران بیشتر در مورد فرهنگ و زبان است تا نژاد و سرزمین». منظور او این است که ایران یک جاذبه تمدّنی است. به همان میزان که چین و یونان باستان جاذبه تمدّنی داشتند و سایر افراد و زبان ها را به مدار زبان شناختی خود می کشیدند.

دری، تاجیک، اردو، بنگالی و عربیِ عراقی هر کدام گونه هایی از زبان فارسی هستد یا تاثیر قابل توجهی از آن گرفته اند. یعنی اینکه فردی ممکن است از بغداد تا کلکته مسافرت کند و همچنان به نوعی در قملرو فرهنگی ایرانی باقی بماند. نگاهی کوتاه به تاریخ ایران با تاکید بر نقشه های قدیمی این پویایی را بیشتر نشان میدهد. سابقه ایران بزرگ به 700 سال پیش از میلاد و دوران مادها بر می‌گردد. مادها مردمان ایران قدیم بودند که به کمک سکاها دولت مستقلی را در شمال غربی ایران تاسیس کردند. در حدود 600 پیش از میلاد این امپراطوری از آناتولی تا هندوکش و نیز از سمت جنوب تا خلیج فارس را در بر می گرفت. در سال 549 پیش از میلاد کورش شاهزاده ای از خاندان پاری هخامنشی ها، شهر مرکزی اکباتان را در غرب ایران تصرف کرد و امپراطوری را تشکیل داد. دیکته جغرافیا این است که ایران در روند تحولات خاورمیانه بزرگ و اوراسیا کشوری محوری خواهد بود. همچنین جغرافیا تعیین می‌کند که ایران چگونه نقش محوری داشته باشد اما این که ایران برای چه مقصودی ممکن است محوری باشد. این امر به تصمیم انسان‌ها وابسته است.

ایران تنها کشوری است که در میان دو ناحیه تولید کننده انرژی قرار دارد. ایران است که از دریای خزر تا خلیج فارس کشیده شده است. خلیج فارس حدود 55 درصد از ذخایره نفت خام جهان را در خود دارد و ایران بر کل خلیج فارس از شط العرب در مرز عراق تا تنگه هرمز به فاصله 615 مایل مسلط است زیرا دهانه ها، ورودی ها، خورها، جزایر آن مکان هایی عالی برای پنهان شدن هستند. خط ساحلی ایران در خلیج فارس مایل 1356 مایل است و بعد  از آن طولانی ترین خط ساحلی به امارات متحده تعلق دارد که تنها 733 مایل دریایی است. همچین ایران دارای 300 مایل  ساحل دریای عمان است. این امر ایران را به نقطه حیاتی برای دسترسی به آب های گرم برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی اتحاد شوروی تبدیل می کند. امپراطوری فکری ایرانی ایده نیرومندی بود که به بزرگ نمایی موقعیت رشک برانگیز جغرافیایی ایران کمک کرد. بنابراین ایران بزرگ از نظر تاریخی پدیده طبیعی بود.