ضرورت تعمیق روابط ایران با اقلیم کردستان عراق

۵ دی, ۱۳۹۱
ضرورت تعمیق روابط ایران با اقلیم کردستان عراق

کمتر از یک سال پس از حمله دولت عراق به کشور کویت و اشغال آن کشور به رهبری دولت امریکا، ائتلافی علیه دولت عراق شکل گرفت و با شروع حمله هوایی گسترده ارتش امریکا و همپیمانانش در اواخر دی ماه 1991 نه تنها ارتش عراق با تلفات سنگین مجبور به عقب‌نشینی از کویت شد، بلکه شروع اعتراض‌های گسترده در شمال و جنوب عراق از سوی کُردها و عرب‌های شیعه مذهب، عملاً دولت صدام‌حسین را با بحرانی داخلی روبه‌رو ساخت. واکنش ارتش عراق به این اعتراض‌ها گسترده، خشن و همراه با کشتار بود. پس از این رویدادها بود که با اعلام منطقه پرواز ممنوع توسط شورای امنیت سازمان ملل در بالای مدار 36 درجه شمالی عملاً بخش زیادی از مناطق کُردنشین شمال عراق ازجمله بخش‌هایی از استان‌های سلیمانیه، اربیل و دهوک در اختیار نیروهای معارض کُرد یعنی حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان عراق قرار گرفت.

با بروز جنگ دوم خلیج‌فارس در سال 2003 میلادی تسلط بعثی‌ها به رهبری صدام حسین بر عراق به تاریخ سپرده شد و به این ترتیب مناسبات حقوقی تازه‌ای برای اداره عراق رسمیت یافت. شکل‌گیری دولت منطقه‌ای کردستان عراق، که البته از سال‌های پس از خروج نیروهای ارتش عراق از منطقه و تشکیل پارلمان کردستان عراق در سال 1992 شکل گرفته بود، رسمیت قانونی یافت.

از ابتدای شکل‌گیری کشور عراق یعنی از دهه دوم سده 20 به این سو و تا سقوط دولت بعث و صدام‌حسین، از نظر روابط منطقه‌ای برای ایران این شرایط جدید در عراق، بهترین و مناسب‌ترین فرصت‌ها را برای توسعه روابط خود با عراق فراهم آورد. در عراق پس از سقوط صدام عملاً سه نیروی سیاسی، تعیین‌کننده و بازیگر اصلی شدند.

از سویی عرب‌های شیعه‌مذهب با داشتن اکثریت شهروندان عراقی، که در دوران حدود هشت دهه‌ای از شکل‌گیری عراق عملاً از سوی دولت‌های مختلف عراق تحت فشار بودند به‌عنوان یکی از نیروهای اصلی بازیگر در مناسبات سیاسی جدید در عراق ظاهر شدند و بخش زیادی از قدرت سیاسی در عراق را به‌دست گرفتند. همچنین در بخش‌های مرکزی و غربی عراق عرب‌های سنُی‌مذهب و البته با همراهی بخشی از شیعیان بعثی سابق و یا سکولارهای شیعه، در حال تأثیرگذاری بر رویدادهای پیش رو شدند. در بخش شمالی عراق نیز کُردهای عراقی توانستند بر سهم خود و حقشان در بازی‌های سیاسی در عراق نوین پافشاری کنند. البته هریک از این نیروی اجتماعی شیعه، سُنی و کُرد در درون خود با تنوعی از احزاب و گروه‌ها روبه‌رو است.

در شرایط نوین، ایران که دارای روابط تاریخی، فرهنگی و سیاسی عمیق و گسترده‌ای با شیعیان و کُردها بود توانست با ایفای نقش خود و با تلاش برای ائتلاف کُردها و شیعیان عراق از به قدرت رسیدن تندروها و برخی هواداران حزب بعث عراق، که در تقابل با منافع ایران بود، جلوگیری کند. هر چند روابط عرب‌های شیعه و کُردهای عراقی از دوران مبارزه با دولت‌‌های حاکم بر عراق همواره حسنه بود.

اتحاد میان جریان‌های متنوع شیعه و نیز کُردهای عراق در عین استمرار، با فرازونشیب‌هایی روبه‌رو بوده و در سال‌های اخیر میان جریان‌های شیعه چون جعفری، مالکی، مجلس شیعیان حکیم و گروه مقتداصدر اختلاف‌هایی بروز کرده است. همچنین میان نیروهای حاکم کُرد یعنی اتحادیه طالبانی به رهبری جلال طالبانی رئیس‌جمهور فعلی عراق و حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی از سویی و جریان گوران (تغییر) به رهبری نوشیروان مصطفی اختلاف‌هایی بروز کرده است. این اختلاف‌ها موجب شده تا امکان شکل‌گیری ائتلاف‌ها و جریان‌های تازه در عراق مطرح شود.

تلاش ایران برای حفظ همپیمانی شیعیان عراقی، هر چند با فراز و فرودهایی، در مجموع تاکنون مؤثر بوده، اما این تلاش نتوانسته در حوزه کُردی با موفقیت زیادی روبه‌رو شود و در نتیجه به نظر می‌رسد روابط ایران با یکی از جریان‌های مؤثر در ساختار سیاسی عراق یعنی کُردها، بویژه با دولت اقلیم کردستان عراق گرمی و نزدیکی سابق را نداشته باشد. آیا استمرار این وضعیت در راستای منافع ملی ایرانیان و نیز منافع مردم و دولت اقلیم کردستان عراق است؟ باوجود اهمیت استراتژیک روابط با دولت اقلیم کردستان عراق و بخصوص حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی تاکنون توضیح روشنی برای این کم‌کاری دیپلماتیک داده نشده است، ضمن آن‌که مقام‌های اقلیم نیز در این خصوص تحرک چندانی نداشته‌اند.

مردم کُرد در عراق و از ابتدای شکل‌گیری دولت عراق (پس از تجزیه امپراتوری عثمانی) دارای تاریخی خونین و غم‌بار همراه با ویرانی، آوارگی و پناهندگی گسترده بوده‌اند. در سده اخیر و در دوران زمامداری گروه‌های گوناگون عراقی همچون نظام سلطنتی، بعثی‌ها و هواداران ناصریسم و یا کمونیست‌ها، همواره مسئله کُردهای عراق یکی از مسائل عمده و تعیین‌کننده در ساختار سیاسی بوده است. بروز درگیری‌های گسترده نظامی در شمال عراق، کشتار وسیع مردم بیگناه و غیرنظامی کُرد توسط دولت‌های مختلف عراقی، بمباران شیمیایی حوزه کُردنشین و بویژه بمباران شیمیایی حلبچه که موجب کشتار بی‌رحمانه هزاران کُرد حلبچه‌ای در سال 1988 شد نمونه‌ای از این بی‌رحمی‌هاست.

در سال 1988 عراق شاهد کشتار عظیم کُردها در قالب نسل‌کُشی موسوم به «انفال» بود که در حدود 180 هزار کرد عراقی ربوده‌شده یا کشته‌شده و البته تاکنون از سرنوشت این گروه بزرگ از مردم ستمدیده اطلاع زیادی به‌دست نیامده است. قیام سال 1991 کُردها علیه صدام که به «راپه رین» مشهور شد پایانی بود بر این جنایات لگام‌گسیخته وگسترده.

سوی دیگر تحولات کردستان عراق نشان می‌دهد که سرنوشت این منطقه به نحوی گسترده با ایران و تاریخ معاصر ایران پیوند خورده است. کُردهای عراقی با ایرانیان دارای پیوندهای فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای بوده و هستند. شکل‌گیری نظام سیاسی ایرانی و امپراتوری باستانی ایران به احتمال بسیار زیاد از جایی است که مادها توانستند اولین نظم سیاسی را در درون فلات ایران مستقر سازند. حوزه نفوذ فرهنگ مادی و مادها، بخش‌هایی از کردستان عراق تا بخش‌هایی از غرب ایران کنونی و قفقاز را شامل می‌شود. هنوز بسیاری از آثار دوره‌های تاریخی بعدی همچون دوره‌های هخامنشی تا ساسانیان و حتی پیش از این دوران، در این سرزمین نیازمند کاوش و مطالعات بیشتر هستند؛ امری که در دوران تسلط بعثی‌ها، کمونیست‌ها و حاکمان پیش از آن چندان مورد توجه نبود.

زبان‌های کُردی بخشی از زبان های ایرانی است که توسط گویشوران کُرد مورد استفاده قرار می‌گیرد. این زبان‌ها نزدیکی زایدالوصفی با دیگر زبان‌های ایران همچون فارسی، گیلکی، مازنی، لری، بلوچی، تاتی و تالشی دارد. از نظر فرهنگی نیز عناصر کُردی بخش جدایی‌ناپذیر از فرهنگ و تمدن ایرانی است. در کانون این اشتراکات نوروز باستانی قرار دارد. نوروز برای کُردهای عراقی همچون دیگر کُردها دارای اهمیت آیینی زیادی است. همچنین دیگر رسوم، سنت‌ها و آداب، نشانی از هم‌سرنوشتی کُردها با دیگر مردمان حوزه تمدن ایرانی است. اسطوره‌های تاریخی مشترک از داستان کاوه آهنگر و فریدون تا رستم و سهراب بخشی از این اشتراکات است.

اگر این پیوندهای بااهمیت تاریخی هم نبود و پیوندهای فرهنگی میان کردهای عراق با ایرانیان هم به عمق و وسعت کنونی نبود باز سرنوشت کُردهای عراق در تاریخ معاصرشان به صورت عمیق و گسترده‌ای با ایران و ایرانیان پیوند خورده است. تاریخ معاصرکردستان عراق را بدون توجه به جایگاه و نقش ایران نمی‌توان مطالعه کرد، کما این‌که کُردهای عراق سازنده بخشی از تاریخ معاصر ایران هستند.

از سال‌های میانی دهه 20 کُردهای عراقی به رهبری مرحوم ملامصطفی بارزانی درگیر مسائل کشورمان ایران شدند. در سال‌های پایانی دهه 30 و به‌دنبال بازگشت روانشاد بارزانی از شوروی به عراق روابط کُردهای عراقی با ایران دوباره جایگاه ویژه‌ای می‌یابد و تا پایان عصر حکومت پهلوی استمرار می‌یابد. ابتدای پیروزی انقلاب و به‌دنبال درگیری‌های احزاب دموکرات،کومله و دیگر احزاب مستقر در کردستان ایران با دولت، باز شاهد ایفاگری نقش مهمی توسط کُردهای عراقی در این وضعیت هستیم. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که کُردهای عراقی و بویژه بارزانی‌ها روابط تاریخی، مستمر، استراتژیک و چندجانبه‌ای با ایران داشته‌اند.

آغاز جنگ عراق علیه ایران نیز به نوبه خود شرایط جدیدی را برای تعمیق روابط و هم‌سرنوشتی کُردهای عراق و ایرانیان مهیا کرد. دشمن مشترک و جاه‌طلبی به‌‌‌نام صدام‌حسین، موجودیت ایران را نشانه رفته بود. از روزهای آغازین جنگ، کُردهای عراقی به رهبری مرحوم ادریس بارزانی و آقای مسعود بارزانی در کنار نیروهای ایرانی قرار گرفتند. در گستره مناطق مرزی مستقر شده و با اعزام نیروهایشان به خطوط نبرد به یاری نیروهای ایرانی پرداختند. بخصوص در سال‌های میانی و پایانی جنگ و در پی بن‌بست نظامی در جبهه‌های جنوب، عملیات نظامی ایران در قالب سلسله عملیات‌های والفجر 9 و10 و کربلای 10 و ده‌ها عملیات با نام‌های نصر، فتح و ظفر، شدت درگیری‌ها را به جبهه‌های شمالی جنگ و مناطق کردنشین عراقی منتقل کرد.

این همکاری نظامی چند سال و تا روزهای پایانی جنگ استمرار داشت. در این عملیات چند ده‌گانه ضمن آن که ضربات نظامی سختی به نیروهای عراقی وارد می‌شد امکان مانور نیروهای کُرد عراقی در منطقه و تسلط آنان به کردستان عراق نیز گسترش می‌یافت. حضور نیروهای وابسته به پارتی یعنی حزب دموکرات کردستان عراق در این عملیات‌ها در کنار نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق، توان و نیروی زیادی از ارتش عراق را به خود مشغول داشته بود. هر چند نیروهای اتحادیه میهنی از میانه‌های جنگ بود که وارد نبرد با نیروهای عراقی شدند، درحالی‌که از روزهای اول پس از پیروزی انقلاب نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق در کنار نیروهای ایرانی به صورت بسیار فعالی به ایفای نقش پرداختند. اوج این همراهی البته در عملیات والفجر 10 و در زمستان سال 1366 با بمباران شیمیایی شهر حلبچه توسط ارتش عراق به یکی از هولناک‌ترین وقایع و تراژدی‌های سده معاصر منطقه و جهان مبدل شد. شهری بی‌دفاع و آکنده از غیرنظامیان، اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ مورد هجوم قرار گرفتند و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی بیش از پنج‌هزار تن از مردم حلبچه قربانی شدند. لازم به ذکر است که در این دوره چند ده ساله نزدیکی سیاسی ایران و کُردهای عراقی، صدهاهزار تن از کردهای پناهنده عراقی به صورت متناوب و یا به صورت دائمی در ایران اقامت داشتند. بسیاری از جوانان، میانسالان و پیران امروز کُرد عراقی یا متولد ایران هستند یا سال‌های زیادی از عمرشان را در ایران گذرانده‌اند.

جنگ ایران و عراق به پایان رسید. صدام نیز بعد از جنگ دوم خلیج‌فارس به تاریخ پیوست. دوستان تاریخی ایران امکان این را یافتند تا در شرایط جدید سیاسی در عراق ایفاگر نقش‌های حساس و بااهمیتی در ساختار سیاسی عراق شوند. اما بنا به برخی دلایل این ظرفیت بزرگ یعنی حضور دوستان دیرین و استراتژیک ایران در عرصه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌ها در عراق چندان و به صورت کارشناسی مورد توجه و مورد بحث قرار نگرفت و در عرصه عمومی به گفت‌وگو گذاشته نشد.

ازسویی برخی قدرت‌های فرامنطقه‌ای و نیز دولت‌های منطقه‌ای و رقبای تاریخی ایران با تلاش فراوان سعی داشته و دارند تا این ظرفیت بزرگ نتواند بالفعل شود و سعی دارند تا میان این دوستان دیرین و بویژه کُردهای عراقی و ایرانی فاصله ایجاد شود. دولت‌هایی‌که حتی از آوردن نام کرد و کردستانی اکراه دارند در این تلاش یعنی برای دورکردن اقلیم کردستان از ایران، گام اول را برداشته‌اند. گروهی دیگر این وضعیت یعنی ثبات منطقه کردی در عراق را نافی امنیت ایران دانسته و تلقی‌شان این است که دولت اقلیم از گروه‌های مسلح کردی ایران حمایت می‌کند. گروهی از احزاب مسلح مستقر در منطقه نیز این نزدیکی را به زیان خود می‌دانند، از این‌رو سعی در تخریب روابط طرفین دارند.

از دیگر سو در رقابت‌های سیاسی میان طرف‌های عراقی یعنی شیعیان وکُردها، گاه طرف ایرانی خود را به یکی نزدیک و از دیگری دور می‌کند، این نیز نمی‌تواند چندان منطبق با منافع ملی باشد. ضمن آن‌که اتحاد شیعیان و کُردها در عراق ضامن منافع بلندمدت کُردها و شیعیان و ملت عراق است، برای منافع ملّی ایرانیان نیز اهمیتی شگرف دارد، اما این امر نباید موجب شود تا در صورت بروز اختلاف نظر (که میان جریان‌های سیاسی امری معمولی و عادی است) میان یکی از طرف‌های شیعه مثلاً حزب‌الدعوه و جریان مالکی یا بارزانی‌ها، طرف ایرانی سعی کند طرف یکی از جریان‌ها را گرفته و از دیگری فاصله بگیرد.

حفظ تعادل و موازنه در این روابط دارای اهمیت بنیادین و روشنی است. طرفین قضیه دوستان تاریخی ایران هستند و نباید به نفع یکی از دیگری فاصله گرفت. این نکته تحلیلی و مهم را هم باید در نظر گرفت که افکارعمومی در ایران و در عراق اعم از شیعیان و کردها، برای تعمیق روابط میان طرفین اهمیت زیادی قائل است و این ظرفیت نیز در هر نوع برنامه‌سازی باید مدنظر باشد. نباید منافع ملی و ظرفیت‌های توسعه‌ای را قربانی باندبازی یا حمایت‌های فرقه‌ای کرد.

این امر به معنای آن نیست که برخی مسائل که موجب بروز نگرانی‌های طرفین می‌شود نادیده انگاشته شود. در فضایی آرام و منطقی طرفین باید مسائل و دیدگاه‌های خود را بیان داشته و در پی حل‌وفصل برخی رویدادهای نگران‌کننده و یا گلایه‌ها برآیند. در ماه‌های اخیر بروز برخی نگرانی‌ها ناشی از خبر حضور برخی جریان‌های تروریستی در شمال عراق و طرح اتهام ترور دانشمندان هسته‌ای یکی از این مسائل است که با درایت طرفین و گفت‌وگوهای سیاسی و دیپلماتیک می‌تواند حل‌وفصل شود. ضمن آن‌که برخی تندی‌های رسانه‌ای علیه اقلیم کردستان عراق و یا برعکس در برخی رسانه‌های فعال در اقلیم کردستان عراق چندان با منافع طرفین سازگار نیست.

هم‌اینک دولت منطقه‌ای کردستان عراق دارای ظرفیت‌های بزرگ توسعه‌ای در حوزه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی است. مجموعه دولتمردان اقلیم نیز دارای علایق ویژه‌ای به گسترش روابط با ایران در تمامی زمینه‌های علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هستند. این ابراز علاقه معمولاً توسط مقام‌های محلی به صورت صریح و روشن بیان می‌شود. مسعود بارزانی نیز در این خصوص بارها عزم خود را برای توسعه هر چه بیشتر روابط با ایران اعلام کرده است.

طرفین باید با ایجاد بسترهای لازم در بسط روابط و برطرف‌کردن برخی موانع بکوشند. اینک در میدان رقابت اقتصادی، دولت ترکیه گوی سبقت را از ایران ربوده و تراز تجاری خود را با شمال عراق به شدت افزایش داده است. این درحالی است که در سال‌های رنج و درد مردم کُرد عراق، دولت ترکیه گاه مرزهای خود را روی آوارگان کُرد عراقی می‌بست، درحالی‌که در همان زمان ایرانیان سخاوتمندانه پذیرای ده‌ها هزار آواره کُرد عراقی بودند و سال‌های سال آنها میهمان ملت ایران بودند.

موانع گسترش روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران با اقلیم کردستان عراق باید به صورت کارشناسانه و چندجانبه بررسی شود و راهکارهایی بلندمدت برای تعمیق و گسترش این روابط اندیشیده شود. سابقه تاریخی همبستگی ایرانیان با کُردهای عراقی، به همراه منافع مشترک طرفین می‌تواند بسترساز گسترش همه‌جانبه روابط باشد.

باید از سوی طرفین برای گسترش روابط گام‌هایی جدی و تازه برداشته شود. ظرفیت‌ها و فرصت‌های چشمگیر موجود در این رهگذر می‌تواند ضامن نزدیکی هر چه بیشتر باشد. این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها دائماً شناسایی و برای بالفعل‌کردن آن توانایی‌ها گام‌ها و برنامه‌های کارشناسانه‌ای تدوین شود. هر جای دنیا که کُردی سکونت دارد آنجا بخشی از بنیادهای تمدن ایرانی است.

توجه و دغدغه برای این بخش از بنیادهای تمدنی ایرانی، البته با حفظ حقوق بین‌الملل و حفظ روابط برمبنای حُسن ‌همجواری، وظیفه‌ای همگانی برای هر ایرانی است. فرصت گسترش روابط ایران با کردهای عراقی غنیمتی است که پس از ده‌ها خونریزی و جنگ و بعد از سرنگونی دیکتاتور بغداد، نصیب ایران و کردهای عراقی شده است. عقل سلیم حکم می‌کند از این فرصت نهایت بهره برده شود.