اشاره ای به کارنامه مدرسه امریکایی تبریز
زبان تُرکی و فعالیت های میسیونری آذربایجان

۱ دی, ۱۳۹۹
زبان تُرکی و فعالیت های میسیونری آذربایجان

اخیرا تصویر کارنامه ای درسی یکی از مدارس میسیونری امریکایی در فضای مجازی منتشر شده است که نشان میدهد در این مدارس،  زبان ترکی به عنوان یکی از دروس تدریس می شد!؟ یکی از مخاطبان سایت آذریها با ارسال تصویری برای ما، خواستار توضیح در باره این کارنامه شده و پرسیده است چرا در حالی که در آن تاریخ مدارس آمریکایی به آموزش زبان ترکی می پرداختند، حکومت ما از این مسئله غافل بوده و است! آنچه در ذیل می آید پاسخ مختصری به همین پرسش و شبهه است که از سوی یکی از کارشناسان تاریخ معاصر مجموعه آذریها، اجمالا تهیه و از خوانندگان خواسته شده برای اطلاعات «بیشتر» به منابع اصلی مراجعه کنند.

***

تصویری که در آن آموزش زبان ترکی در مدرسه امریکایی مموریال تبریز دیده می شود، متعلق به آخرین سالهای فعالیت های میسیونری (مبلغین کلیساهای اروپایی در جهان) در ایران می باشد. عباس میرزا تا زنده بود اجازه فعالیت به مبلغان مسیحی در آذربایجان نمی‌داد و حتی برخی از آنها مانند «فاندر» را جاسوس می دانست. اما به تدریج در طول حکومت قاجاریه فعالیت های میسیونری به در اطراف و اکناف ایران گسترش بیشتری پیدا کرد و به تبع آن مدارس میسیونری نیز بازگشایی گردید که هدف ظاهری آن گسترش سواد و هدف پنهان آن تغییر مذهب مردم ایران بود.

فیروز منصوری پژوهشگر مستقل آذربایجانی در کتاب دو جلدی «مطالعاتی درباره تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان» (1390) در خصوص فعالیت های میسیونری در شمالغرب ایران، شرق ترکیه و شوشی مطالعات ارزشمندی انجام داده است که حدود 5 فصل از کتاب (بیش از صد صفحه) را در بر می‌گیرد. این مطالعات اغلب بر اساس خاطرات میسیونرهای امریکایی، آلمانی و … جمع آوری شده است.

مطالعه این بخش از کتاب، نشان می‌دهد که میسیونرها، در راستای اهداف خود، اهتمام ویژه ای به ترویج زبان ترکی در آذربایجان داشتند و علاوه بر اینکه در کنار سایر زبان ها ، به آموزش ترکی می پرداختند، گاهی «انجیل» را نیز به همین زبان تدریس می‌کردند. برای نمونه در تاریخ میسیون آمریکایی در ایران آمده است:

  بار دیگر به کمک سخاوتمدانه خانم تاو، یک سالن بزرگ و دو اطاق مطالعه، مخصوصا به منظور توسعه بخش ترکی مدرسه ساخته شد». 

در خاطرات جیمز باست ( میسیونر کلیسای پرزبیتری) که در سال 1871 وارد ایران شد می خوانیم:

« اداره امور مدارس تبریز، نشر و توزیع کتاب های مقدس و تهیه دیگر کتب به زبان ترکی است که در آذربایجان تلکم میشود. در بخش پزشکی به ویژه کنگره ها هم چنان ترکی به کار می رود» .

اسحاق آدامز از میسیونرهای ارومیه می نویسد:

«در اکثر مدارس شاگردان پسر و دختر، در کلاس های اول و دوم، کتاب های تهجی کردن الفبای زبان ترکی را می خوتنند و سپس به آموزش انجیل به زبان ترکی می پردازند».

جالب این جا است که بدانیم همین دستگاه میسیونرهای امریکایی در کردستان (حتی کردستان ترکیه) زبان فارسی را به عنوان محور آموزش قرار داده بودند!!! باید پرسید چرا در حالی که زبان رسمی و کتابت آذریها در تبریز و ارومیه فارسی بود و مردم به آن آشنایی داشتند در این جا از فارسی استفاده نمی‌کردند اما در حکّاری ترکیه که مردم آشنایی بسیار کمی با فارسی داشتند، نه از زبان ترکی یا «کردی» بلکه از زبان فارسی استفاده می شد؟! اگر هدف میسیونرهای امریکای توجه به زبان های محلی بود چرا از زبان کردی در حکاری استفاده نمی شد و این قاعده فقط در آذربایجان ما اجرا می شد؟

جیمز باست (از میسیونرهای معروف امریکایی) در این باره می نویسد:

«در بین نستوریان مناطق کوهستانی کردستان، هیچ گونه کتاب مقدسی به زبان ترکی آذربایجانی وجود نداشت همه انتشارات مذهبی به زبان فارسی، در قطع وزیری چاپ و توزیع شده بود»!

سوال اینجا است که مگر در تبریز و ارومیه کتاب مقدس به ترکی ترجمه شده بود؟!

مساعی و تلاش های میسیونرها برای ترویج زبان محلی که به گفته  خودشان پیش از آن، زبان کتابت نبود و فقط در محاوره مورد استفاده قرار می گرفت شایان توجه است. همه این اتفاقات در دورانی رخ داده است که به گفته برخی مورخان روس‌زبان، «دولت مظفرالدین شاه قاجار» تدریس به زبان آذری را در مدارس و نیز چاپ کتاب به این زبان را ممنوع ساخته بود ( رج: گ.س آراتونیان، انقلاب ایران 1905-1911 ایران و بلشویک های ماوراءقفقاز، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1385، ص : 92)

فیروزی منصوری در کتاب خود بخشی اهداف آنها را بیان میکند که علاقه مندان را به همان کتاب ارجاع می دهیم.

اما پرسش این جا است که چه ملازمه ای بین مسیحی سازی و ترکی‌سازی وجود داشت که میسیونر ها تا این اندازه به آن علاقه مند بودند و حتی خودشان به یادگیری این زبان می‌پرداختند؟ میسیونرها از ترویج زبان غیررسمی و کاملا محاوره ای که سابقه کتابت نداشت، در دوره ای که خود قاجارهای ترک‌زبان، زبان ترکی را به انزوا برده بودند جه هدفی را دنبال می‌کردند؟!  به نظر می رسد این مسئله را باید در چارچوب تغییر بافت هویتی ایرانیان تحلیل کرد. هدف مسیونرها تغییر مذهب ملی ایران به مسیحیت ( فراخور شرایط پروتستان یا کاتولیک) بود. بدیهی است اگر این هدف با تغییر زبان ملی نیز همراه می شد، احتمالا از نظر آنها به کمال نزدیک تر بود!  

در کارنامه اخیر، ترکی فقط یکی از زبانها است، اما بسیاری از مداری میسیونری در دوره های مختلف به ویژه اواسط قاجار حتی انجیل را نیز به زبان ترکی تدریس میکردند و به نظر می رسد اهداف خوبی در پشت این استراتژی نهفته نبود.

پی نوشت:  مدارس میسیونری در دوره رضاشاه و البته سایر مدارس اقلیت های مذهبی ( به ویژه آشوری ها و ارمنی ها) تعطیل شد و نظام آموزش یکپارچه جای آن را گرفت.