صداوسیما و زبان فارسی/سالار سیف الدینی

۲ خرداد, ۱۳۹۸
صداوسیما و زبان فارسی/سالار سیف الدینی

شرق: ترجیع بند اخبار مربوط به رویدادهای فرهنگی هفته گذشته جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص دغدغه های ایشان پیرامون زبان «فارسی» بود. گاهی پهنای سیاست به قدری گسترده می‌شود که موضوعات فرهنگی و هنری در زیر سایه آن محو می‌شوند اما توجه عالی‌ترین مقام سیاسی کشور در داغ‌ترین فصل سیاست،به مقوله فرهنگ، زبان و هنر، نکته‌ای مهمی برای افراد ریزبین است .
زیرا فرهنگ و هنر در جامعه کهنی مانند ایران رکن بقاءملی و ادامه حیات سیاسی است. ویژگی عمده تاریخ ایران «استمرار» سیاسی و فرهنگی است. ایران مانند تمدن های بزرگ بابل، یونان، روم و… ستاره ای نبود یکبار بدرخشد، ماه مجلس شود و پس از دوره ای افول یابد. اگر به آثار فرهنگی و تاریخی یونان نگاهی بی اندازیم، عمدتا متعلق به یک دوره خاص تاریخی هستندکه از آن به عنوان یونان باستان یاد می شود. یعنی فرهنگی که از آتن و اسپارت یادگار مانده است. بسیاری دیگر از تمدن های کهن اینچنین هستند. اما اگر به آثار تاریخی ایران نگاه کنیم، بقایای دوره های مختلف تمدن ایرانی از دوره باستان (ادوار مختلف آن) تا دوره اسلامی و معاصر قابل مشاهده است. تجربه تمدن ایرانی، تجربه فرهنگ و زبان است. بنابراین صیانت از کیان زبان فارسی در برابر تهدیدات متعدد در هر دوره باید مد نظر دانشمندان و دولتمردان قرار گیرد.
زبان فارسی همان گونه که در نشست رهبری یا شاعران پارسی، گفته شد، از چند جهت در معرض تهدید است.

نخست تهدیدات فراملی یعنی ورود «بی رویه» واژه هایی از زبان دیگر که حضور آنها ضروری نیست و کم رنگ شدن این زبان در حوزه تمدنی ایران.

دوم، از ناحیه تهدیدات فروملی و کمرنگ‌شدن استفاده و کاربرد آنها در نواحی مختلف کشور. هر دو تهدید با ظهور پست‌مدرنیسم در ارتباط هستند که هدف آن شالوده‌شکنی نظم موجود و جایگزین کردن بی‌نظمی است. از سوی دیگر می‌دانیم که نظم فرهنگی در ایران مبتنی بر زبان و ادب پارسی است.
این نظم فرهنگی- زبانی، یک نظم «طبیعی» هزار‌ساله است که دست‌کاری در طبیعتِ آن، پیامدهای پردامنه‌ای دارد. بیرون از این نظم  هزارساله، هیچ نظم دیگری وجود ندارد و آنچه هست، هرج‌ومرج، بحران و تاریکی است. اگر روزی به‌صورت آزمایشی بخواهیم نظم طبیعی مبتنی بر زبان فارسی را تغییر دهیم، هیچ جایگزینی به‌جز «وضع طبیعی» هابز یعنی جنگ همه علیه همه برای آن نخواهیم داشت. اما میان «نظم طبیعی» که محصول شعور ملی ایرانیان در کوره تاریخ است و «وضع طبیعی» هابز تفاوت‌های عمده وجود دارد. ما مدت‌ها پیش، زمانی که حتی آغاز آن را به یاد نداریم، از «وضع طبیعی» به نظم طبیعی ملی عبور کرده‌ایم و به درجه‌ای رسیده‌ایم که بسیاری از جوامع در آرزوی آن هستند. بر‌هم‌زدن چنین نظمی، زیر هر نامی، تعلقات فراملی یا فروملی، مصوبات غیرالزام‌آور یونسکو و هر چیز دیگر، تنها می‌تواند یک آرزو و کوشش غیرهمدلانه تلقی شود.

براساس وضعیت موجود فرهنگی در جهان امروز، زبان‌های ملی بیش از هر دوران دیگر در معرض خطر هستند. هرچند در ظاهر زبان‌های ملی متولی دولتی و رسانه و… دارند، اما درگیرشدن در روزمرگی، روال اداری و بوروکراسی این زبان‌ها را دچار روزمرگی می‌کند؛ تا‌جایی‌که رسانه ملی (صداوسیما) که قاعدتا باید پاسدار زبان فارسی باشد، به یکی از عمده‌ترین نقاط ضعف آن تبدیل می‌شود. مجریان صداوسیما خود را تابع هیچ قانون و مقرراتی نمی‌دانند و به‌راحتی از کلمات بی‌هویت یا جملاتی به‌مراتب بی‌هویت‌تر استفاده می‌کنند.
امید می‌رود صداوسیما پس از هشدار رهبری، روندهای خود را اصلاح و مصالح عالیه را در اولویت قرار دهد. سازمان صداوسیما باید بتواند منافع ملی را در حوزه سیاست‌های زبانی چه در سطح ملی، چه در سطح فروملی و حتی سطح فراملی تأمین ‌کند؛ در غیر این صورت اطلاق پسوند «ملی» به این رسانه، موضوعیت خود را از دست خواهد داد.
 در سطح فراملی، پیشنهاد می‌شود شبکه‌های برون‌مرزی آموزش زبان فارسی را به مخاطبان خارجی در دستورکار قرار دهند. شبکه جهانی بی‌بی‌سی بیش از نیم قرن است که آموزش انگلیسی را در دستور کار دارد. به‌راستی، شبکه‌های برون‌مرزی چند کلمه فارسی به مخاطبان خود در حوزه تمدنی ایران آموزش داده اند؟