نشانه های ناامیدی باکو از بازگشت قراباغ کوهستانی/برهان حشمتی

۸ تیر, ۱۳۹۹
نشانه های ناامیدی باکو از بازگشت قراباغ کوهستانی/برهان حشمتی

نشانه هایی  جدی از ناامیدی کامل باکو از  بازگرداندن منطقه “قراباغ کوهستانی” به ترکیب جمهوری آذربایجان آشکار شده است. البته، در ظاهر قضیه  وصرفا برای خوراک داخلی ، رییس جمهوری باز هم در سخنرانی های خود در مجامع بین المللی تاکید می کند “اجازه داده نخواهد شد، در خاک جمهوری آذربایجان دومین کشور ارمنی تشکیل شود”!  اما، قرائن جدی از قطع امید باکو از بازگشت قراباغ حکایت دارد:

– الهام علی اف در چندین سخنرانی اخیر خود سردمداران “جمهوری خلق دموکراتیک آذربایجان” را عامل واگذاری ایروان و سایر اراضی به اصطلاح متعلق به جمهوری آذربایجان به ارمنستان معرفی کرده و بر این موضوع پافشاری عجیبی دارد. تکرار تاریخچه واگذاری ایروان و سایر مناطق ارمنستان به ارامنه در دوره حاکمیت “جمهوری خلق دموکراتیک آذربایجان” یعنی دوران حزب مساوات محمدامین رسول زاده، در واقع قرینه سازی برای واگذاری دائمی قراباغ  به ارامنه است. زیرا، اکنون دیگر در کسی در جمهوری آذربایجان به فکر بازگرداندن ایروان از ارامنه نیست و در حقیقت، الهام علی اف با یادآوری مکرر واگذاری ایروان به ارامنه، به اذهان عمومی در جمهوری آذربایجان این را تلقین می کند که واگذاری دائمی قراباغ را نیز همانند ایروان بپذیرند. با آشکار شدن این سیاست الهام علی اف بود که اخیرا عناصر وابسته به آنکارا و مشخصا گروهی تحت سرپرستی غفار چخماغلی، از اساتید دانشگاه ارجیس ترکیه ، تشکیل “جمهوری آذربایجان غربی، ایروان” را اعلام کردند تا به باکو این پیام داده شود که سهم ترکیه را در ترکیب بندی های جدید در قفقاز محفوظ بداند. چرا که در زمان واگذاری رسمی ایروان به ارامنه در سال 1918 و در زمان تشکیل جمهوری های قفقاز نیز ترک ها نقش مهمی در این تصمیم گیری مهم برای آذری ها و ارامنه قفقاز داشتند.

– اخیرا برگزاری مراسم سوگند آراییک هاروطونیان، رهبر ارامنه قراباغ در شوشی برگزار شد و برغم برخی مطالبات که از سوی برخی فعالان سیاسی از جمله الهام اسماعیل، مامور امنیتی پیشین برای حمله هوایی یا هر حرکت دیگری برای برهم زدن این مراسم مطرح شد، بجز مطالبات اقشار دیندار در جامعه جمهوری آذربایجان، هیچ مطالبه اجتماعی جدی برای جلوگیری از برگزاری مراسم سوگند رهبر ارامنه قراباغ در شوشی مطرح نشد و بخصوص اینکه دولت جمهوری آذربایجان در این زمینه کاملا منفعل عمل کرد و برغم تبلیغات فراوان درباره  برتری ظرفیت نظامی و تسلیحات ارتش جمهوری آذربایجان در موازنه قدرت با نیروی نظامی قراباغ و حتی ارمنستان ، باکو صرفا به اعتراضی لفظی بسنده کرد. در تحلیل این رفتار سیاسی باکو ، گفته شد که اگر رهبر منتخب ارامنه قراباغ شهر شوشی را برای مراسم سوگند درنظر نمی گرفت و در همان خان کندی، مرکز قراباغ مراسم سوگند را برگزار می کرد، علی القاعده باکو ضعیف تر و بی رمق تر از واکنش به مراسم سوگند در شوشی، واکنش نشان می داد. بنابراین ، این رفتار باکو نیز یکی دیگر از نشانه های صرف نظر کردن اعلام نشده از قراباغ محسوب می شود.

– در سال های گذشته وقتی مطالباتی از طرف مردم جمهوری آذربایجان برای تغییر در ترکیب روسای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، یعنی گروهی که انحصار گفتگوهای سیاسی رسمی  درباره حل مساله قراباغ را در اختیار دارد، مطرح می شد، برخی از رسانه ها و مقامات باکو نیز به خود جرأت می دادند و انتقاداتی را از روسای گروه مینسک مطرح می کردند. اما، ظاهرا این انتقادات مقامات رسمی باکو  از روسای گروه مینسک به خاطر حمایتشان از ارامنه قراباغ کنار گذاشته شده است. حال آنکه روسای این گروه یعنی روسیه و آمریکا و فرانسه، هر سه بطور سنتی و ذاتی طرفدار برتری ارامنه در مقابل باکو هستند و به هیچ وجه به طرح صلحی برای قراباغ رضایت نخواهند داد که مجددا ارامنه قراباغ را به زیر حاکمیت جمهوری آذربایجان بازگرداند. زیرا، برغم تمامی تلاش های حاکمیت جمهوری آذربایجان برای “چندفرهنگ گرا” ، “متساهل” و لائیک و سکولار و حتی ضداسلام نشان دادن نظام سیاسی جمهوری آذربایجان، به هر حال اکثریت مردم این کشور مسلمان شیعه هستند و نه ارامنه و نه دولت های مسیحی روسیه و فرانسه و آمریکا به بازگشت ارامنه قراباغ به زیر حاکمیت جمهوری آذربایجان حتی به شرط خودمختاری سطح عالی رضایت نمی دهند.

– بارزتر شدن حاکمیت صهیونیسم بر آمریکا با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ و تصمیماتی که ترامپ صهیونیست در قبای رییس جمهوری آمریکا برای الحاق قدس و جولان و حتی کرانه باختری به اسراییل اتخاذ  و بر اجرای این تصمیمات نیز پافشاری کرده است، این نتیجه گیری را در هیات حاکمه و رییس جمهوری آذربایجان ایجاد کرده است که خواه ناخواه سرنوشت مشابهی برای قراباغ را باید بپذیرند و اینها نیز به وضعیتی مشابه “معامله قرن” در قراباغ رضایت دهند.

– بحران های اقتصادی ، اجتماعی و امنیتی و سیاسی ناشی از گسترش بیماری کرونا، هیات حاکمه و رییس جمهوری آذربایجان را در بن بستی بی سابقه گیر انداخته است و این هیات حاکمه برای حفظ حاکمیت ناچار است که خواسته های مراکز ناپیدای مسلط بر قفقاز را که مشخصا منابع نفت و گاز و امور امنیتی و سیاسی جمهوری آذربایجان را نیز تحت کنترل دارند، پذیرا باشد. مراکز مسلط بر قفقاز جنوبی نیز اساسا هیچ تمایلی به بازگشت قراباغ به ترکیب جمهوری آذربایجان ندارند و شاید هیات حاکمه باکو ناگزیر شود برای تداوم اتکایش به این مراکز بخصوص در دوره تزلزل ناشی از بحران های کرونایی، از مساله بحران زای قراباغ خود را دورتر نگه دارد و اگر نوعی فشار جدی برای فیصله بحران قراباغ در وضعیت کنونی به باکو وارد شود، احتمال همراهی هرچه بیشتر خانواده های حاکم بر باکو  با مراکز حامی ارامنه و روسای گروه مینسک بیش از هر زمان دیگری است. بخصوص که روند تحولاتی که در جمهوری آذربایجان مشاهده می شود، قرائنی از آمادگی اختیاری یا اجباری صاحبان قدرت در باکو را برای رسمی کردن واگذاری قراباغ عیان کرده است. به نوعی که اخیرا الهام علی اف در سخنرانی خود در  روز رسمی “نیروهای مسلح” جمهوری آذربایجان که در سال های قبل معمولا به شاخ و شانه کشیدن برای ارمنستان و تهدیدهای نظامی اختصاص می یافت، موضوع واگذاری شوشی به ارامنه را برای زمینه سازی به قدرت رسیدن جبهه خلق پیش کشید و آگاهانه یا ناآگاهانه امکان تکرار وضعیت مشابهی را به جامعه گوشزد کرد.

– تحولات دویست و اندی ساله اخیر قفقاز پس از جدایی این منطقه از ایران نیز نشان می دهد که اساسا مردمان و جوامع ساکن قفقاز در تغییرات و تطورات سرنوشت ساز این منطقه مستقلا نقش تعیین کننده نداشته اند و آنچه سرنوشت این منطقه را رقم زده است، جبر ناشی از اراده نیروهای بیگانه بوده است. در واقع، از آن روز که قفقاز از بدنه اصلی ایران به جبر کنده شده، همواره اسیر جبر جباران و مداخله گران بیگانه بوده است و در شرایط کنونی هم که ایران زمینه و فرصتی برای اصلاح امور در قفقاز ندارد، باز هم نیروهای بیگانه ای تعیین کننده وقایع سرنوشت ساز در قفقاز خواهند شد که منافع و مصالح خاص خود را در قفقاز پیگیری می کنند و صرفا مطابق خواسته های خود تغییرات دلخواه خود را به قفقازی ها تحمیل می کنند.