منوچهر مرتصوی بنیادگذار بازشناسی هویت

۲۴ مرداد, ۱۳۹۴
منوچهر مرتصوی بنیادگذار بازشناسی هویت

در رثای بزرگی چون مرتضوی جسارت بورزد. در ایام میلاد مولود گرامی “یکی پدر، یکی پسر، یکی عمومی مهجین” دل را به دریا زده آنچه در دل داشتم و بر دل سنگینی می‌کرد را بنگارم. حقیر را توفیق دیدار حضوری و درک محضر آن استاد رفیق نگردید و جز لحظاتی که در مسجد طوبا در مراسم ترحیم دکتر اسماعیل رفیعیان عرض ادبی کوتاه در محضرش داشتم که فرمودند برایتان دعا می‌کنم لیکن آشنایی و ارادت به ساحت استاد از زمانی بود که تألیف کتاب “جنبش دانشجویی تبریز“ را برای دفتر ادبیات انقلاب اسلامی در سال 1380 آغاز کردم. در منابع و اسناد و همچنین خاطراتی که از اساتید و دانشجویان دانشگاه تبریز بارها با نام و اقدامات و منش علمی و فرهنگی استاد آشنا و مواجه بودم. از آن فراتر کتاب پر ارج “چهره آذرآبادگان در آئینه تاریخ ایران“ برگ زرین دیگر از کارنامه پرافتخار او الگو کارهای نگارنده گردید.
حیات استاد مرتضوی را در چندسویه و نظر می‌توان به بررسی نشست. در هیأت استاد و مدرس دانشگاه که محقق و پژوهشگر سرشناس و نامی ایران بود. شاگردانی که تربیت کرده و تألیفاتش می‌تواند ملاک نقد و بررسی مقام و موقعیت او باشد. مطالعات او در باب ایلخانان از منابع معتبر و عمده این موضوع است همچنان‌که در حافظ‌پژوهی چندی او مدیریت دانشکده ادبیات و اندکی ریاست دانشگاه تبریز را بر عهده داشت که موضوع اخیر یعنی ریاست او بر این دانشگاه مهم و تأثیرگذار فراز مهم و ویژه این مرد بزرگ را به منصه ظهور رسانید. ایستادگی مردانه او در حادثه 18 اردیبهشت 57 دانشگاه تبریز و استعفای تاریخی او آن هم که هنوز تصور سقوط حکومت پهلوی نمی‌رفت جز از او ساخته نبود.
ریاست دانشگاه‌ها منصوب شخص محمدرضا پهلوی بود امّا او به اعتراض شهادت سه تن در دانشگاه تبریز در حمله مأموران رژیم پهلوی نام خود را به آزادگی و وارستگی ثبت کرد. در این باب به همراه دوست عزیز محمّد طاهری مفصل گفته‌ایم چه ناجوانمردانه است تهمت‌هایی که به او می‌زدند و می‌زنند.(1) اگر در حیات اداری و سیاسی مرتضوی هیچ نبود، فقط این اقدامش برای نیکنامی او کفایت می‌کند. بگذریم در شرایطی که توده‌ای‌ها و مارکسیست‌ها در آشفته‌بازار تثبیت انقلاب با او چه کردند شرحی دیگر دارد یکی از روحانیونی که آن ایام در تبریز مسئولیت داشت و اکنون اصلاح‌طلب گشته! در جواب مرتضوی گفته بود که می‌دانم حق با توست لیکن چپی‌ها فشار می‌آورند! و بگذریم از اینکه تلاش‌های دکتر علوی ریاست محترم و فرهیخته دانشگاه تبریز برای تجلیل و بزرگداشت آن مفخر ایران اسلامی با کارشکنی به ظاهر دوستان استاد در دانشگاه به جایی نرسید.
فراز دیگر حیات مرتضوی ارادت و دلدادگی بی‌حدوحصر او به امیرمؤمنان حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) بود. طی سالیانی که در تبریز گوشه عزلت گزیده بود، در عید غدیر در بر روی مردم می‌گشاد. بگذریم مردم‌داری او و سلوکش با رعایا را روانشاد دکتر رفیعیان مفصل نگاشته است.
امّا آنچه در حیات دکتر منوچهر مرتضوی جای تأمل و درنگ دارد و این ویژگی او را دامنگیر وطن عزیزش ایران و تبریز گردانید با آنکه می‌توانست به خارج رفته کرسی تدریس داشته باشد، عشق و علاقه او به ایران و آذربایجان بود. وی در ایام مدیریت خود در دانشکده ادبیات با تأسیس “مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران“ نخستین اقدام و گام بازشناسی هویت اصیل ایرانی و اسلامی را در آذربایجان و بلکه در ایران بنا نهاد. آثاری که در ایام فعالیت این مؤسسه منتشر گردید اکنون در حکم زر و کتب نایاب گرانبهاست. خوشبختانه اکنون این موسسه به همت ریاست فرزانه دانشگاه تبریز جناب دکتر علوی احیا و مدیریت آن به عهده دکتر محمد علی پرغو از حماسه آفرینان دفاع مقدس سپرده شده است که به امید خدا فعالیت های آتی آن جایگاه موسسه را به خوبی آشکار خواهد نمود. روانشاد دکتر منوچهر مرتضوی ارادت تام و عشقی کامل به فرهنگ و ادب ایرانی آذربایجان داشت. مقدمه‌ای که آن عزیز سفر کرده بر چاپ نخست “حیدر بابایه سلام“ نگاشته نشانه‌ای از این ارادت و اخلاص به فرهنگ و ادب اصیل آذربایجانی است. بر این اساس به راستی می‌توان وی را پیشگام و بنیانگذار بازشناسی هویت ایرانی اسلامی آذربایجان دانست.زمانی که وی در مقدمه سروده جاویدان شهریار از فرهنگ اصیل اسلامی آذربایجان تجلیل و تکریم می کرد که مدعیان زبان کنونی ایده آل های خود را در مسکو و پکن می جستند .
 کتاب پرارج و گرانقدر “چهره آذرآبادگان در آیینه تاریخ ایران”  اثری سترگ است که الگوی مناسب و شایسته برای بازشناسی هویت تک‌تک مناطق مختلف ایران. راهی که این استاد فقید با تألیف این کتاب و پیشتر از آن با تأسیس مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران هموار کرده راهی است که پژوهشگرانی فرهیخته و فرزانه چون محمدطاهر خسروشاهی، محمدتقی سبکدل، صمد اسمعیل‌زاده، میمنت‌نژاد، و دیگران در ادامه آن هستند. افتخاری که نگارنده را به لطف حق شامل گردید، گردآوری و تألیف مجموعه “نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران“ (2) الگوبرداری از آن استاد فرزانه بود. در مقدمه آن کتاب نوشته‌ام: “مسیری که این اندیشمندان [محققان و پژوهشگران و نویسندگان مقالات مجموعه] قصد پیمود آن دارند حدود سی سال پیش توسط استاد منوچهر مرتضوی هموار شده است. “چهره آذرآبادگان در آئینه تاریخ ایران“ عنوان مجموعه‌ای است که به قصد و نیت دفاع از هویت اصیل ایرانی اسلامی آذربایجان به کوشش استاد فرزانه توسط دانشگاه تبریز انتشار یافت.”
نا گفته نماند نسخه ای از کتاب فوق توسط دوست گرانمایه جناب پیروز رفیعیان فرزند برومند روانشاد دکتر اسماعیل رفیعیان به خدمت استاد فقید مرتضوی تقدیم شد و به نقل از آن استاد فرزانه جناب رفیعیان فرمودند که استاد کتاب را دیده و گفته اند شما (منظور نویسندگان مجموعه) را دعا می کنند. این توفیق هم نصیب نگارنده گردید در مراسم ختم روانشاد دکتر رفیعیان لحظاتی در مسجد طوبی به حضور استاد رسیده و عرض ادب کردم و آنجا هم فرمودند شما را دعا می کنم. روشن است چنین بزرگ‌مردی مورد حقد و کینه دشمنان ایران باشد. به راستی او بنیادگذار و بنیانگذار دفاع از هویت ایرانی اسلامی آذربایجان بود.