ساسان فاطمی: ردیف؛ شمشیر دولبه موسیقی ایرانی

۱۰ اسفند, ۱۳۹۵
ساسان فاطمی: ردیف؛ شمشیر دولبه موسیقی ایرانی

ساسان فاطمی را می‌توان یکی از بزرگترین موسیقی‌‌شناسان معاصر ایران‌زمین قلمداد کرد. او که مدرک دکترای موسیقی‌شناسی قومی خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرده، آثار بسیاری را در زمینه موسیقی به رشته تحریر درآورده است. فاطمی به‌تازگی کتابی تحت عنوان «جشن و موسیقی در فرهنگ‌های شهری ایرانی» نوشته و منتشر کرده است که توانسته رتبه نخست را در بخش کتاب و پژوهش در جشن خانه موسیقی به خود اختصاص دهد. او در گفت‌وگویی با ما از نگاه خود در اثر جدیدش سخن گفت. همچنین ساسان فاطمی گریزی به موسیقی مقامی در آذربایجان زد و در پایان به نقش نت در حفظ موسیقی رسید.

 گفت‌وگوی ما با ساسان فاطمی را در ادامه می‌خوانید:  

– در جشن خانه موسیقی و در زمینه آثار موسیقایی و مکتوب در حوزه موسیقی، شما رتبه نخست را در بخش کتاب و پژوهش به خاطر نگارش کتاب «جشن و موسیقی در فرهنگ‌های شهری ایرانی» دریافت کردید. ابتدا به این مسأله بپردازید که قصه این کتاب به چه صورت است و محوریت، نگاه و تمرکز شما در این کتاب چیست؟
موضوع و محتوای کتاب «جشن و موسیقی در فرهنگ‌های شهری ایرانی» بر موسیقی مردمی شهری متمرکز است. موسیقی مردمی در حقیقت ترجمه موسیقی فولک است. در اغلب موارد، فولک را موسیقی روستایی و غیرشهری می‌دانند، ولی  واقعیت این است که در جوامع متعدد، نوعی موسیقی فولک یا مردمی شهری هم وجود دارد. البته این موسیقی مردمی شهری انواع مختلفی دارد؛ بخشی از آن مربوط به موسیقی جشن‌ها و مراسم شادمانی است که اساسا موسیقیدان‌های حرفه‌ای به اجرای آن می‌پردازند. در بخش دیگر هم ممکن است نوعی موسیقی مردمی شهری در شهرهای بزرگ وجود داشته باشد که اساسا ربطی به جشن‌ها ندارد، مثلا غزل‌خوانی تهران که معمولا داش‌مشدی‌ها اجرا می‌کنند. البته گاهی اوقات غزل‌خوانی را با موسیقی مطربی اشتباه می‌گیرند اما اینها از هم جدا هستند. ما سعی کردیم آنها را در این کتاب از هم جدا و روشن کنیم که موسیقی مردمی شهری در حوزه جشن‌ها چه نوع از موسیقی است. اینها را موزیسین‌های حرفه‌ای اجرا می‌کنند که البته از دوره تجدد در ایران، دیگر به آنها به‌طور اخص «مطرب» گفته شد، درحالی‌که قبلا کلمه «مطرب» به همه موسیقیدان‌ها اطلاق می‌شد، اعم از خواننده یا نوازنده درباری و غیردرباری، اما از یک دوره‌ای به بعد موسیقیدان‌های حوزه موسیقی جدی و کلاسیک، خرج خود را سوا کردند و دیگر به خود، مطرب نگفتند و این کلمه را فقط برای موسیقیدان‌های مردمی جشن‌های شهری به کار بردند. بنابراین موضوع کتاب «جشن و موسیقی در فرهنگ‌های شهری ایرانی» بر همین نوع موسیقیدان‌ها و رپرتوارشان که به آنها همان موسیقی جشن‌ها یا موسیقی مطربی گفته می‌شود، متمرکز است.

– هنگام تحقیق برای نگارش این کتاب، چه گستره جغرافیایی را مدنظر قرار دادید؟
در این کتاب من فرهنگ شهری ایرانی را گسترده‌تر از حوزه جغرافیای سیاسی در نظر گرفتم. روی تاجیکستان، ازبکستان و مخصوصا شهرهای بخارا و دوشنبه، کار میدانی انجام دادم. از آن طرف هم روی موسیقی جشن‌ها در باکو کار کردم. درواقع فرهنگ شهری ایرانی را گسترده‌تر در نظر گرفتم و از محدوده جغرافیای سیاسی فراتر رفتم. در داخل ایران هم بیشتر روی تهران متمرکز شدم و کمتر به شهرهای بزرگ دیگر پرداختم. اگر به شهرهای دیگر هم می‌پرداختم، موضوع خیلی گسترده می‌شد،، چون هم باید کار میدانی خارج از کشور و هم داخل کشور می‌کردم که امکانش برای من وجود نداشت. ثانیا آن‌طور که من طی این پژوهش متوجه شدم، مرکزیت این نوع از موسیقی، تهران است. مرکزیت این نوع موسیقی از زمان قاجار تا دوره پهلوی اول و دوم در تهران بوده و تقریبا می‌توانم بگویم تمام مطرب‌های شهرهای بزرگ غیر از شیراز -که تا حدی سنت قدیمی خودش را داشته- مثل مشهد، اراک، بروجرد، اصفهان و… از رپرتوار مطرب‌های تهرانی استفاده می‌کردند. ویژگی‌هایی که موسیقی جشن‌های شهری در ایران جغرافیای سیاسی داشت، رپرتوار وسیعی بود. مطرب‌ها، موسیقی‌ها و ترانه‌های محلی را اجرا می‌کردند، ولی  یک رپرتوار خاص داشتند که شامل ضربی‌خوانی و برخی رنگ‌ها بود و ویژه خود مطرب‌ها محسوب می‌شد. این را شهرهای بزرگ دیگر ایران از تهرانی‌ها می‌گرفتند. درواقع سنت آن در تهران گذاشته شده بود. به همین دلیل من در کتاب «جشن و موسیقی در فرهنگ‌های شهری ایرانی» بر تهران در ایران درون‌مرزی و بر سه مرکز شهری بزرگ بخارا، دوشنبه، باکو و تا حدودی سمرقند در ایران برون‌مرزی متمرکز شدم.
منبع: شهروند