گزارش شب بزرگداشت، بهمن سرکاراتی در موزه ملی تبریز

۹ تیر, ۱۳۹۸
گزارش شب بزرگداشت، بهمن سرکاراتی در موزه ملی تبریز

چهارصد و هفتاد و هشتمین شب بخارا و سومین شب بخارا در تبریز پس از شب های “تبریز و شاهنامه” و “شب بخارا در تبریز” اختصاص به بزرگداشت استاد دکتر بهمن سرکاراتی داشت.
این مراسم روز دوشنبه سوم تیر در سالن موزه آذربایجان تبریز، زادگاه وی تبریز و در سالن موزه این شهر، برگزار شد.
در شب بهمن سرکاراتی ژاله آموزگار، علی اشرف صادقی، علی دهباشی، رحمان مشتاق مهر، سعید کریمی،سجاد آیدنلو و جواد رنجبر درخشی لر سخنرانی کردند.
دکتر بهمن سرکاراتی در سال ۱۳۱۶ در محله ششگلان تبریز متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به انگلستان رفت. در سال ۱۳۴۵ در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی از مدرسه زبان‌های شرقی دانشگاه لندن مدرک کارشناسی ارشد گرفت. سرکاراتی در سال 1346 به استخدام دانشگاه تبریز درآمد و همزمان به تحصیل در مقطع دکتری دانشگاه تهران مشغول شد. در سال ۱۳۷۰ عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی شد. دکتر سرکاراتی سابقه پژوهش و تدریس در کشورهای آلمان، انگلستان و ژاپن را دارد.


جایگاه علمی دکتر سرکاراتی به حدی بالا بود که پژوهشگران اروپایی و آمریکایی برای بهره‌مندی از علم وی به ایران می آمدند و در محضر وی حضور می یافتند.
دکتر سرکاراتی آثار متعددی از خود به یادگار گذاشته است.
اسطوره‌شناس و اوستاشناس و شاهنامه شناس بزرگ جهان در سن ۷۶ سالگی در زادگاهش چشم از جهان فروبست.

ژاله آموزگار: خوشحالم که در این شهر تاریخی و زیبای تبریز که دوران خوش دانشجویی ام را در آن گذرانده ام، یاد دوست و هم دوره دانشگاهی “بهمن سرکاراتی” را گرامی می داریم. دوست عزیزی که در دوران جوانی همراه با دانشجویان در حیاط دانشکده ادبیات در خیابان شاپور قدم می زدیم، پله ها را بالا می رفتیم، در کلاس استادان تراز اول دانش آموخته و به شیطنت های دوران جوانی می خندیدیم.
سرکاراتی از همان دوران دانشجویی هوش سرشاری داشت و از محضر استادان برجسته انگلستان نهایت بهره را برد و با دستی پر برگشت و همیشه راغب بود که باز هم بیاموزد.
از ویژگی های بارز او کتاب خواندن بود و با تجربه در زبان های خارجی بهترین کتاب ها را به زبان اصلی می خواند، متاسفانه دکتر سرکاراتی به نسبت دانش و استعداد فراوان اش کم نوشت ولی هر آنچه نوشت ابتکار بود؛ در مقالات او همیشه نوآوری وجود دارد و نوشته های او از استدلال علمی بهره مند بوده و ترجمه های او نیز بسیار ارزشمند و مرجعی برای پژوهشگران است.

علی اشرف صادقی: من با دکتر سرکاراتی از زمان برگشت ایشان از انگلستان آشنا شدم، ایشان در گروه زبان شناسی بودند و با هم مباحثه می کردیم؛ ایشان در کار خود صاحب نظر و اسطوره شناس بسیار برجسته ای بود، به طور کلی به مسایل فکری و مذهبی ایران قدیم علاقمند بود.
دکتر سرکاراتی در مقالاتش نشان داد فرد متفکری است؛ متاسفانه سیستم آموزش ما استادپرور نیست و اگر دانشجویی علاقمند نباشد چیزی یاد نمی دهند و استادان همه شان دنبال گرفتن پایان نامه هستند؛ در فرنگستان استادان دست دانشجو را می گرفتند و کمک می کردند.
دکتر سرکاراتی پیش استادان بزرگی درس خوانده بود و زبان آلمانی خوب می دانست و جون بسیاری از متون زبان های قدیم به زبان آلمانی است، تحقیقات زبان باستان را به زبان آلمانی می خواند.

رحمان مشتاق مهر: تخصص دکتر سرکاراتی در شاهنامه بود و من «رستم و سهراب» را نزد ایشان آموختم؛ لحن حماسی و مطنطن ایشان در قرائت شاهنامه و ابیات ناصر خسرو هنوز هم در گوشم می پیچد، ایشان ابیات را چنان می خواند که گویی خود سروده است. سرکار آتی در رفتارش، صریح، تند و درشت بود، آن چنان که ما دانشجویان در سوال کردن در کلاس وی نیز ترس و تردید داشتیم.

سعید کریمی: بی اغراق، در حوزه زبان های باستانی و اسطوره شناختی، کمتر نظیری برای مرحوم دکتر سرکاراتی می توان سراغ داشت. فرهیختگان ادب فارسی، وی را بیشتر به تسلط در زبان های باستانی می شناسند، اما بنده بارها و بارها خواندن رمان های خارجی با زبان اصلی و زنده دنیا را در دست استاد دیده بودم. وی همچنین با ادبیات جدید جهان و ایران آشنا بود و روحیه نوجویانه ای داشت.

سجاد آیدنلو: دکتر سرکاراتی دانشمند بزرگی بود که تمام معیارهای استادی را رعایت می کرد. حتی یک مقاله از او نداریم که با دانشجویانش نوشته باشد. رسمی که اکنون به شدت جاری است.

جواد رنجبر درخشی لر: ای کاش روزی مجسمه ایشان در یکی از میدان های تبریز گذاشته شود تا همه استادان و دانشجویان یادشان باشد که استادی یعنی چه؟ به یک شوخی یا افسانه می ماند وقتی می گوییم همین شش هفت سال پیش در دانشگاه ما استادی بوده است که نه تنها در رشته خود سرآمد بوده بلکه همه پیشنهادهای مالی و مقامی و اغواکننده را بی تردید رد می کرده. مردی بوده که در دانش کهنسال ترین می نموده و در اخلاق نوسال ترین. گویی یکی از پهلوان های شاهنامه بود که از از دل داستان های حماسی به دنیای امروز گام گذاشته بود. جدی و با وقار بو د و بی پرده سخن می گفت و گویا جز برای دانش و دانشمندی به این جهان نیامده بود. گویی خویشکاریِ دکتر سرکاراتی دانش و دانشمندی بود.