مقدمه:
در 17 آوریل، ستونی از تانکها و کامیونهای روسی هنگام دور شدن از قرهباغ کوهستانی، منطقهای مرتفع در قلب قفقاز جنوبی که آذربایجان و ارمنستان بیش از سه دهه بر سر آن با هم جنگیده بودند، از میان تعدادی از شهرهای خاکآلود آذربایجان عبور کردند. . از سال 2020، نیروهای حافظ صلح روسیه در آنجا حضور داشتند. اکنون، پرچم روسیه که بر فراز پایگاه نظامی منطقه در حال به اهتزاز در آمدن بود.
اگرچه بسیاری را غافلگیر کرد، اما خروج روسیه باعث تحکیم تغییر قدرت شد که در اواخر سپتامبر 2023 آغاز شد، زمانی که آذربایجان این قلمرو را تصرف کرد و تقریباً یک شبه، مجبور به مهاجرت دسته جمعی حدود 100000 ارمنی قره باغ شد – در حالی که نیروهای روسی در کنار آن ایستاده بودند. آذربایجان، کشوری اقتدارگرا که با روسیه در دریای خزر مرز دارد، به عنوان یک بازیگر قدرتمند با منابع نفت و گاز قابل توجه، نظامی قوی و روابط سودآور با روسیه و غرب ظاهر شده است.
در همین حال، دو کشور دیگر منطقه، ارمنستان و گرجستان، تغییرات تکتونیکی خود را تجربه کردهاند. در ماههای پس از تسلط آذربایجان بر قرهباغ کوهستانی، ارمنستان، متحد سنتی روسیه، محکمتر به سمت غرب حرکت کرده است. حزب حاکم در گرجستان در حال شکستن سه دهه روابط نزدیک با اروپا و ایالات متحده است و به نظر می رسد قصد تقلید از همسایگان خودکامه خود را دارد. در ماه مه، پارلمان گرجستان قانونی بحثبرانگیز را برای سرکوب «نفوذ خارجی» بر سازمانهای غیردولتی تصویب کرد – قانونی که از قوانین روسیه الهام میگیرد و به مسکو این سیگنال را میفرستد که شریک قابل اعتمادی در مرز جنوبی خود دارد.
در این نظم دهی مجدد قفقاز جنوبی، انگیزه های پیچیده خود روسیه پنهان است. این منطقه که برای روسها به عنوان ماوراء قفقاز شناخته میشود، در طول قرنها اهمیت استراتژیک نوسانی داشته است. لمس امپراتوری در آنجا به اندازه سایر نقاط امپراتوری روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی سنگین نبود. پس از پایان اتحاد جماهیر شوروی، مسکو تلاش کرد تا اهرم فشار خود را از طریق دستکاری درگیریهای قومی-سرزمینی محلی در آنجا حفظ کند و تا آنجایی که میتواند نیروهای خود را در زمین حفظ کند.
اما جنگ در اوکراین و رژیم تحریم های غرب این محاسبات را تغییر داده است. کرملین با تصمیم گیری برای خروج نیروها از آذربایجان، اذعان می کند که امنیت اقتصادی در قفقاز جنوبی – حداقل در حال حاضر – مهمتر از انواع سخت آن است. روسیه به شدت به شرکای تجاری و مسیرهای تجاری تحریمکننده در جنوب نیاز دارد. و در زمانی که به طور فزاینده ای توسط غرب تحت فشار قرار می گیرد، منطقه را به عنوان یک محور زمینی جدید و مورد علاقه به ایران می بیند.
بازی بزرگ جمهوری آذربایجان
در ابتدا، خروج یکجانبه روسیه از قراباغ کوهستانی در بهار امسال گیج کننده و مبهم بود. در بیشتر سه دهه گذشته، آذربایجانی ها و ارمنی ها بر سر سرزمینی که در داخل آذربایجان واقع شده اما اکثریت جمعیت آن ارمنی است، با هم جنگیده اند. در سال 2020، آذربایجان تلفات ارضی را که در دهه 1990 متحمل شده بود، جبران کرد و قراباغ کوهستانی را نیز تصرف کرد، اگرچه روسیه در آخرین لحظه، نیروهای حافظ صلح خود را که وظیفه حفاظت از جمعیت محلی ارمنی را بر عهده داشت، به منطقه فرستاد با این حال، هنگامی که آذربایجان در سپتامبر گذشته وارد قراباغ شد، آن نیروهای حافظ صلح تماشاگر بودند. آنها مأموریت داشتند تا سال 2025 در این منطقه باقی بمانند و علاوه بر نمایش قدرت روسیه در منطقه، بازگشت برخی از ارامنه به قراباغ را تسهیل کنند.
البته 2000 سرباز و 400 خودروی زرهی که به خارج از قلمرو منتقل شدند، تقویتکنندههای خوشآمدی را برای جنگ این کشور در اوکراین فراهم میکنند. اما این تمام ماجرا نبود.
روسیه با تصمیم به خروج از منطقه، به آذربایجان پیروز شد و به ارتش این کشور اجازه داد تا کنترل بیبند و باری بر منطقه مورد مناقشه را در دست بگیرد. برای اکثر ارامنه، این تاییدی تازه بر رها شدن روسیه بود. تقریباً بلافاصله، ناظران حدس زدند که نوعی معامله بین روسیه و آذربایجان انجام شده است.
آذربایجان به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین سه کشور قفقاز جنوبی، بیشترین سود را از تغییر روسیه برده است. این کشور بازیگری در سیاست انرژی شرق-غرب است که نفت و گازی را که توسط دو خط لوله از طریق گرجستان و متحد نزدیکش ترکیه به بازارهای اروپایی و بین المللی منتقل می شود، تامین می کند. این کشور با داشتن مرز مشترک با ایران، به عنوان دروازه شمال به جنوب بین مسکو و خاورمیانه عمل می کند. این کمک می کند که رژیم آذربایجان – بر خلاف دولت دموکراتیک ارمنستان – در همان قالب استبدادی روسیه ساخته شود. الهام علی اف، رئیس جمهور قدیمی آذربایجان، حتی ریشه های عمیق تری در نومنکلاتوری شوروی دارد تا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه: پدرش حیدر علی اف، دلال قدرت شوروی سابق بود که همچنین سلف او به عنوان رهبر جمهوری آذربایجان پس از استقلال بود و کشور را از سال 2018 اداره می کرد. 1993 تا 2003. علی اف و پوتین جوانتر نیز میدانند که چگونه با یکدیگر تجارت کنند، در رابطهای که بیشتر بر پایه ارتباط شخصی و سبک رهبری است تا روابط نهادی.
وابط همیشه آنقدر خوب نبود. در دوران تزار و شوروی، مسکو رویکرد استعماری آشکارتری نسبت به جمعیت مسلمان آذربایجان در پیش گرفت و به نامهای خانوادگی پایانهای روسی داد و خط سیریلیک را بر زبان آذری تحمیل کرد. آذربایجانی ها هنوز از سرکوب خونین سال 1990، زمانی که در آخرین روزهای اتحاد جماهیر شوروی، رهبر شوروی، میخائیل گورباچف، نیروهایی را برای سرکوب حزب جبهه مردمی آذربایجان به باکو اعزام کرد و ده ها غیرنظامی را کشت، خشمگین هستند. در طول بیشتر درگیری طولانی مدت قره باغ، مسکو حمایت بیشتری از ارامنه کرد.
با این حال، پس از جنگ 2020 قره باغ کوهستانی، روسیه یک گرایش استراتژیک جدید به سمت آذربایجان را آغاز کرد. به نظر می رسد خروج نیروهای حافظ صلح در بهار امسال جزء کلیدی یک معاهده کامل باکو و مسکو است. تنها پنج روز پس از خروج نیروهای حافظ صلح روسیه، علی اف به مسکو سفر کرد و در آنجا در مورد تقویت روابط شمال-جنوب بین دو کشور گفتگو کرد. پس از مذاکرات، ویتالی ساولیف، وزیر حمل و نقل روسیه گفت که آذربایجان زیرساخت های راه آهن خود را به بیش از دو برابر ظرفیت بار خود ارتقا می دهد و امکان تجارت بسیار بیشتری با روسیه را فراهم می کند.
برای مسکو، همه اینها بخشی از مسابقه با غرب برای ایجاد مسیرهای تجاری جدید برای جبران گسست اقتصادی ناشی از جنگ در اوکراین است. از زمان شروع جنگ، دولتها و شرکتهای غربی در تلاش بودهاند تا به اصطلاح کریدور میانی را ارتقا دهند، مسیری که محمولهها را از غرب چین و آسیای مرکزی به اروپا از طریق دریای خزر و قفقاز جنوبی حمل میکند و از این طریق روسیه را دور میزند. روسیه نیز به نوبه خود در تلاش است تا ارتباطات خود را از طریق گرجستان و آذربایجان به خاورمیانه و هند گسترش دهد.
آذربایجان به دلیل موقعیت مناسب جغرافیایی و وضعیت غیر متعهد خود توانسته است با هر دو طرف بازی کند. این کشور مرکزی در کریدور میانه است. این کشور صادرات گاز به اتحادیه اروپا را پس از توافق با کمیسیون اروپا در سال 2022 افزایش می دهد. اما در موقعیت ایده آلی برای تجارت با صادرکنندگان انرژی روسیه نیز قرار دارد. در گزارشی که در ماه مارس منتشر شد، مؤسسه مطالعات انرژی آکسفورد پیشنهاد کرد که آذربایجان با همکاری با متحد نزدیک خود ترکیه، میتواند به ایجاد قطبی برای گاز روسیه برای رسیدن به بازارهای خارجی بدون تحریم کمک کند. و به دلیل موقعیت رو به رشد آذربایجان به عنوان یک دلال قدرت منطقه ای، می تواند روسیه را قادر سازد تا اهداف خود را برای ایجاد ارتباطات قوی تر با ایران محقق کند.
قطار به تهران
بخش مهمی از جاه طلبی های روسیه در قفقاز جنوبی بازسازی مسیرهای حمل و نقل زمینی به ایران است. جذاب ترین مسیر، مسیری است که جمهوری آذربایجان آن را «کریدور زنگزور» می نامد، جاده ای پیش بینی شده و راه آهن از طریق جنوب ارمنستان که آذربایجان را به نخجوان متصل می کند، منطقه ای آذربایجانی که هم مرز با ایران و ترکیه است. با بازگشایی این مسیر 27 مایلی، مسکو یک اتصال ریلی مستقیم به تهران خواهد داشت که به تامین کننده مهم تسلیحات نیروهای روسی در حال جنگ در اوکراین تبدیل شده است.
در واقع، این محور شمال-جنوب عملاً آنچه را که در طول جنگ جهانی دوم به عنوان کریدور پارسی شناخته میشد احیا میکرد – یک مسیر جادهای و ریلی که از شمال ایران از طریق جمهوری آذربایجان به روسیه میرود و کمتر از نیمی از کمکهای وام اجارهای را تأمین میکرد. ایالات متحده در طول جنگ به اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. با یک پیچ و تاب عجیب از سرنوشت، همین محور اکنون برای مسکو در مبارزه کنونی اش علیه ایالات متحده و غرب حیاتی است.
در نوامبر 2020، زمانی که پوتین، علی اف، و نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان توافقنامه ای سه جانبه امضا کردند که به طور رسمی درگیری در آن سال در قره باغ کوهستانی را متوقف کرد و نیروی حافظ صلح روسیه را معرفی کرد، روس ها فکر کردند که برای باز کردن این مسیر قرارداد دارند. این پیمان شامل مقرراتی بود که خواستار رفع انسداد همه راههای حملونقل اقتصادی و حملونقل در منطقه میشد، و به طور مشخص به مسیر نخجوان در سراسر ارمنستان اشاره میکرد. علاوه بر این، همچنین اعلام کرد که کنترل این مسیر در دست سرویس امنیت فدرال روسیه یا FSB خواهد بود.
از آن زمان تاکنون، این کریدور بسته مانده است، زیرا ارمنستان و جمهوری آذربایجان نتوانستند در مورد شرایط عملیاتی آن به توافق برسند. با این حال، اصرار روسیه بر اینکه نیروهای امنیتی آن باید تحت کنترل باشند، ثابت مانده است. در بازگشت از مسکو در ماه آوریل، علی اف نیز به این موضوع اشاره کرد و به مخاطبان بین المللی گفت که توافق 2020 (که سایر مفاد آن اکنون اضافی هستند) “باید رعایت شود.” بنابراین، گشایش کریدور ممکن است جوهره توافق جدید بین آذربایجان و روسیه باشد: در ازای خروج روسیه نیروهایش از قراباغ – گامی که رهبری آذربایجان را یک پیروزی بزرگ داخلی به ارمغان آورد – جمهوری آذربایجان ممکن است به کنترل امنیتی روسیه بر آن تن دهد.
اگر چنین طرحی اجرا شود، به منزله تسلط هماهنگ جمهوری آذربایجان و روسیه بر مرز جنوبی ارمنستان خواهد بود که هم برای ارمنستان و هم برای غرب یک کابوس است. ارامنه کنترل یک منطقه مرزی استراتژیک حیاتی را از دست خواهند داد… علاوه بر این، ارمنستان به تنهایی توانایی جلوگیری از اقدام روسیه و آذربایجان را ندارد.
از خود بیگانگی ارمنی
هیچ یک از متحدان سابق روسیه به اندازه ارمنستان دچار یک فروپاشی شدید در روابط خود با مسکو نشده است. این دو کشور یک اتحاد تاریخی طولانی دارند که بر اساس مذهب مشترک مسیحی آنها بنا شده است. روسیه حافظ سنتی ارامنه در امپراتوری عثمانی بود و ارمنیهایی که در امپراتوری روسیه و سپس اتحاد جماهیر شوروی زندگی میکردند تمایل داشتند از تحرک اجتماعی بالاتری نسبت به سایر غیر اسلاوها برخوردار شوند: برخی از آنها به بالاترین ردههای نخبگان شوروی رسیدند.
اما همه چیز در چند سال گذشته تغییر کرده است. روابط روسیه با ارمنستان در سال 2018، زمانی که انقلاب مخملی ارمنستان پاشینیان، یک دموکرات پوپولیست را به قدرت رساند، شروع به سرد شدن کرد. این انتقال به سختی در مسکو تحمل شد، مسکو که می ترسید «انقلاب رنگی» دیگری که یک دولت غیردوستانه را در مرز خود به قدرت برساند. پس از جنگ ناگورنو-قره باغ در سال 2020، مسکو به حمایت از ارامنه ادامه داد، اما روابط به طور فزاینده ای تیره شد. برای ایروان، تصرف این اراضی توسط آذربایجان در پاییز گذشته، با موافقت روسیه، به آخرین نیش تبدیل شد.
از آنجایی که کرملین به تعهدات امنیتی خود در قبال ارمنستان عمل نکرد، پاشینیان شروع به حرکت دادن قاطعانه کشورش به سمت غرب کرد. پاییز گذشته، او با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین ملاقات کرد و ارمنستان را وادار کرد تا رسماً به دادگاه کیفری بینالمللی بپیوندد، به این معنی که پوتین، که حکم بازداشت دیوان بینالمللی کیفری را بر بالای سرش دارد و اگر پا به ارمنستان بگذارد، ممکن است از نظر تئوری دستگیر شود.
در ماه فوریه، پاشینیان نیز مشارکت ارمنستان در ائتلاف نظامی به رهبری روسیه، سازمان امنیت جمعی را به حالت تعلیق درآورد. برخی از سیاستمداران اروپایی اکنون ایده عضویت نهایی ارمنستان در اتحادیه اروپا را مطرح کرده اند.
با حذف قره باغ کوهستانی از معادله، پاشینیان نیز سخت تر برای کاهش وابستگی کشورش به روسیه فشار می آورد. ارمنستان از روسیه خواسته است تا مرزبانان روسی را که از دهه 1990 در فرودگاه زوارتنوتس ارمنستان مستقر بودند تا اول اوت خارج کند.
جایگزینی آن با مأموریت نظارتی غیرنظامی اتحادیه اروپا در جنوب ارمنستان نشان میدهد که اولویتهای استراتژیک دولت ارمنستان کجاست. با این حال، چرخش ارمنستان به سمت غرب زمان بندی خوبی نداشت. جمهوری آذربایجان با پیروزی و بهره مندی از روابط مستحکم با روسیه و ترکیه، هیچ نشانه ای از کاهش فشار بر ارمنستان نشان نمی دهد. در همین حال، دیگر قدرتهای بزرگ منطقهای اطراف ارمنستان – ایران، روسیه و ترکیه – از نفوذ بیش از حد غرب آگاه هستند. علیرغم اختلافات فراوان، آنها برنامه مشترکی دارند که با آذربایجان مشترک است، برای کاهش وجهه استراتژیک غرب در منطقه و ارتقای جایگاه خود. برای مثال، در ماه آوریل، مقامات ارشد آمریکایی و اروپایی در بروکسل یک بسته کمک اقتصادی به ارمنستان را اعلام کردند. در پاسخ، ایران، روسیه و ترکیه هر کدام بیانیههای تقریباً یکسانی صادر کردند و از پیگیری خطرناک غرب برای «مقابله ژئوپلیتیکی» ابراز تاسف کردند و منظورشان مداخله غرب در ارمنستان بود.
رویارویی جدید بر سر ارمنستان فقط یک موضع گیری نیست. دولت پاشینیان آشکارا به این نتیجه رسیده است که آینده آن در اختیار غرب است. اگرچه این تغییر در بلندمدت منطقی است، اما خطرات کوتاه مدت بسیاری را به همراه دارد. ارمنستان به شدت به انرژی روسیه و تجارت روسیه وابسته است: مسکو 85 درصد گاز، 90 درصد گندم و تمام سوخت نیروگاه هسته ای ارمنستان را که یک سوم برق ارمنستان را تامین می کند، در کنترل خود دارد. و اقتصاد ارمنستان همچنان به شدت به سمت بازار روسیه گرایش دارد. این روابط با مسکو اهرم اقتصادی عظیمی می دهد. این کشور می تواند با افزایش شدید قیمت انرژی یا محدود کردن تجارت ارمنستان به دنبال این باشد که کشور را به اراده خود منحرف کند.
در همین حال، مقامات و کارشناسان ارمنستان از تهدیدهای نظامی مستقیم بیشتری علیه حاکمیت این کشور بیم دارند. یکی این که آذربایجان با هماهنگی روسیه این ظرفیت نظامی را دارد که اگر بخواهد ظرف چند ساعت کنترل کریدور زنگزور را به زور به دست بگیرد. مورد دیگر این است که نیروهای سرکش داخلی در ارمنستان، با حمایت خارجی، میتوانند با خشونت یا تظاهرات خیابانی سازماندهی شده دولت پاشینیان را سرنگون کنند تا کشور را بیثبات کنند و به دولت طرفدار روسیه اجازه دهند قدرت را در دست بگیرند.
این تهدیدها به موازات دیپلماسی می آیند. آذربایجان با پیگیری مذاکرات دوجانبه با ارمنستان برای دستیابی به توافقنامه صلح برای عادی سازی روابط بین دو کشور ادامه می دهد. اینکه آیا این دو دشمن تاریخی میتوانند از بازگشت به جنگ اجتناب کنند تا حد زیادی به میزان آمادگی قدرتهای غربی، علیرغم تعهداتشان در اوکراین، برای سرمایهگذاری منابع سیاسی و مالی برای تضمین چنین توافقی بستگی دارد.
ابهام در استراتژی گرجستان
اگر تهدید ارمنستان به طور خطرناکی تضعیف شده و کریدور زمینی جدید روسیه-ایران کافی نباشد، غرب نیز با چالش فزاینده ای از سوی همسایه ارمنستان، گرجستان مواجه است. در حالی که ارمنستان تلاش می کند به سمت غرب حرکت کند، دولت گرجستان، کشوری که از پایان جنگ سرد از حمایت عظیم اروپا و ایالات متحده برخوردار بوده است، ظاهرا برعکس عمل می کند.
روسیه پس از فروپاشی شوروی سابقه طولانی مداخله در گرجستان پس از شوروی دارد و بیشتر گرجی ها نسبت به مسکو بیزاری عمیق دارند. در سال 2008، گرجستان پس از عبور نیروهای روسیه از مرز و به رسمیت شناختن دو منطقه جداشده آبخازیا و اوستیای جنوبی، روابط دیپلماتیک خود را قطع کرد. یک نظرسنجی در سال 2023 نشان داد که تنها 11 درصد از پاسخ دهندگان گرجستان خواهان کنار گذاشتن یکپارچگی اروپایی به نفع روابط نزدیکتر با روسیه بودند.
با این وجود، حزب حاکم رویای گرجستان – که توسط ثروتمندترین تاجر گرجستان، بیدزینا ایوانیشویلی، تأسیس و تأمین مالی می شود و از سال 2012 در قدرت است – در حال آتش زدن پل های ارتباطی با شرکای غربی خود است. بارزترین ویژگی این تغییر، هرچند نه تنها، قانون بحث برانگیز «نفوذ خارجی» است که به دنبال محدود کردن و به طور بالقوه جرم انگاری فعالیت هر سازمان غیردولتی است که بیش از 20 درصد بودجه خود را از خارج دریافت می کند. همه آنها. این اقدام باعث اعتراضات گسترده به خصوص از سوی جوانان شد که آن را “قانون روسیه” می نامند زیرا این قانون از قانون “عوامل خارجی” مسکو در سال 2012 تقلید می کند و به نظر می رسد به طور مشابه برای خفه کردن جامعه مدنی و حذف کنترل اعمال خودسرانه قدرت طراحی شده است. این قانون همچنین یک سیلی بر صورت اتحادیه اروپا است که تنها چند ماه پس از آن صادر شد که بروکسل رسماً به گرجستان وضعیت نامزدی و راهی را برای الحاق به اتحادیه پیشنهاد داد.
به نظر می رسد اولویت اول رویای گرجستان داخلی باشد: تحکیم قدرت خود و حذف مخالفان. این حزب به شدت بر تلاش برای برنده شدن – به هر وسیله ممکن – در چهارمین دوره ریاست جمهوری بی سابقه در انتخابات پارلمانی اکتبر گرجستان متمرکز است. با این حال، چرخش شدید ضد غربی پیامهای دوستانه به روسیه ارسال میکند. یکی دیگر از سخنان حزب حاکم این است که اجازه نخواهد داد گرجستان به “جبهه دوم” در جنگ اوکراین تبدیل شود.
همانطور که رهبری آذربایجان انجام می دهد، مردانی که گرجستان را اداره می کنند، مسکو را درک می کنند. ایوانیشویلی، که به عنوان پادشاه رویای گرجستان، حاکم مؤثر کشور است، در دهه 1990 در روسیه ثروت خود را به دست آورد و آموخت که در محیط تجاری بی رحم آن دوران برنده شود. گروهی از اطرافیان او از زمان آغاز جنگ اوکراین از روسیه پول زیادی به دست آورده اند. علاوه بر این، گرجستان درهای خود را به روی دارایی های تجاری و بانکی روسیه باز کرده است و پروازهای مستقیم بین دو کشور از سر گرفته شده است. به نظر می رسد نخبگان گرجستانی آماده پرداخت هزینه هستند: یکی از افراد خودی، دادستان کل سابق اوتار پارتسخالادزه، اکنون تحت تحریم های ایالات متحده است.
اگر اپوزیسیون گرجستان بتواند بر اختلافات تاریخی خود غلبه کند و در پاییز امسال پیروز شود – کار آسانی نیست – مسیر گرجستان طرفدار اروپا از سر گرفته خواهد شد. اما قبل از آن ممکن است خیلی اتفاق بیفتد. بحران دائمی در تفلیس در حال حاضر برای باقیمانده سال جاری تضمین شده است. هیچ یک از طرفین به راحتی عقب نشینی نمی کنند. دولت تمام اعتبار شرکای غربی خود را از دست داده است، اما درخواست کمک از روسیه بسیار خطرناک خواهد بود. عدم قطعیت، کارت وحشی دیگری را به محاسبات بزرگتر در مورد جهت استراتژیک قفقاز جنوبی اضافه می کند.
از دست دادن کنترل
پوتین ارزش قفقاز جنوبی را برای روسیه به رسمیت می شناسد، اما از سال 2022، زمان کمی برای آن داشته است. مسکو هیچ سیاست نهادی قابل تشخیصی در قبال منطقه به عنوان یک کل یا برای سایر مناطق فراتر از اوکراین ندارد. جنگ عادت به تصمیم گیری بسیار شخصی شده توسط رهبر کرملین را که به نظر می رسد علاقه ای به مشاوره یا تحلیل دقیق ندارد، تشدید کرده است.
این امر سه کشور منطقه را با رویکردهای متفاوتی مواجه کرده است. علی اف آذربایجانی با روابط دو دههای خود با رئیسجمهور روسیه، به نظر میرسد با شیوه تجارت پوتین راحتتر است. او همچنین می تواند از حمایت شخصی و نهادی قوی که از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه دریافت می کند، اطمینان حاصل کند. در مورد گرجستان که روسیه با آن روابط دیپلماتیک ندارد، هیچ ملاقات حضوری و گفتوگوهای ساختاری وجود ندارد. (اگر ایوانیشویلی، رهبر دوفاکتو گرجستان، هرگز با پوتین ملاقات می کرد، در دهه 1990 بسیار پیش از آن بود که هر یک از آنها یک بازیگر بزرگ سیاسی باشد.) بار دیگر، همه چیز به شدت غیررسمی است و توسط واسطه ها انجام می شود. در اینجا نیز تجارت در قلب یک رابطه سودمند متقابل قرار دارد. به طرز متناقضی، تنها کشوری در منطقه که پیوندهای رسمی و نهادی دیرینه با روسیه دارد – ارمنستان – نیز مشتاق قطع این رابطه است.
همه این متغیرها رفتار روسیه را در منطقه، مانند جاهای دیگر، به شدت غیرقابل پیش بینی می کند. از زمان تصرف قراباغ توسط جمهوری آذربایجان، گمانه زنی ها در مورد آنچه ممکن است در آبخازیا رخ دهد (منطقه جدا شده هم مرز با روسیه در گوشه شمال غربی گرجستان که از دهه 1990 منطقه درگیری بوده است) افزایش یافته است. آیا روسیه می تواند آن را به طور کامل ضمیمه کند و بدین ترتیب پایگاه دریایی جدیدی در دریای سیاه تامین کند؟ یا – همانطور که برخی شایعات اخیر نشان میدهند – آیا ممکن است معاملهای مشابه با جمهوری آذربایجان در راه باشد که به موجب آن مسکو به گرجستان اجازه میدهد بدون مخالفت به آبخازیا در ازای دستکشی گرجستان از جاهطلبیهای یورو-آتلانتیک خود وارد آبخازیا شود؟ هرکدام از اینها از نظر تئوری امکان پذیر است – اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که پوتین وضعیت موجود را ترجیح دهد و همچنان بر اوکراین تمرکز کند.
در عین حال، آشکارترین منفعتی که کشورهای قفقاز جنوبی از وضعیت پس از 2022 به دست آوردهاند – روابط اقتصادی قویتر با روسیه – بیثبات است. روابط تجاری نزدیک با روسیه به مسکو اهرم خطرناکی می دهد، به ویژه در مورد ارمنستان و گرجستان که منابع کمتری دارند و مکان های دیگری برای حمایت از آنها وجود دارد. و اگر تحریمهای ثانویه غرب بر تجارتهایی که با روسیه تجارت میکنند تشدید شوند، این امر بر واسطههای قفقاز جنوبی فشار خواهد آورد.
همه چیز مطابق با پوتین پیش نمی رود. خروج نظامی روسیه از آذربایجان نشانه ضعف است. بنابراین، میتوان گفت که محور ارمنستان به سمت غرب و مقاومت تودهای مردم گرجستان در برابر آنچه مخالفان «قانون روسیه» مینامند، است. اما اگر روسیه در منطقه ضعیف تر به نظر برسد، غرب قوی تر به نظر نمی رسد. پویایی های اجتماعی حامی اروپا در کار است، اما آنها با رقابت شدیدی از سوی نیروهای سیاسی و اقتصادی روبرو هستند که قفقاز جنوبی را به جهات بسیار متفاوتی می کشانند.
ماه گذشته، دولت گرجستان مناقصه توسعه یک بندر آب عمیق جدید در دریای سیاه در آناکلیا را به یک شرکت جنجالی چینی واگذار کرد. این پروژه قبلاً توسط یک کنسرسیوم به رهبری ایالات متحده مدیریت می شد. به عبارت دیگر، اروپا و ایالات متحده برای نفوذ نه تنها با روسیه بلکه با سایر قدرت ها نیز رقابت می کنند. هیچ چیز را نمی توان در منطقه ای بدیهی انگاشت که به اندازه همیشه بی ثبات است.
ترجمه : وب سایت تحلیلی آذریها.
لینک اصلی:
https://www.foreignaffairs.com/azerbaijan/putins-hidden-game-south-caucasus