سالار سیف الدینی
الیناسیون در موجودیت دیگری، تأملی بر سیاست‌های زبانی مدیرکل شبکۀ سهند و رو شدنِ دستِ پانترکانِ آذربایجان‌ستیز

۲۷ مرداد, ۱۴۰۳
الیناسیون در موجودیت دیگری، تأملی بر سیاست‌های زبانی مدیرکل شبکۀ سهند و رو شدنِ دستِ پانترکانِ آذربایجان‌ستیز

در پی اظهاراتِ علمی آقای اکبر رضایی، مدیرکل صداوسیمای مرکز استانِ آذربایجان شرقی (شبکۀ سهند) پیرامون بایستگی استفاده از زبانِ اصیل آذربایجانی در این رسانه و در نتیجه پرهیز از وارد کردنِ واژه‌های برساختۀ آن‌سوی مرز (اینجا کلیک کنید)، خاطر گروهی از پانترکیست‌ها را که ظاهراً مدعی‌اند دغدغۀ «زبانِ مادری» دارند، مشوش کرده و در عرض چند روز گذشته، تعدادی از رسانه‌ها و عناصر تجزیه‌طلب با حمله به اکبر رضایی نسبت به دغدغۀ او در خصوصِ حفظِ اصالتِ زبانِ آذربایجانی، واکنشِ منفی نشان داده‌اند.

اما مگر نه این است که جریاناتِ تجزیه‌طلب تاکنون، پشتِ «زبانِ مادری» استتار کرده و مدعی حفظ آن بودند! پس چرا اکنون بجای استقبال از اظهاراتِ اکبر رضایی به او حمله می‌کنند؟ مگر نه اینکه همین گروه، سال‌ها چنین تبلیغ کرده‌اند که زبانِ آذربایجانی به قدری قوی است که نیازمند هیچ زبانِ دیگری نیست؟ با این وجود، چرا وقتی همین سخنان درعمل از سوی مدیرکل شبکۀ سهند تبدیل به سیاست اعلامی می‌شود، عکس العمل منفی نشان میدهند؟مادام که زبانِ آذربایجانی آنقدر نیرومند است پس چه حاجتی به استفاده از لغاتِ برساختۀ ترکی استانبولی و باکویی؟ کسیکه که مدعی توانمندی زبانِ آذربایجانی است چرا باید از واژه‌هایی مانند کولتور، اونیورسیته، اندیسکوپدی، بلدیه،یانقین و … استفاده کند؟ اکبر رضایی یک نکته دیگر را نیز مورد توجه قرارداده و گفته‌است که گویشِ معیار تبریز و در نتیجه زبانِ آذربایجانِ ایران باید ملاک قرار گرفته و منشأ تأثیرگذاری بر سایر کشورها یا مناطق قرار بگیرد.

این نکته نیز به شدت، موجبِ خشمِ پانتُرکان شده است! باید پرسید چرا عناصری که دم از هویت‌طلبی می‌زدند، با این سیاست چرا مشکل دارند و نمی‌خواهند، تبریز به مرکز تأثیرگذاری (نه تأثیرپذیری) تبدیل شود؟ البته برای کسانی که زمان خود را با ساعتِ باکو تنظیم می‌کنند و مانند توده‌ای‌هایی که به هوای زمستانی مسکو در مهر ماه پالتو می‌پوشیدند، مقلد و پیرو سیاست‌های بیگانه‌اند، این سخنان، سخت، گران آمده، والا هر شخص وطنخواهی از این سیاست باید استقبال کند. این موضع نشان می‌دهد که پانترکان به فکر استقلال و توانمندی زبانِ آذربایجانی نیستند، بلکه الیناسیون این زبان را در تُرکی استانبولی و باکویی به عنوان یک هدف دنبال می‌کنند. الیناسیون، پیش از آنکه از سوی مارکس به معنای از خودبیگانگی مورد استفاده قرار بگیرد، یک معنای قدیمی (قرون وسطایی) نیز داشت و در زبانهای اروپایی به مفهوم انتقال مالکیت از خود به دیگری است. عناصر فوق نیز به شرحی که گذشت مالکیت عقل و روح خود را به خارجی سپرده و از خود بیگانه شده اند. واژه‌های برساخته‌ای مثل یانقین در هیچ نقطه از آذربایجان رایج نیست. برای مثال در آذربایجان از «الو» یا «اوت توتماخ» بجای آتش‌سوزی استفاده می‌شود که همین واژۀ «الو» در سایر نقاطِ ایران مانند اصفهان نیز رایج است. بماند که در خود ترکیه از واژه «آتش» به وفور استفاده می‌شود، چه در معنای اول آن و چه در معنای نظامی آن. کافی است یک نفر عبارت ateş altında را در گوگل جستجو کند تا حجم استفاده از این واژه را متوجه شود. همچنین در ترکیه و زبان ترکی استانبولی به ادارۀ آتش‌نشانی، «اطفائیه» و به آتش‌نشان نیز «اطفائیه‌جی» گویند نه خبری از واژه برساخته «یانقین» است نه یانقینچی! خنده دار اینکه این عده ترجیح میدهند به فرهنگ بگوید «کولتر»، دانشگاه را «اونیورسیته» بخوانند و شهرداری را «بلدیه»! اطلاعات پان‌ترکیست‌ها حتی در حوزۀ زبانِ ترکی نیز کاملاً محدود است.

یک نمونۀ خنده‌دار آن، تلاش برای جایگزین کردنِ نوروز با کلمۀ «بایرام» در سال‌های اخیر است. آنان با این توهم که چون نوروز، واژه‌ای پارسی است، سعی می‌کنند از واژه «بایرام» استفاده کنند. کافی است یک نفر این عبارت را گوگل کند: ریشۀ واژۀ بایرام” bayram kelimesinin kökeni” آنگاه به ده‌ها منبعِ آنلاین به زبانِ ترکی استانبولی دسترسی خواهد داشت که نشان می‌دهد، واژه بایرام از پدرام است و ریشۀ فارسی دارد. پان‌ترکیسم محصولِ فراموشی تاریخی است، اما فراتر از آن، پروژۀ دشمنانِ کشور و ملت ایران برای تفرقه و جنون قومی است. اما مشکل اینجاست که فاقدِ پشتوانۀ تاریخی و ادبی نیز هست در نتیجه بیش از همه به زبانِ آذربایجانی لطمه می‌زند. اظهاراتِ قابل تحسینِ مدیرکل شبکه سهند، نشان از تیزبینی و بینش آکادمیک به زبان و کیستی آذربایجان است و جا دارد سیاستی که هم‌اکنون دنبال می‌شود از سوی سایر استان‌ها به عنوانِ وحدت‌رویه، به واحدها ابلاغ شود.