آن را در تاریخ میتوان یافت و با وجود اختلافهای مقطعی در بحرانها و پیچهای حساس، این اتحاد، همواره ظرفیت تحقق دارد. از زمان ظهور مدیریت و اقتدار سیاسی نیمهمستقل در شمال عراق که یکحکومت محلی را شکل داده است، روابط کشورهای مختلف نیز با کردهای عراق تا اندازهای رسمیت دیپلماتیک یافته است. حکومت اقلیم برای خود شأن «دولتی» قایل است و در فقدان سیستم قدرتمند مرکزی به این سمت نیز حرکت میکند. هرچند فعلا واجد یکی از ارکان مهم دولت یعنی «حاکمیت» نیست و چشماندازی نیز برای ظرفیتبخشی به این مهم در آینده نزدیک دیده نمیشود. همین تضاد نیز گاه میتواند باعث برخی تناقضات و کاستیهای درونسیستمی شود. یکمحرکه مهم سیاسی در ایران سراغ داریم که به دلایلی (غیر از دلایل قومی) علاقهمند نیست کردهای منطقه در شرایط تحت ستم قرار گیرند. نیرویی که به تجربهها و سرمایههای تاریخی تکیه دارد و اتفاقا بیش از دولت در دل توده و جامعه مدنی راه پیدا کرده است. به همین دیل تجمعات حمایت از کوبانی در کشور ما منحصر به کردستان نبود و در بسیاری از شهرهای دیگر از جمله تهران، مشهد، شیراز و اندیمشک و… شهروندانی فارغ از ترجیحات سیاسی در این تجمعات شرکت کردند. واقعیت این است که خوانش ایرانیها از تحولات منطقه تا اندازه زیادی از منظر «جهان ایرانی» یا ایران فرهنگی سرچشمه میگیرد. این نافی احساسات انسانی نیست، اما اشتراکات تاریخی هم مزید بر علت شده است. اما اگر از بُعد سیاسی نگاه کنیم، پیش از حمله داعش به موصل و تهدید امنیت کردهای عراق، مسایل قابل توجهی بین ایران و حکومت اقلیم وجود داشت. شماری از این مشکلات هنوز ادامه دارد که بعضا از دید جامعه ایرانی مستور مانده است؛ برای مثال اخبار منفی بیسابقهای که در رسانههای نزدیک به بارزانی و حتی طالبانی مانند «روداو» و «خبرگزاری خندان» در ارتباط با ایران منتشر میشود، در دوران پیش از اشغال موصل به اوج رسیده بود. تحلیل محتواهایی که در یکبازه زمانی مشخص صورت گرفته بود، نشان میداد که نزدیک 90درصد اخبار این رسانهها در حوزههای مختلف سیاسی و حتی اجتماعی، جهتگیری مناسبی له ایران ندارد. هنگامیکه داعش نوک پیکان را به سوی کردهای عراق نشانه رفت، تنها کشوری که حاضر به حمایت جدی شد، ایران بود. هرچند بسیار بر این باور بودند که این وظیفه ترکیه است که به یاری کردهای عراق بشتابد؛ چراکه ترکیه در سالهای گذشته از قِبَل رابطه و نیز تحمیل قراردادهای نفتی و غیرنفتی گوناگون بر اقلیم کردستان عراق، سود هنگفتی به دست آورده است و بسیاری از شرکتهای ترکیهای از این طریق به درآمدهای نجومی دست یافته بودند. همچنین ایالات متحده تنها پس از قتل یکی از گروگانهای آمریکا تصمیم به ورود نظامی گرفت. رییسجمهور ایران نیز در یکی از کنفرانسهای خبری نسبت به زمانبندی حملات هوایی آمریکا با اشاره به قتل این گروگان انتقاد کرد و آن را نوعی خودخواهی دانست. با این همه، ایران پیش از آمریکا و غرب اما بیسروصدا در حال انتقال تجربیات و حمایت لجستیکی و مشاورهای از کردها بود؛ حمایتی که در موقعیتی حساس حتی موجب نجات اربیل از سقوط حتمی و سد راه داعش برای اشغال مرکز اقلیم کردستان عراق شد. تنها در مراحل بعدی بود که برخی کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند سلاحهای سبک و نیمهسنگین در اختیار حکومت اقلیم قرار دهند، اما این کمکها بدون قیدوشرط نبود. واگذاری سلاحهای اروپایی به اقلیم کردستان مشروط به دوقید عمده شده بود: نخست، سلاحها نباید در محل دیگری غیر از ناحیه اقلیم استفاده شود و دوم اقلیم حق نداشت از این سلاحها جز در مقابله با داعش استفاده کند. هنگامی که بحران کوبانی به اوج رسید، تقریبا پس از سههفته حکومت اقلیم تصمیم گرفت وارد میدان شده و علیه داعش در کوبانی نیز بجنگد، اما شروط بالا مانعی جدی و دستوپاگیر برای نیروهای پیشمرگه بود.
زیرا قرارداد فوق اجازه خروج سلاحهای مزبور را به پیشمرگهها نمیداد. برخی منابع و مقامات اقلیم کردستان اذعان دارند ایران در اینجا نقش حیاتی بازی کرد و یکبار دیگر کمکهای بیقیدوشرط خود را در اختیار پیشمرگهها قرار داد تا همراه پیشمرگههایی که عازم جنگ با داعش بودند به کوبانی ارسال شود. همین منابع آگاه میگویند، پیشمرگهها و مدافعان کوبانی با سلاح ایرانی در مقابل داعش ایستادند. ایران ترتیبی داد تا پیشمرگههای اقلیم کردستان عراق دست خالی به کوبانی نروند و امکانات پیشرفتهای را در اختیار آنها قرار داد تا به واسطه نیروهای بارزانی به کوبانی برسند. امکاناتی که میرود تا موازنه جنگ را در میدان به نفع مدافعان کوبانی تغییر داده و داعش را با شکست در کوبانی مواجه کند. اکنون بعد از آن بحران مناسبات دوطرف، یعنی ایران و اقلیم کردستان عراق بهبود قابل توجهی پیدا کرده است. کردهای عراق و سایر کشورهای منطقه به تجربه دریافتهاند که کدامیک از کشورهای منطقه میتواند، متحد واقعی و دوست روزهای سخت باشد و رویکردهای منفی رسانه اقلیم نیز اگرچه نه کاملا، ولی تا اندازهای تعدیل شده است. این اولین تجربه همکاری مشترک بین دو طرف نبود و قطعا آخرین آن هم نخواهد بود. کردهای آواره از «انفال» و «حلبچه»، مامنی در منطقه پیدا نکردند جز ایران. متقابلا کردهای بارزانی و همینطور «قیاده موقت» نیز متحد خوبی برای ایران در جنگ با صدام و مبارزه با گروههای تروریستی منطقهای بودند. در چنین وضعیتی ایران باید پیرامون فعالیتهای گروههای تروریستی بازمانده از اوایل انقلاب که هماکنون در «اقلیم» پایگاه دارند و حتی به آموزش نیرو نیز میپردازند، هشدار دهد. ایران میتواند بخش بزرگی از امنیت اقلیم را «بیقیدوشرط» تامین کند، اما در مقابل باید از اقلیم بخواهد تا همه بسترها و فضاهای تهدیدکننده امنیت ملی ایران (ولو به صورت جزیی) را مسدود کند. اگر امنیت داخلی ایران به مخاطره بیفتد، قطعا نخواهد توانست به تامین امنیت دوستان خود کمک کند و این به سود دوطرف نیست. آنگونه که مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق اعلام کرد ایران اولین کشوری بود که به یاری مردم کردستان عراق پرداخت و از آنان در مقابل داعش دفاع کرد. اکنون که خطر داعش تا حدودی رفع شده است فرصت برای تعمیق مناسبات بیش از گذشته هموار شده است.
به نقل از روزنامه شرق