نزدیک به یک ماه پیش در قالب نشستهای اندیشهی زروان، که هر بار به موضوعی در حوزهی تاریخ و فرهنگِ ایران میپردازد و در طیِ آن با دعوت از استادانی که ادعایی را طرح کردهاند میزگردی را برپا میکند، نشست «نژادپرستی در فرهنگ ایران» را برگزار کردیم. این نشستی پیرو ادعای دکتر صادق زیباکلام دربارهی نژادپرستان بودنِ ایرانیان، که در چندین یادداشت و گفتوگو در روزنامهها و مجلههای گوناگون بهویژه روزنامهی شرق طرح شده بود، هماهنگ شد و کوشیده شد پس از طرح ادعا توسطِ خودِ مدعی استادانی در حوزههای مختلف به نقدِ موضوع بپردازند (دکتر محمدجواد حقشناس از زاویهی علم سیاست، دکتر زاگرس زند از زاویهی تاریخ و فرهنگِ ایران و بهویژه مهمترین سند حماسی ایرانیان، شاهنامه، و دکتر شروین وکیلی از زاویهی جامعهشناسی).
عنوانی که برای نشست برگزیدیم از دو زاویه واکنشهایی را برانگیخت؛ هر چند ما این عنوانِ بیطرفانه را به احترامِ سخنران اصلیمان و برای نشان دادنِ اینکه آمادگی داریم بدونِ پیشداوری ادعای ایشان و استدلالها و سندهای پشتیبانش را بشنویم انتخاب کردیم. این عنوان از سوی کسانی که با ادعای دکتر زیباکلام همراه بودند یا بهخاطرِ تصوری که از فضای روشنفکری دارند دوست دارند پذیرای سخنانی از این دست شوند با استقبال روبهرو شد، که البته دامنهی این گروه تا جریانهای ایرانستیزِ بعضاً قومگرا کشیده میشد.
از سوی دیگر، از سوی گروهی از دوستانِ ایرانگرا یا کسانی که خود را اینگونه مینمایانند مورد نقد و گاه توهین قرار گرفت که گویا ما ــ هنوز برنامه را برگزار نکرده ــ اثبات کردهایم ایرانیان نژادپرست هستند! البته ممکن بود چنین تصوری را از سوی برخی گروههای تندرو که دربارهی هر چیز از روی ظاهرش داوری میکنند پذیرفت، بهویژه آنانی که از گروه برگزارکننده و برخی کنشگرانِ بهنسبت سرشناسِ آن شناختی نداشتند و آنقدر هم هوش و ذکاوت نداشتهاند که به عنوانِ سخنرانیها دقت کنند، اما دربارهی معدود کسانی که از پیشینهی برگزارکنندگان شناخت داشتند اما همچنان توهینهایی را نثارِ نشست میکردند ــ بدون اینکه ذرهای بیندیشند که این برنامه برگزار خواهد شد و با نقدی که در آن بر آرای دکتر زیباکلام خواهد شد، چه به کرسی بنشیند و چه ننشیند، موضعِ برگزارکنندگان شفاف خواهد شد و آنگاه روسیاهی به زغال خواهد ماند ــ جز اینکه بگوییم یا عناد شخصی داشتهاند یا قصد و غرضی را پی میگرفتند سخن دیگری نمیتوان گفت. آنها حتی این سخنِ کلیدیِ فرهنگ ایرانی را که «راستی است که میماند» گویا نشنیدهاند، یا دستکم به آن باور ندارند. به هر رو، ادعاها را باید شنید و همانگونه که زرتشت گرامی و پیامبر اسلام فرمودهاند سخنان را شنید و آنی را که با خرد سازگار است پذیرفت. از اینرو، نفسِ طرح ادعاها را نادرست نمیدانیم بهویژه آنکه بیانکنندهی آن فردی است سرشناس که عنوانِ استادی دانشگاه تهران را دارد و بر خلافِ نظر کسانی که میگویند ما تریبونی به وی برای طرح دیدگاههایش دادهایم ایشان به تریبونها و رسانههایی بسی سرشناس و پرمخاطب دسترسی دارد!
نشست، با استقبالی بسیار بالا، برگزار شد. چرا که از یک سو دکتر زیباکلام با شخصیت جسور و جنجالیشان چهرهای پرمخاطب هستند و از سوی دیگر، موضوع موضوعی پرتنش و جذاب بود، هر چند ما قصد داشتیم علمی به آن ورود کنیم. دکتر زیباکلام در تغییری که روی پوستر انجام داده بودند زمانِ آن را یک ساعت جلو کشیده بودند، گویا از این جهت که سخنرانِ نخست بودند، قصد داشتند مخاطبان همیشگیشان سخنانِ ایشان را از دست ندهند. دکتر زیباکلام در آغاز بحث و با وجود آنکه یادآور شدند که برای نخستین بار در سخنرانیای از قبل موضوع را نوشته و مرتب کردهاند و در نتیجه برای شنوندگان این ذهنیت را ایجاد کردند که اینبار، بر خلافِ یادداشتهای منتشرهشان درباره نژادپرست بودنِ ایرانیان، با استدلال و دلایل کافی به اثباتِ موضوع خواهد پرداخت همچون پیش فقط به شرحِ شماری مثال پرداختند؛ نخست از حاکمان که در پیش از انقلاب سخنانی دربارهی بزرگ و مهم دانستن ایران میزدند و جایگان آن را راهبردی (استراتژیک) و پل ارتباطی شرق و غرب، و دروازهی ورود به شرق میدانستند، تا پس از انقلاب که برای نمونه آقای خاتمی بشریت را وامدار تمدن ایران و اسلام دانسته بود. و همچنین مثالهایی جسته و گریخته همچون تأکید حاکمان به بومیسازی علوم و هر چیز، و مباهات به تعداد مقالات ISI،… و حتی اعتراض به اینکه مفاخر و میراث ما را دیگران به ثبت میرسانند در حالی که در داخل ایران به آنها توجهی نمیشود. ایشان مجموعِ این کنشها را نشانهی بیماری خودبزرگبینی دانستند و آن را با نژادپرستی برابر گرفتند، هر چند در آغاز سخنشان تصریح کردند منظورشان از نژادپرستی همان Racism است (دوستانی که تردیدی در نحوهی کوتاه کردن سخنانِ ایشان در چند جمله، توسط من دارند و آن را نارسا در بیانِ نکتههای طرحشدهی جناب زیباکلام میدانند میتوانند به پوشههای صوتیِ سخنرانی که در فضای مجازی در دسترس است رجوع کنند).
با وجود آنکه سخنِ دکتر زیباکلام به جای بیست دقیقهی خواستهشده در نزدیک به چهل دقیقه بیان شد، ایشان وارد بحث اصلیِ سخنِ خودشان که عنوانش را «ریشهیابی نژادپرست بودنِ ایرانیان» گذاشته بودند، نشدند و فقط به طرح این پرسش پرداختند تا در بخشِ بعدی سخنانشان آن را پاسخ دهند: «این ایرانیت از کی بهوجود آمده و از کی احساس ایرانی بودن را پیدا کردیم؟»، که به خاطر بحثهایی که پیش آمد وارد این موضوع نشدند.
پس از آنکه دیگر سخنرانان از زاویههای گوناگون این سخنان را نقد کردند، که؛ آنچه گفته شد مثال و نمونه است و جز از روش علمی همچون آمارگیری نمیتوان آن را تعمیم داد؛ بسیار از مثالها (مثلا در برخورد با افغانستانیانِ کوچیده به ایران) مربوط به حاکمان است که خود شما در مواردی مشابه بارها به نقدِ رفتارهای حاکمان پرداختید ولی هیچگاه این ویژگیها را به مردم تعمیم ندادید؛ بسیاری از مواردی که از نظر شما منفی دیده میشود (همچون غرور ملی و افتخار به تاریخ و فرهنگ) ویژگیای مثبت هستند که در همهجای جهان مورد توجه است؛ برخی موارد چون «ایران پل اتصال شرق و غرب» مواردی بیانشده در تاریخ و پذیرفتهشده از دیدِ اهالی تاریخ هستند؛ برخی کوتاهیها نسبت به افغانستانیانِ کوچیده به ایران مواردی هستند که بسیاری از ایرانیان را هم در بر میگیرند (بیمه، تحصیل،…)؛ و این که اصلاً افغانستانیان، حتی اگر اصالتی هم بر تعریفهای نژادی قائل باشیم، همتبار با دیگر ایرانیان هستند و این برچسب بهویژه دربارهی اینان صدق نمیکند؛ و در کل اینکه نژادپرستی اصطلاحی شناختهشده در علوم سیاسی و اجتماعی است که تعریفی دقیق دارد [که بیان شد] و مواردی همچون خودبزرگبینی ــ اگر هم صحیح باشد ــ و دیگر ویژگیهای عنوانشده توسط دکتر زیباکلام را جزو آن به شمار نمیآورند و این ویژگی در کمال شگفتی در سند حماسی ملت ایران هم، وارونهی دیگر متنهای مشابه در جهان، نمود ندارد یا بسیار اندک است.
با این حال، دکتر زیباکلام در بخش دوم سخنانش هم پاسخی منطقی به هیچ کدام از نقدها نداد و با ذکر مثالهایی دیگر فقط به این بسنده کرد که هیچ نژادپرستی به خودش نمیگوید نژادپرست، و اگر تعریف نژادپرستی را اینقدر تنگ بگیرید که هیچ کس ــ و حتی هیتلر ــ هم در آن نخواهد گنجید. و شوربختانه پس از توضیح یکی از سخنرانان و اشارهی مستند او به مواردی که آشکارا خود را نژادپرست نامیدند و تأکید بر اینکه با وجود مشخص بودنِ تعریفِ نژادپرستی، کسانی که خود را نژادپرست مینامند ضمن آنکه خودشان آن را پذیرفته و اعلام کردهاند بلکه با ویژگیهای مشخصی هم قابل شناسایی هستند و بهویژه آنکه این خصلت پیامدهای مشخصی در ردهبندی کردنِ انسانها و تجویز خشونت دارد که اینها هیچکدام در میان ایرانیان دیده نمیشود… و سپس توضیحی که سخنرانان دیگر دربارهی پیامدهای چنین سخنانی، آنهم از سوی فردی دانشگاهی، دادند و به پیامدهای روابط بینالملل و سوءاستفادههای گروههای ایرانستیزِ خارجی و داخلی اشاره کردند.
در یک کلام آنکه، دکتر زیباکلام کوچکترین استدلالی برای ادعای خود ارائه ندادند، جز تکرار مثالهایی متعدد، تا آنجا که در سخن پایانیشان ترجیح دادند چیزی نگویند. برخی از حاضران هم، آنهایی که تا پیش از این کاملاً احساسی به چنین گفتمانی تمایل داشتند، پرسشهایی طرح کردند که همگی ــ تا جایی که زمان اجازه میداد ــ پاسخهای علمی و مستندِ دیگر سخنرانان را در پی داشت. به این ترتیب، پس از پایانِ نشستی پرچالش و طولانی، تردیدی برای حاضران نمانده بود که آن تعداد اندک از مثالهای دکتر زیباکلام دربارهی برخی برخوردهای نادرست که میبایست مورد توجه قرار گیرد هم، حتی بدون در نظر گرفتن پیشینهای که به آن رفتارها انجامید، مستمسکِ به کار بردنِ صفتِ نژادپرستی که تاریخی روشن از تبعید و تحقیر و ستمگری و کشتار را در بخشهایی از جهان داشته برای ایرانیان نمیشود. روشن بودنِ این تصویر از نشست آنچنان بود که هیچ کدام از شبکههای اجتماعی متعلق به دکتر زیباکلام (فیسبوک، تلگرام و اینستاگرام)، که عموماً با تصویرسازی به برجسته کردنِ سخنان ایشان در نشستها و گفتوگوها و نوشتارها میپردازند، به این نشست نپرداختند.
با این حال، این روزنامهی شرق بود که فردایش این کاستی را جبران کرد! روزنامهی شرق، به قلمِ علی ایوبی، در گزارشِ کوتاهی که عنوانِ آن بر روی صفحهی نخست روزنامه هم آمد (ایرانیان نژادپرست هستند یا نه؟)، و تهیهی آن در این فاصلهی کوتاه [نشست در ساعت هشت ونیم شب تمام شده بود] شگفتیآور بود، گزارشی کاملاً یکسونگرانه را منتشر کرد. این متن فقط سخنرانیهای دو سخنرانِ نخست یعنی دکتر زیباکلام و دکتر حقشناس را بازتاب داده بود و دربارهی دو سخنران دیگر فقط به ذکر نامشان اکتفا شده بود، آنهم با عنوانهایی ساختگی که خبرنگار یادشده از روی عنوان سخنرانیهای آنان حدس زده بود! یعنی، ایشان حتی به خود زحمت یک جستوجوی سادهی اینترنتی را هم برای شناخت دیگران سخنرانان نداده بود! دوستی که از قدیمیهای حوزهی رسانه بود و خود در نشستِ یادشده حضور داشت میگفت که خبرنگاران فقط به نامهای رسانهای و سرشناس توجه میکنند و این نقطهضعفِ بزرگی است، در حالی که در گزارشِ ناقصِ روزنامهی شرق موضوع فقط نامهای برجسته نبود، چرا که اهم سخنان دکتر زیباکلام بهخوبی در گزارش بازتاب داده شده بود اما سخنان دکتر حقشناس با بیدقتی و از روی بخشهایی که استدلالِ خاصی نداشت برداشته شده و بسیار کوتاهتر بود.
به این ترتیب، دقیقاً بر خلافِ فضای نشست، که کاملاً ضدِ آرای دکتر زیباکلام بود و بسیار قاطع با نفی آرای ایشان به پایان رسیده بود، گزارشِ روزنامهی شرق بهگونهای بود که گویا ایشان، بدونِ معارضی جدّی، در طی نشست به تبیینِ دیدگاهشان پرداختهاند.
اگر دکتر زیباکلام در طرحِ موضوع نژادپرستیِ ایرانیان صادق باشند حتماً باید از اینکه چگونه رسانههای برگزیدهی این مردمانِ نژادپرست از چنین سخنانی استقبال میکنند شگفتزده شوند و در آرای خود تجدیدنظر کنند، مگر آنکه رسانهها را تافتهی جدابافته از مردم بدانند. این گزارشِ ناقص بهسرعت شیوع یافت. اگر از سایتهای خبری مقلد و خبرخوانها که به گستردگی در فضای مجازی وجود دارند بگذریم، بازنشر این گزارش در برخی سایتهای خبری سرشناس و خبرگزاریها تأملبرانگیز است. همان اول صبح سایتِ پربازدیدِ «تابناک» آن را منتشر کرد و سپس «انتخاب». کمی بعدتر «تدبیر و امید» به این جمع پیوست و بعد، «پایگاه خبری آفتاب». حدود ظهر «فرارو» و «عصر ایران» آن را بازنشر کردند و در نهایت «الف».
حتی در این مسابقهی انتشارِ سخنانی در چسباندنِ بدترین و پستترین ویژگیهای بشری به ایرانیان «پایگاه خبری ـ تحلیلی جماران» هم کوشید جا نماند و آن را بازانتشار کرد! یعنی این سخنانِ دکتر زیباکلام بر تقریباً همهی طیفهای حکومتی و روشنفکری خوش آمد! این روند فردایش هم دنبال شد. شهرام رفیعزاده در بخش مرور روزنامههای «رادیو فردا» این عنوان فرعی روزنامه شرق را تیترِ یک خود کرد و گزارشاش را با نقل جملههایی از این نوشتار آغاز کرد. به این ترتیب، توجه رسانههای مخالف حکومت و بعضاً ایرانستیز هم به این موضوع جلب شده بود: سایت چپگرای «ایران امروز» آن را منتشر کرد؛ العربیه پا را از این هم فراتر گذاشت و حتی همان اندک سخنان منتقدانهی دکتر حقشناس را هم، که در گزارش آمده بود، حذف کرد!
صدالبته در این مدت برگزارکنندگانِ نشست هم بیکار ننشستند. نه از آن روی که کسانی کودکانه به آنها خرده میگرفتند که «دیدید با حامیان رسانهای چنین گفتمانی نمیتوانید دربیفتید و این برنامهای بود که شما اشتباه کردید برپا کردید چرا که در هر حال در این مبارزه به لجن کشیده خواهید شد»، و گویا که این گروه به جای بهره بردن از فضای ایجادشده برای نقدِ آرای دکتر زیباکلام از اتفاق رخداده خوشحال و خرسند هم بودند؛ بلکه از آن روی که میدانستند دروغ پابرجا نمیماند و برای آرمانشان که آگاهیبخشی است میکوشیدند. روابط عمومی انجمن زروان، به روال همیشگیِ کاری انجمنی که تهیهی گزارش از نشست و نهاییسازی پوشههای صوتی برای پخش یکی دو روزی زمان میبرد، کارها را پیش برد، هر چند دوستانی با روزنامهی شرق تماس گرفتند و مراتب اعتراضِ خود را اعلام کردند. مدیرمسؤول روزنامه پذیرفت که گزارشِ کامل نشست را منتشر کند، همچنانکه تارنمای خبری عصر ایران چنین کرد و دوشنبه چهارم امردادماه، گزارشِ تقریباً کاملی از نشست را با عنوانِ «باور زیباکلام به نژادپرستیِ ایرانیان در بوتهی نقد» منتشر شد، که به فوریت در فضای مجازی پخش شد؛ هر چند که همانند برخی موارد دیگر در بخشِ نظرها، گروهی همفکر، که به نظر میرسید سازماندهیشده فعالیت دارند، به تخطئهی گزارشِ واقعیِ نشست پرداختند و نظر دکتر زیباکلام را تأیید نمودند. در همانروز پوشههای صوتی نشست در «صدانت» بارگزاری شدند و سرانجام در روز چهارشنبه یادداشتِ دکتر شروین وکیلی در اینباره در روزنامهی پرمخاطبِ ایران منتشر شد (با عنوانِ «با چه قصد و غرضی ایرانیان را به نژادپرستی متهم میکنند؟» و روتیترِ «خطای مهندسیشده» ــ که سایتهای خبری «آفتابنیوز» و «فردا» آن را بازنشر کردند)؛ تارنمای تخصصی «آذریها» متنِ کامل نشست را نشر داد؛ و روزنامهی شرق هم کموبیش آن متن را، با این توضیح، به چاپ رساند: «روز شنبه، دوم مرداد، گروه سیاسی روزنامهی «شرق» اقدام به چاپ گزارشی از نشست «نژادپرستی در فرهنگ ایران»، که در مؤسسهی فرهنگی بهاران برگزار شده بود، کرد. در این گزارش که با عنوان «ایرانیها نژادپرست هستند یا نه؟» منتشر شد، به خاطر زمان کم و همچنین محدودیت فضا، سخنان آقایان صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و محمدجواد حقشناس، سیاستمدار بهصورت خلاصه منتشر شد و فرصتِ نشر دیدگاه دیگر حاضران در نشست فراهم نشد.
سخنان آقای صادق زیباکلام در نشست یادشده که ایشان در آن بر عقیدهی خود مبنی بر نژادپرستی ایرانیان تأکید کرده بودند، واکنشهای بسیاری را برانگیخت. «شرق» اکنون برای روشن شدن بحث، و نظر به احترام برای دیدگاههای مختلف، سخنان دیگر میهمانان آن مراسم را که بهگونهای پاسخ صحبتهای آقای زیباکلام نیز بود، منتشر میکند».
به این ترتیب، فضای رسانهای هم بهدرستی به سوی طرد چنین گفتمانِ نادرستی چرخید و حقیقت پشتِ ابر نماند و رسانههای جدی و مؤثر هم (از جملهی روزنامهی آغازکنندهی تحریفِ متنِ نشست) حقیقت را بازتاب دادند. اما جای شگفتی دارد که هیچکدام از سایتهای خبری که پیش از این، آن گزارش ناقص و گمراهکننده را بازتاب داده بودند به خود زحمتِ بازنشرِ این گزارش را ندادند! آیا اخلاقِ کار رسانهای در میانِ برخی همکاران مُرده است؟!
علی افشاری: روزنامهنگار، کنشگر فرهنگی و از مدیران انجمن زروان