واشنگتن همزمان با تغییر رییس آمریکایی “گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا” و انتصاب اندرو شافر، بجای ریچارد هاگلند در این گروه، تحرکاتی را در جهت تحریک باکو به اقدامات نظامی در قره باغ آغاز کرده است.
ریچار هاگلند در نشست مطبوعاتی که ظاهرا برای خداحافظی ترتیب داده بود، این تحرک جدید واشنگتن برای تحریک باکو را کلید زد و بر عناصری از طرح صلح قره باغ انگشت گذاشت که به مذاق باکو بیشتر از ایروان خوش می آید.
این نماینده واشنگتن در واپسین ساعات خدمت دیپلماتیک خود ، عناصر اصلی اصول صلح قره باغ را از نظر آمریکا اعلام کرد و از طرف دولت آمریکا به بهانه صلح بانی بین المللی ، خواهان استقرار نیرو در منطقه قره باغ شد. ریچارد هاگلند در واقع به عنوان جزئی از واکنش واشنگتن به افزایش تحرکات دیپلماتیک روسیه برای از سرگیری دیدارهای روسای جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای مذاکره درباره مناقشه قره باغ در ماه های آتی، سخنانی را بر زبان راند که مضمون این سخنان خود را «عناصر اصلی» ضروری برای حل این مناقشه از نظر آمریکا را قلمداد کرد. در ادامه این سناریوی واشنگتن، بخش بخش آذری رادیو صدای آمریکا گزارش داد ریچارد هاگلند در کنفرانس مطبوعاتی در مرکز ملی مطبوعات آمریکا ، عناصر مهم صلح قره باغ را بر مبنای «اصول مادرید» اعلام کرد و گفت: « طرفین مناقشه قره باغ باید با درنظر گرفتن تاریخ پیچیده منطقه قره باغ کوهستانی ، به تعیین شدن وضعیت حقوقی این منطقه از طریق گفتگو و پذیرش تعهد در این راستا، رضایت دهند. ابتدا باید به قره باغ کوهستانی وضعیت حقوقی موقت داده شود که دستکم تضمین کننده امنیت و خودگردانی این منطقه باشد. « به عنوان دومین عنصر صلح، اراضی اشغال شده اطراف قره باغ کوهستانی ، به (جمهوری) آذربایجان بازگردانده شوند. زیرا، بدون احترام به حق حاکمیت و تمامیت ارضی دولت (جمهوری) آذربایجان، نمی توان به توافق دست یافت. باید دالانی برای اتصال اراضی قره باغ کوهستانی به ارمنستان وجود داشته باشد. اما، این دالان نباید کل اراضی منطقه لاچین را دربرگیرد. در این توافق باید حق بازگشت تمامی آوارگان به مناطق مسکونی خود تامین شود. به عنوان عنصر آخر ، باید تضمین بین المللی که شامل عملیات صلح بانی نیز است، در این توافق لحاظ شود. بدون حضور صلح بانان بین المللی مورد اعتماد هر دو طرف، برقراری صلح طولانی مدت در منطقه امکان پذیر نیست. »
ضمنا در این کنفرانس خبری همچنین اعلام شد که ریچارد هاگلند به زودی بازنشسته خواهد شد و «اندرو شافر» به جای وی به عنوان رییس آمریکایی گروه مینسک منصوب می شود. اندرو شافر سابقه فعالیت در نمایندگی های آمریکا در سازمان های بین المللی در وین و نیز در سفارتخانه های آمریکا در کویت و بحرین و مسکو را دارد و معلوم نیست که اساسا تا چه حد درباره بحران قره باغ و ریشه های آن دارای اطلاعات عمیق است؟ اما، مهم این است که در برهه کنونی به خوبی بتواند از عهده اجرای تاکتیک واشنگتن برای تشدید مناقشه قره باغ و تحریک بروز حوادثی که مسکو را در این بحران و منطقه قفقاز به چالش بکشد، بر آید. در همین راستا، آن دسته از رسانه های آمریکایی که در جهت دهی به افکار عمومی در قفقاز موثرند، نقش خود را با مهارت ایفاء می کنند. از آن جمله، رادیو آزادی آمریکا در بخش های مختلف خود استفاده از کلیدواژه “اشغال” برای قره باغ و نواحی اطراف آن را وسعت بخشیده است و به این طریق می کوشد وانمود کند که واشنگتن چرخشی جدی و تغییری کلیدی در سیاست خود در قبال بحران قره باغ ایجاد کرده است و پس از دو دهه و نیم ، موضع جمهوری آذربایجان را درباره بحران قره باغ تایید می کند! بسیاری از مقامات رسمی باکو و نیز سخنگویان غیررسمی آن که تحت عنوان کارشناس سیاسی اظهار نظر می کنند، تحت تاثیر این تلقین واشنگتن قرار گرفته اند و تصور می کنند که واقعا تغییری حقیقی در موضع واشنگتن در خصوص بحران قره باغ ایجاد شده است و آمریکا موضع باکو را درباره قره باغ تایید می کند! با توجه به این تاثیرگذاری تاکتیک جدید واشنگتن بر افکار مقامات حاکم بر باکو ، روشن است که واشنگتن برای شکل گیری ماجراجویی جدیدی در قره باغ در هفته ها و ماه های آتی برنامه ریزی کرده است. اما، اینکه باکو در عمل نیز همانطور که در سیاست واشنگتن برنامه ریزی شده است، وارد میدان شود، تردید وجود دارد. زیرا، واقعیت این است که بحران قره باغ، مستمسک سیاسی مهمی برای باکو و ایروان است تا مشکلات داخلی خود را با توجه دادن مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان به این بحران، توجیه کنند. گرچه دولت ارمنستان، قره باغ را کشوری جدا از ارمنستان معرفی می کند و به همین خاطر کمتر از باکو می تواند از کارت قره باغ در توجیه مشکلات داخلی ارمنستان بهره برداری کند، دولت جمهوری آذربایجان مهمترین مساله و مشکل و شاید هم تنها مشکل این کشور را بحران قره باغ معرفی می کند و الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان بطور مکرر در سخنرانی ها خود تاکید دارد که دولتش هیچ گونه مشکل مالی و اقتصادی و مساله لاینحل در مناسبات خارجی ندارد و تنها مساله باقی مانده اش ، بحران قره باغ است! بر محور همین سیاست، رییس جمهوری آذربایجان سالانه بودجه کلانی را برای امور نظامی و خریدهای تسلیحاتی اختصاص می دهد که بجز اختلاس مبالغ کلانی از آن توسط مقامات دولتی و نظامی باکو، بخش عمده ای از این بودجه نظامی برای خرید تسلیحات از روسیه و اسراییل هزینه می شود. براساس آماری که باکو تایید می کند طی حدود یک دهه و نیم ریاست الهام علی اف بر جمهوری آذربایجان از سال 2003 تاکنون ، بیش از شش میلیارد دلار تسلیحات از روسیه و بیش از پنج میلیارد دلار تسلیحات از اسراییل خریداری و در جمهوری آذربایجان انبار شده است که اخیرا یکی از انبارهای تسلیحات باکو در پایگاهی در منطقه «خیزی» در شمال شرق جمهوری آذربایجان منفجر شد و مقادیر زیادی از تسلیحات انبار شده در این انفجار منهدم شد. برخی از منابع تبلیغاتی باکو انگشت اتهام را درخصوص این انفجار به سمت ارمنستان گرفته اند. بخصوص که چند ماه پیش نیز وزارت دفاع جمهوری آذربایجان از شناسایی شبکه جاسوسی و خرابکاری ارمنستان در ساختار نظامی جمهوری آذربایجان خبر داد و اعلام کرد شمار قابل توجهی از نظامیان جمهوری آذربایجان که در این شبکه عضویت داشته اند، دستگیر شدند و پس از این دستگیری ها نیز اخباری از دفن توهین آمیز اجساد نظامیان دستگیر و شکنجه شده جمهوری آذربایجان در روستاها و شهرهایی در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان منتشر شد و نشان داد که “بحران قره باغ” در واقع در مرحله کنونی صرفا در سطح “جنگ روانی ” جریان دارد و در میدان عمل، هم باکو و هم ایروان “مناقشه قره باغ” را مناقشه ای منجمد شده تلقی می کنند که تا مدت های مدید در همین وضعیت باقی خواهد ماند. مگر اینکه تغییری جدی در نظام بین المللی ایجاد شود و برغم تشدید دشمنی و رقابت میان آمریکا و روسیه در صحنه بین المللی، هیچ تغییر جدی در نظام بین المللی متصور نیست و از این رو، بحران قره باغ به ناچار باید برای سالیان طولانی در شکل کنونی آن و به عنوان «استخوان لای زخم» در منطقه مهم و حساس قفقاز باقی بماند و قدرت های بزرگ از آن به عنوان اهرمی برای پیشبرد «بازی موش و گربه» در قفقاز بهره بگیرند.