ظرفیتهای استفاده نشده قدرت نرم ج. آذربایجان
مهمترین ظرفیت استفاده نشده قدرت نرم جمهوری آذربایجان ، هویت شیعی مردم این کشور است که تاکنون نه تنها استفاده نشده، بلکه سرکوب هم شده است. البته، دولت و نظام حاکم بر جمهوری آذربایجان طی سال های اخیر نوعی استفاده ساختگی و ظاهری از این هویت را در دستور کار خود قرار داده است. اما، چون این رویکرد اصالت ندارد و در واقع حاکی از نفاق است، مشکل ساز خواهد شد. به عنوان مثال، جمهوری آذربایجان از یک سو بر عضویت در سازمان همکاری های اسلامی و مراوده با کشورهای مسلمان تاکید می کند تا از حمایت سازمان همکاری های اسلامی و دولت های مسلمان از خود و سیاست باکو در قبال مناقشه قره باغ بهره مند شود، اما در همان حال با رژیم صهیونیستی و جریان صهیونیسم که دشمنی ذاتی با اسلام و مسلمانان دارند، نه تنها ارتباط نزدیک برقرار کرده، بلکه جمهوری آذربایجان را به حیاط خلوت صهیونیسم تبدیل کرده است. همچنین دولت جمهوری آذربایجان طی سال های اخیر از یک سو تلاش کرده است بخشی از طلاب علوم دینی و روحانیون تحصیل کرده در حوزه های علمیه شیعه در ایران و عراق را تحت سیطره خود درآورد و به نوعی آنها را جذب کند و در همان حال، بخش دیگری از نظام حاکم در جمهوری آذربایجان ، قوانینی را در مجلس این کشور به تصویب رسانده است که راه را بر هرگونه تعامل با روحانیون شیعه تحصیل کرده می بندد و اجازه بهره مندی از این ظرفیت برای تقویت قدرت نرم جمهوری آذربایجان را حتی در مساله قره باغ نمی دهد. در همین مساله قره باغ نیز در حالی که باکو سعی می کند با تاکید بر «همبستگی اسلامی» از حمایت کشورهای مسلمان بهره مند شود، در همان حال مقامات سیاسی و حتی دینی باکو، از جمله “الله شکور پاشازاده”، رییس اداره مسلمانان قفقاز تاکید می کنند که اجازه نخواهند داد به مناقشه قره باغ ماهیت دینی داده شود.
سناریوهای آینده و عوامل کاهنده قدرت نرم باکو
از خط سیر دولت جمهوری آذربایجان اینطور برداشت می شود که سناریوی طراحی شده برای قدرت نرم جمهوری آذربایجان تقویت سازمان های دیاسپورا و لابی در غرب و کشورهای منطقه، همکاری گسترده با جریان صهیونیسم، تقویت مناسبات با دولت های عربی وابسته به غرب و صهیونیسم، حفظ توازن در روابط با روسیه و آمریکا ، تلاش برای تبدیل شدن به «هاب» یا «مرکزیت شبکه های ترانزیتی و انتقال انرژی » در منطقه، ادامه حرکت در مسیر تعریف هویت درچارچوب پان ترکیسم و پان آذریسم و تداوم خصومت با ارامنه به عنوان انگیزه و نیروی محرکه برای تقویت قدرت جمهوری آذربایجان، خصومت ورزی با جریان ایران گرا و شیعه اصیل در این کشور و تلاش برای نابودکردن ریشه های ایرانی و شیعی جامعه، در آینده نیز تداوم خواهد یافت.
در میان عوامل کاهنده قدرت نرم دولت جمهوری آذربایجان، علاوه بر ماهیت تناقض آلود تفکر و سیاست فرهنگی حاکم بر این کشور، ماهیت سرکوبگر دولت و برخوردهای بسیار خشن آن با هرگونه انتقاد و مخالفت ، از عوامل مهم کاهنده قدرت نرم این دولت است. زیرا، باکو در شرایطی به همگرایی با غرب تظاهر می کند که حتی ظواهر فرهنگ و نظام سیاسی غربی را نمی تواند رعایت کند. در حوزه سیاست، نظام ریاست جمهوری آذربایجان در عمل سلطنتی شده است و در حوزه فرهنگ نیز برغم تاکید بر تساهل و چندفرهنگ گرایی ، فرهنگ و مذهب بخش غالب مردم این کشور یعنی تشیع به شدت سرکوب می شود. در حالی که باکو سعی دارد از قدرت نرم برای حل مشکلات خود استفاده کند، تاکید بر قدرت سخت و سرکوب و اعمال خشونت دارد و این رویکرد را نه تنها در داخل برای حل مشکلات مشروعیتی خود اتخاذ کرده است، بلکه در حوزه خارجی به عنوان مثال در مناقشه قره باغ نیز با خرید گسترده تسلیحات و تهدیدات نظامی سعی در متقاعد کردن ارامنه ای دارد که بهانه شان برای اعلام استقلال قره باغ، مواجه با خشونت و تبعیض است. در حوزه اقتصاد و مدرنیزاسیون و توسعه اقتصادی نیز فساد مالی و انحصارگری های دولتی و شبه دولتی مقامات حاکم با مبانی اقتصاد آزاد مغایرت دارد و باکو نخواهد توانست صرفا با ترمیم ظواهر و اجرای طرحهای کلان انرژی و راه سازی و ساختمان سازی، شکاف اقتصادی عمیق موجود در جامه را برطرف سازد و تداوم این شکاف نیز مشکل مشروعیتی نظام موجود در جمهوری آذربایجان را تشدید می کند. فهرستی طولانی از این نوع تناقضات که از عوامل کاهنده قدرت نرم جمهوری آذربایجان هستند، وجود دارد.