استاندار آذربایجان شرقی این روزها بر روی خط قرمز بندبازی میکند. بازی خطرناکی که ممکن است در نهایت به قیمت اعتبار او تمام شود.
به گزارش «وب سایت خبری تحلیلی آذریها»؛ پورمحمدی در حالی به سمت استانداری آذربایجان شرقی منصوب شد که این استان از معضل قحطالرجال رنج می برد و او آخرین و ضعیفترین گزینه برای تصدی این منصب بود که البته کسی او را جدی نمیگرفت زیرا سابقه اداره بخشداری یا دهداری را نیز نداشت تا چه رسد استانداری! همین ضعف رای و فقدان تجربه، پس از انتصاب موجب نبود اعتماد به نفس و در نتیجه استبداد رای و بی توجهی به اظهارات کارشناسان و در عوض تکیه بر عوام فریبیهایی از جنس شاخ و شانه کشیدن (تهدید به اعلام جرم) علیه نوبخت و یا اقدامات خلاف قانون اساسی مانند تضعیف زبان رسمی و ملی شده است.
اکنون دو ماه است که پورمحمدی با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ( راهکار 5-5) ادعا دارد که دو واحد آموزش زبان بومی در مدارس تبریز را عملی خواهد کرد. در راهکار 5-5 این سند آمده است:
«اختصاص حداقل ده درصد و حداکثر بیست درصد از برنامه های آموزشی به معرفی حرفه ها، هنرها، جغرافیا، آیین و رسوم و نیازها و شرایط اقلیمی و جغرافیایی استان ها به ویژه مناطق روستایی و عشایری با رعایت استانداردهای ارتقای کیفیت و تقویت هویت اسلامی- ایرانی دانش آموزان در چارچوب ایجاد کارآمدی و تقویت هویت ملی». ناگفته پیدا است که از چنین راهکاری چیزی به نام آموزش زبان مادری به صورت پایلوت (!) استنباط نمی شود و تفسیر و اجتهاد در برابر نص صریح نیز مردود است.
حال این سوال مطرح میشود که سوءاستفاده پورمحمدی از این مصوبه که صرفاً بر هویت ملی و مهارت آموزی تاکید دارد و مصادیق آن نیز مشخص شده است، چه دلیلی دارد؟ اگر پورمحمدی به دنبال اجرای سند تحول بنیادین است، چرا به تاکیدات پیاپی این سند همچون تقویت زبان فارسی، هویت ایرانی- اسلامی و… بی توجه است؟
برداشت متناقض وی از سند تحول بنیادین نشان دهنده خالی بودن دست او در اجرای چیزی است که از آن به نام آموزش زبان مادری یاد می کند. البته ممکن است چنین طرحی روزی در کشور اجرا شود، اما این کار مستلزم مطالعه کارشناسی و تائید شورای عالی امنیت ملی و در نهایت شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
پورمحمدی، به دلیل فقدان تجربه و عدم درک صحیح از مقوله حکمرانی به درستی نمی داند که چرخه تصمیم گیری و تصمیم سازی چگونه کار میکند و مطلع نیست که استاندار، «سیاستگذار» نیست و نهاد استانداری یک نهاد اجرایی است نه نهاد سیاستگذاری! سیاستگذاری در زمینه سیاستهای زبانی در کشور ما بر عهده نهادهای حاکمیتی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی است که در آن نماینده همه نهادها و از جمله وزارت کشور یا استاندارها مجال حضور دارند. چنین سیاست هایی بر اساس «خرد جمعی» اتخاذ می شود. بدیهی است که کشور نمی تواند ضعف رای پورمحمدی را جایگزین خرد جمعی، کند.
پورمحمدی روز گذشته به رسانه ها گفته است که آمادگی کاملی برای تدریس دو واحد زبان بومی در استان وجود دارد! این اظهار نظر او سخنی کاملاً «دروغ» است. چراکه نه تنها کتاب درسی برای این دو واحد آماده نیست بلکه حتی به نظر می رسد این کتاب تا سال آینده نیز آماده نخواهد شد. صرفاً مرکز پژوهشی تعلیم و تربیت کاربردی تبریز طرحی در سه صفحه به نام طراحی برنامه درسی آموزش ادبیات بومی و محلی برنامه ویژه مدرسه (طرح بوم) در تیرماه تهیه کرده که محصول جلساتی به نام «هم اندیشی با موضوع تمرکز زدایی و آزادسازی بخشی از برنامه درسی در مناطق دو زبانه با تاکید بر ادبیات محلی بر اساس طرح بوم» بود.
این اظهارات اخیر پورمحمدی نشان از اجرای برنامهای هدفمند زیر نظر او علیه قانون اساسی و اصل 15 است که بدون اطلاع وزارت آموزش و پرورش در دستور کار قرار گرفته است. اما چرا پورمحمدی به دروغ گفته است آمادگی کاملی برای انجام این فعالیت ها وجود دارد؟!
لجاجت های کودکانه پورمحمدی به حدی است که تحمل وی در منصب استانداری سخت شده است. وی مانند کودکی است که گویی تاجی پیدا کرده و بر سر گذاشته و از پیامد تصمیماتش خبردار نیست.
به هر حال طرح کارشناسی نشدهی آموزش زبان بومی که پورمحمدی در ذهن خود دارد، دیر یا زود از سوی نهادهای ذیصلاح حاکمیتی متوقف خواهد شد. در این بین اعتبار پورمحمدی است که ممکن است خدشه دار شود.