مجموعه اسناد ویکیلیس درباره وابستگی جریان قومی آذربایجان به بیگانگان

۸ مهر, ۱۳۹۸
مجموعه اسناد ویکیلیس درباره وابستگی جریان قومی آذربایجان به بیگانگان

حمایت دولت‌های بیگانه همواره یکی از ارکان شکل‌گیری و گسترش فعالیت‌های واگرایانه در ایران بوده است. یکی از جدی‌ترین تلاش‌ها برای جدایی بخش‌هایی از خاک ایران در تاریخ معاصر با تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان در دهه‌ی 1320 شمسی، با برنامه‌ریزی، هدایت، و حمایت همه‌جانبه‌ی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی رخ داد. اما سقوط حکومت خودمختار آذربایجان در آذر 1325 به معنای پایان پروژه‌ی جدایی آذربایجان از ایران نبود. حکومت آذربایجان شوروی از همان زمان به ساماندهی عناصر فرقه‌ای، که به شوروی گریخته بودند، دست زد تا در وقت مقتضی آنها را به کار گیرد؛ هرچند در نهایت، انجام چنین کاری ممکن نشد. با وقوع انقلاب اسلامی در 1357ش، شرایط به‌ گونه‌ی دیگری پیش رفت. فارغ از فعالیت‌های گروه‌های مسلح کُرد در آذربایجان غربی، جدی‌ترین چالش در برابر نظام سیاسی جدید در آذربایجان شرقی، همانا ماجرای «حزب جمهوری خلق مسلمان» در تبریز در 1358ش بود.

در پی برخی تحولات سیاسی در عرصه‌ی داخلی از نیمه‌ی دهه‌ی 1370ش، به‌تدریج برخی جریان‌های قوم‌گرا، یا به تعبیری هویت‌گرا، امکان طرح مطالب و مطالبات را در فضای عمومی به‌ویژه دانشگاه‌ها و مطبوعات یافتند. در حوزه‌ی شمال غرب کشور، بخش اعظم این مطالب و مطالبات به‌واقع بازتولید گفتمان فرقه‌ی دموکرات آذربایجان بود؛ برای نمونه، طرح مباحثی همچون ستم و تبعیض سازمان‌یافته‌ی فارس‌ها علیه ترک‌ها و تلاش برای ارائه‌ی قرائت قوم‌گرایانه از تاریخ و فرهنگ آذربایجان به‌منظور متمایزکردن ترک‌زبانان از غیر ترک‌زبانان تا حد زیادی ریشه در میراث فکری به‌جا مانده از فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و حکومت آذربایجان شوروی دارند. در این ‌بین، بزرگداشت خاطره‌ی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و رهبران آن، کوشش برای ارائه‌ی تصویری مثبت از حکومت خودمختار آذربایجان، پنهان‌کردن وابستگی فرقه به اتحاد شوروی و ترسیم فرقه به‌مثابه تبلور اراده‌ی مردم آذربایجان جایگاه ویژه‌ای نزد محافل قوم‌گرا در داخل و خارج از کشور داشته است. با وجود این، عامل اصلی در احیای اندیشه‌های واگرایانه در شمال غرب کشور حاصل تحولات عرصه‌ی بین‌المللی به‌خصوص فروپاشی اتحاد شوروی و پیامدهای آن بود.

 اما با وجود شکست جریان‌های تجزیه‌طلب به‌رغم بحران‌های داخلی و جنگ تحمیلی، اندیشه‌ها و فعالان واگرا همچنان به‌مثابه ظرفیتی برای تشدید فشار بر ایران توسط دولت‌های متخاصم و رقیب عمل می‌کنند. در ادامه با ارائه نمونه‌هایی چند از اسناد نمایندگی‌های سیاسی ایالات‌متحده در منطقه، که در پایگاه ویکی‌لیکس افشا شده است، شاهد ابعادی از همکاری عناصر داخلی و خارجی با دولت‌های بیگانه خصوصاً ایالات‌متحده در بحبوحه‌ی حوادث خرداد 85 در شمال غرب کشور و پس‌ازآن خواهیم بود. این اسناد حاکی از آن است که چگونه تشدید دشمنی‌های ایالات‌متحده علیه ایران در دوره ریاست جمهوری بوش پسر و سلطه‌ی نومحافظه‌کاران بر ایالات‌متحده به فرصتی برای تعامل و ارتباط‌گیری برخی عناصر محلی و خارج‌نشین و هم‌چنین فعالان سیاسی یکی از کشورهای همسایه با مأموران سیاسی امریکایی بدل شد. این افراد با سوابق، نیات، و قابلیت‌های متفاوت در پی جلب اعتماد و حمایت امریکایی‌ها برمی‌آمدند و به‌منظور ترغیب و تشویق آنها به اتخاذ سیاست‌های خصمانه علیه ایران به ارائه اطلاعات نادرست از شرایط کشور می‌پرداختند. فارغ از اهمیت و وزن سیاسی و اطلاعاتی آنها، آنچه حائز اهمیت است، شکل‌گیری مجموعه‌ای از افراد در داخل و خارج کشور است که می‌توانند در ابعاد گوناگون و در برهه‌های مختلف در مقام پیاده‌نظام قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای عمل کنند. در این ‌بین، نقش برخی محافل در کشور‌های همسایه در فراهم‌کردن بستر لازم برای فعالیت این عناصر و ارتباط‌گیری با طرف‌های غربی آشکار است. شایان ذکر است که چه‌بسا مهم‌ترین بخش فعالیت این‌گونه عناصر و وابستگانشان نه در زمینه‌های سیاسی، نظامی، و اطلاعاتی بلکه در عرصه‌ی تبلیغاتی و مشروعیت/ مقبولیت‌سازی برای مدعاهای خود، به‌ مانند تأکید بر چندپارگی جامعه‌ی ایران از نظر قومی، وجود شکاف‌ها و خصومت‌های قومی در آذربایجان، وجود تبعیض سازمان‌یافته علیه ترک‌زبانان در ایران، و ضرورت اداره‌ی کشور به‌صورت فدرال است.

در این گزارش، برای تبیین دقیق‌تر موضوع، تعدادی از اسناد منتشر شده در ویکی‌لیکس ارائه می‌شود.

 

سند اول: جمهوری آذربایجان: پایگاه گردآوری داده‌ها

 

موضوع

نگرانی‌ها در جمهوری آذربایجان نسبت به سرکوب تظاهرات آذری‌ها در ایران

تاریخ

24 مه 2006 [3 خرداد 1385]

طبقه‌بندی

محرمانه

فرستنده

جیسون هایلند، کاردار سفارت ایالات‌متحده در باکو

گیرنده

آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)؛ آژانس اطلاعات دفاعی؛ شورای امنیت ملی؛ وزارت دفاع؛ وزارت خارجه؛ ستاد فرماندهی مرکزی ایالات‌متحده امریکا (سنت‌کام)؛ ستاد فرماندهی اروپایی ایالات‌متحده امریکا (ئی‌یوکام)

چکیده

جامعه‌ی جمهوری آذربایجان به‌شدت اخبار مربوط به درگیری نیروهای امنیتی ایران با تظاهرات حدود یکصدهزار نفری دانشجویان تبریزی در 22 مه [1/3/1385] و کشته‌شدن حداقل ده نفر را پیگیری می‌کند. سیل گزارش‌های رسانه‌های آذربایجانی‌ها موجب برانگیخته‌شدن افکار عمومی شده است. اعضای پارلمان جمهوری آذربایجان درباره‌ی «اوضاع داخلی» ایران شدیداً ابراز نگرانی می‌کنند و هم‌چنین تحلیلگران سیاسی در باکو این تظاهرات را نشانه‌ی سرخوردگی آذری‌های ایران و نارضایتی گسترده مردم از رژیم مذهبی می‌دانند. یکی از فعالان حقوق بشری مستقر در باکو، که با دانشجویان تبریزی صحبت کرده است، اخبار کشته‌های درگیری‌ها را تأیید کرد و به ما گفت، که به‌رغم تلاش‌های دولت ایران برای سرکوب ناآرامی‌ها، تظاهرات دیگری برای روزهای آینده سازمان‌دهی شده است. در حال حاضر، دولت جمهوری آذربایجان در قبال این رخدادها سکوت کرده است و مایل نیست دست به تحریک همسایه‌ی قدرتمندی بزند که مناسبات پرفرازونشیبی با هم داشته‌اند.

 

نکته‌ی قابل‌تأمل در این گزارش، گفت‌وگوی مأمور/ مأموران امریکایی با شماری از فعالان سیاسی و رسانه‌ای در جمهوری آذربایجان و اظهارات خصمانه و غیرواقعی آنها نسبت به اوضاع ایران است. بخشی از گزارش مزبور عیناً نقل می‌شود:

«نصیب نصیبلی، سفیر سابق جمهوری آذربایجان در ایران و پژوهشگر شناخته ‌شده، به ما گفت که تظاهرات گسترده [علیه کاریکاتور منتشر شده در روزنامه‌ی ایران] نشان‌دهنده‌ی سرخوردگی جامعه‌ی آذری ایران از حکومت اسلامی است. نصیبلی خاطرنشان ساخت با وجود آن‌که بسیاری از آذری‌ها دارای موقعیت‌های عالی در دولت و جامعه‌ی ایران هستند (مانند آیت‌الله خامنه‌ای و همسر رئیس‌جمهور [وقت] احمدی‌نژاد)، قومیت آذری جایگاه نازلی نزد جامعه‌ی ایران دارد که پیام اصلی کاریکاتور مزبور هم مؤید همین است. به‌گفته‌ی مبارز احمداوغلو، مفسر سیاسی در باکو که با مناطق شمال [غرب] ایران در ارتباط است، انتظار می‌رود که اعتراضات در روزهای آینده نه‌تنها کاهش نیابد، بلکه گسترش هم پیدا کند. به باور نصیبلی، این نوع اعتراضات، از آنجا که می‌تواند زمینه‌ساز وقوع یک انقلاب دیگر در ایران شود، مایه‌ی هراس تهران است. راسم موسابایف، استاد علوم سیاسی، به افسر سفارت گفت که اگر خبر قتل تظاهرکنندگان تبریز صحت داشته باشد، مراسم خاک‌سپاری آنها می‌تواند به صحنه‌ی سرریزشدن خشم عمومی در ایران تبدیل شود. یکی دیگر از تحلیلگران سیاسی آذربایجانی، ایلغار ممدوف، تأیید کرد که اعتراضات فزاینده چالشی جدی برای نظام دینی و نشانه‌ی نارضایتی گسترده‌ی مردم از حکومت است که ابعادی فراتر از مسأله‌ی حاضر [اعتراض به کاریکاتورها] دارد. علاوه بر این، تحلیلگران خاطرنشان کردند اگرچه آذری‌ها اغلب به‌عنوان شهروندان درجه دوم در ایران تلقی می‌شوند، به لحاظ اقتصادی دارای اهمیت حیاتی هستند؛ چنان‌که بازار تهران در دست آذری‌هاست. تا 23 مه، برقراری ارتباط تلفنی با تبریز دچار مشکل بود و همین‌ امر مانع کسب خبر توسط جعفراوغلو [فعال حقوق بشر] شد. با این ‌حال، به گزارش جعفراوغلو برگزاری اعتراضات بیشتری برای روز 24 مه [3 خرداد] در ارومیه، اردبیل، مراغه، زنجان، و میانه سازمان‌دهی شده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که دور جدید اعتراضات در 28 می خواهد بود که در قالب آن، یک‌میلیون آذری از شهرها و دانشگاه‌های ایران در اعتراض به انتشار کاریکاتور به تهران خواهند رفت. جا دارد یادآور شود که 28 ماه می، روز ملی جمهوری آذربایجان نیز است … البته برگزاری این تظاهرات در هاله‌ای از ابهام است».

 

موضوع

پیش‌بینی معاون وزیر امور خارجه‌ی جمهوری آذربایجان از ادامه‌ی تظاهرات آذری‌ها در ایران

تاریخ

5 ژوئن 2006 [15 خرداد 1385]

طبقه‌بندی

محرمانه

فرستنده

جیسون هایلند، کاردار سفارت ایالات‌متحده در باکو

گیرنده

آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)؛ وزارت خزانه‌داری؛ وزارت خارجه

چکیده

اظهارات واقف صادق‌اوف، معاون وزیر امور خارجه‌ی جمهوری آذربایجان، و عُلْوی بخشعلی‌یف، مسؤول میز ایران در وزارت امور خارجه درباره‌ی حوادث ایران

 

در این گزارش، نقطه‌نظرهای واقف صادق‌اوف، معاون وقت وزیر امور خارجه‌ی و نماینده‌ی کنونی جمهوری آذربایجان در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو، درباره رخدادهای ایران در گفت‌وگو با کاردار وقت سفارت ایالات‌متحده در باکو جالب‌توجه است: «واقف صادق‌اوف، معاون وزیر امور خارجه، مورخ 5 ژوئن به کاردار عنوان کرد که به اعتقاد وی کاهش اعتراضات خشونت‌آمیز قومی آذری در شمال [غرب] ایران امری موقتی است. به گفته‌ی صادق‌اوف شدت و دامنه‌ی اعتراضات نشانگر نارضایتی عمیقی در میان آذری‌های ایران است که دولت این کشور قادر به سرکوب نیست و بی‌شک دوباره به راه خواهد افتاد. صادق‌اوف هم‌چنین گفت که از کوتاهی رسانه‌های غربی در پوشش اعتراضات خشونت‌آمیز در ایران شگفت‌زده شده است. وی خاطرنشان کرد باوجود آن‌که دهها تن کشته و صدها نفر با وضع بسیار بدی زخمی و زندانی شده‌اند، توجه رسانه‌های غربی متأسفانه تنها به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران متمرکز شده است. در دیداری جداگانه در مورخ 2 ژوئن، عُلْوی بخشعلی‌یف، مسؤول میز ایران در وزارت امور خارجه، به افسر سفارت اظهار داشت با آن‌که دولت آذربایجان نسبت به شرایط مردمان آذری حساس است، اما قصد تغییر در رویکرد خود ندارد و اعتقاد دارد که این مسأله [اعتراضات در ایران] یک موضوع داخلی است. به گفته‌ی بخشعلی‌یف، صحبت رسمی‌ای میان جمهوری آذربایجان و ایران در مورد اعتراضات و شرایط آذری‌های ایران صورت نگرفته است. او هم‌چنین اشاره کرد که کاریکاتور توهین‌آمیز [مورد بحث] نه در روزنامه‌ی ایران بلکه در ضمیمه‌ی هفتگی آن به نام ایران کودک، که مختص کودکان است، چاپ شد. بخشعلی‌یف افزود که به‌زودی دامنه‌ی اعتراضات در ایران کاهش می‌یابد، اما دلیلی برای این سخن خود اظهار نکرد. بخشعلی‌یف، با اشاره به تجمعات اخیر گروه‌های مختلف آذربایجانی در مقابل سفارت ایران در باکو، آنها را «غیرقانونی» و فاقد مجوز از طرف شهرداری باکو اعلام کرد. علاوه بر این، دولت این کشور با سوزاندن پرچم‌ها در برابر سفارتخانه‌های مستقر در باکو مخالف است. وی افزود که معترضین دستگیر شده به پاسگاه پلیس منتقل شده‌اند، اما احتمالاً با آنها برخورد قضایی نخواهد شد».

 

سند دوم: دیدار در کاخ سفید

در 22 می 2007/ اول خرداد 1386، داریا وِیسمان، گزارشگر نشریه‌ی کریستین ساینس مانیتور در باکو، به مناسبت سالگرد ناآرامی‌های شمال غرب ایران، به انتشار مطلبی با عنوان «آذری‌ها، گرفتار در کشمکش ایران و امریکا»(2) دست زد. او، با پیش‌بینی به خیابان‌آمدن آذری‌های ایران در سالگرد حوادث خرداد 85، از شکل‌گیری یک «جنبش ملی‌گرایانه» به‌منظور پاسداری از «حقوق فرهنگی پایمال‌شده‌ی آذری‌ها در ایرانِ تحت سلطه‌ی فارس‌ها» خبر داد. به گفته‌ی او، حوادث خرداد 85 توجه وزارت دفاع ایالات‌متحده را به خود جلب کرد: «سِیمور هرش [روزنامه‌نگار امریکایی] در گزارش خود در نشریه‌ی نیویورکر در سال 2006 میلادی مدعی شد که ایالات‌متحده درصدد انجام عملیات مخفیانه در ایران است که در چارچوب آن، نیروهای امریکایی با هدف تشویق تنش‌های داخلی و درنتیجه، تضعیف حکومت ایران به جذب قومیت‌ها، ازجمله آذری‌ها، پرداخته‌اند. اگرچه دولت ایالات‌متحده چنین گزارش‌هایی را تکذیب کرده است، اقدامات زیر را تأیید می‌کند: تأسیس دفتر امور ایران؛ اختصاص 75 میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران؛ استقرار [تشکیلات] دیده‌بان ایران در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان و دیگر شهرهای این کشور در نزدیکی سرحدات ایران؛ و کمک به جمهوری آذربایجان در احداث یک ایستگاه رادار در مرز ایران (که البته هدف از ایجاد آن، نظارت بر دریای مازندران اعلام شد) … .» به نوشته‌ی وِیسمان، «جنبش ملی‌گرا [قوم‌گرا] ی فعلی [در ایران]، که از زمان استقلال جمهوری آذربایجان قدرت گرفته است، از فقدان وحدت درونی و فشارهای حکومت ایران رنج می‌برد»، اما شاید یکی از تأمل‌برانگیزترین مطالبی که در این مقاله مطرح ‌شده، اظهارنظر صدیق عیسی‌بِیگلی، از فعالان سیاسی ایرانی مستقر در باکو، بوده است: «ما می‌خواهیم [در داخل ایران] به شکل قانونی و نه به‌صورت مخفیانه فعالیت کنیم، اما از نظر دولت [ایران] ما معاند هستیم و منافع کشورهای خارجی و ایالات‌متحده را تأمین می‌کنیم … ».

 باوجود هشدارهای مقامات عالی کشور مبنی بر تلاش دشمن برای تحریک گسل‌های اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و، قومی و درنتیجه ضرورت پاسداری از وحدت و انسجام ملی، متأسفانه در سال‌های بعد شاهد ترویج فزاینده‌ی مطالب مخل وحدت ملی از برخی تریبون‌های رسمی و نیمه‌رسمی در داخل کشور و به‌واقع مشروعیت‌سازی برای آنها بوده‌ایم؛ البته اندکی واقع‌بینی و فراست کافی است تا دریابیم طرح این مسائل در داخل کشور (به هر شکل و با هر انگیزه‌ای) نهایتاً بازی در زمین دشمن در جهت تضعیف نظام خواهد بود. به باور سوانت کورنل، از مؤسسه‌ی مرکزی آسیای مرکزی و قفقاز در دانشگاه جانز هاپکینز، «ما شاهد نوعی عدم وحدت نظر در دولت امریکا هستیم؛ تندروها تلاش کرده‌اند تا از این مسأله [برانگیختن اقلیت‌ها در ایران] بهره‌برداری کنند، ولی نهایتاً نظر میانه‌روها غالب شده است.» البته همان‌گونه که در این مقاله اشاره‌ شده است، علت تردید و احتیاط دولت ایالات‌متحده، عدم اطمینان سیاستگذاران امریکایی به پیامدهای احتمالی تجزیه‌ی ایران برای منطقه و هم‌چنین پرهیز از برانگیخته‌شدن احساسات ایرانیان داخل و خارج کشور نسبت به حمایت آشکار دولت امریکا از گروه‌هایی مانند قوم‌گرایان آذری بوده است که رؤیای جدایی و استقلال در سر دارند. از سوی دیگر، محافل قوم‌گرا سیاست‌های خصمانه‌ی امریکا علیه ایران را فرصتی برای کسب امتیاز به‌ویژه منافع مالی دیده‌اند؛ چنان‌که به گفته‌ی احمد اوبالی، مؤسس تلویزیون گوناز در امریکا، «در حال حاضر روندی که شاهد آن هستیم حاکی از امیدواری ایالات‌متحده به فعال‌شدن اقلیت‌ها در هیئتی منسجم است، اما این علاقه‌مندی امریکایی‌ها لزوماً به معنای صرف هزینه [های هنگفت] از سوی آنها نیست». اکنون، امریکایی‌ها ازجمله در تشکیلات دیده‌بان ایران با دقتی افزون‌تر تحولات شمال غرب ایران را رصد می‌کردند و می‌کوشیدند اطلاعات بیشتری از ظرفیت‌های فعالیت‌های قوم‌گرایانه در داخل ایران کسب کنند؛ دو سند زیر نمونه‌هایی از تلاش مأموران امریکایی در این زمینه است.

سند نخست، حاوی محتوای گفت‌وگوی غلامرضا صبری تبریزی، رئیس تشکیلات گاماج (جبهه‌ی آزادی ملی آذربایجان جنوبی)، با مأمور تشکیلات دیده‌بان ایران در باکو است. شایان ذکر است که تشکیلات موسوم به دیده‌بان ایران(3) شامل گروه‌های اطلاعاتی هستند که با استقرار در سفارتخانه‌های ایالات‌متحده در باکو، عشق‌آباد، بغداد و لندن، و هم‌چنین کنسولگری‌های ایالات‌متحده در دبی و استانبول از راه‌های مختلف ازجمله ارتباط‌گیری با اتباع ایران به گردآوری داده می‌پردازند.

 

موضوع

گزارش یک فعال حقوق قومیت‌ها از جنبش قومی آذربایجان در ایران

تاریخ

6 ژوئن 2007 [16 خرداد 1386]

طبقه‌بندی

محرمانه: https://wikileaks.org/plusd/cables/07BAKU698_a.html

فرستنده

دونالد لو، نفر دوم سفارت ایالات‌متحده در باکو

گیرنده

شورای امنیت ملی؛ وزارت دفاع؛ وزارت خارجه؛ ستاد فرماندهی اروپایی ایالات‌متحده امریکا (ئی‌یوکام)

چکیده

پروفسور غلامرضا صبری تبریزی در مورخ 30 می با مأمور دیده‌بان ایران ملاقات و نسبت به ایجاد یک ایستگاه تلویزیونی ماهواره‌ای آذری‌زبان با هدف کمک به تلاش‌های مسالمت‌آمیز برای ایجاد تغییر سیاسی در جمهوری اسلامی ایران اظهار تمایل کرد. تبریزی، ضمن مخالفت با حمله‌ی احتمالی نظامی ایالات‌متحده به ایران، بر تغییر از داخل، به‌عنوان تنها راه‌حل ممکن، تأکید کرد. تبریزی پیشنهاد داد که ایالات‌متحده از جنبش ملی آذری و ایجاد یک ایستگاه تلویزیونی ماهواره‌ای جدید حمایت مالی کند. وی از تماس مدیرشبکه گوناز تی وی با مسئولان کاخ سفید خبر داد.

 به گفته‌ی تبریزی، تشکل‌های آذربایجانی مانند کنگره‌ی آذربایجانی‌های جهان و جنبش بیداری ملی آذربایجان جنوبی از تنگ‌نظری‌های شخصی و هم‌چنین تأثیرات منفیِ دولت جمهوری آذربایجان، که بنا بر شواهد دارای روابط خوبی با جمهوری اسلامی است، به ستوه آمده‌اند.

 

در گزارش فوق، غلامرضا صبری تبریزی تأکید کرده است که تشکیلات، با کمک دولت جمهوری آذربایجان، ماهانه 200 دلار به فعالان قومی آذری در داخل ایران کمک مالی می‌کند و از امریکایی‌ها خواسته است برای افزایش این مبلغ به آنها کمک مالی کند. بخشی از گزارش مزبور عیناً نقل می‌شود:

«… تبریزی، علاوه بر درخواست تأمین بودجه برای تلویزیون جدید خود، پیشنهاد کرد که ایالات‌متحده از تلویزیون گوناز، متعلق به احمد اوبالی، حمایت کند. طبق گزارش‌ها، تبریزی به‌طور منظم با اوبالی تماس دارد و مهمان تلویزیون اوست؛ چنان‌که در مورخ 20 می، وی در برنامه‌ای 45 دقیقه‌ای خطاب به رهبر و ملت ایران خواستار آن شد تا به آذری‌ها اجازه‌ی استفاده از زبان مادری‌‌شان داده شود.

 طبق گفته‌ی تبریزی، اوبالی طی روزهای 21 تا 25 می در جلسه‌ای در کاخ سفید برای بحث در مورد ایستگاه تلویزیونی‌اش شرکت کرده است (توضیح: مشخص نیست که اوبالی با چه کسی دیدار داشته است). تبریزی خواستار آن شد که ایالات‌متحده برای حمایت از فعالیت‌های داخل ایران اقدام به تأمین مالی افراد مورد اعتماد سازمان او کند تا از طریق آنها خانواده‌های فعالان آذری زندانی مانند عباس لسانی تحت پوشش قرار گیرند. طبق گفته‌ی تبریزی، سازمان او در حال حاضر ماهانه حدود 200 دلار به خانواده‌ی زندانیان کمک نقدی می‌کند. تبریزی اظهار داشت که این حمایت مالی بسیار حیاتی است؛ زیرا از فشار دولت ایران بر خانواده‌ها، که به‌عنوان ابزاری علیه زندانیان استفاده می‌شود، می‌کاهد.

تبریزی، با بیان این احتمال که شاید وی در آینده‌ی نزدیک زمام کنگره‌ی آذربایجانی‌های جهان را در دست بگیرد، گفت که این تشکل به دلیل اعمال نفوذ روس‌ها و دولت جمهوری آذربایجان ناکارآمد است. به گفته‌ی تبریزی، روابط جمهوری آذربایجان با ایران بسیار بهتر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. وی گفت که دولت جمهوری آذربایجان به‌شدت از دیدگاه‌های او ناخرسند است و پس از پخش صحبت‌هایش در تلویزیون گوناز، حتی توسط رامیز مهدی‌یف، دستیار رئیس‌جمهور آذربایجان، تهدید شد. تبریزی مدعی شده است که به‌واسطه‌ی این فشارها او تقریباً جایگاه خود را در کمیته‌ی هماهنگی آذربایجانی‌های جهان از دست داده بود و تنها با دخالت بانوی اول جمهوری آذربایجان، مهربان علی‌یوا ـ که به گفته‌ی تبریزی، پدربزرگش از آذری‌های ایران بوده است ـ وی از زیر این فشارها نجات یافت. تبریزی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان را زیگزاگی می‌داند که هدف آن جلب رضایت ایران و روسیه است. به گفته‌ی تبریزی، دولت جمهوری آذربایجان در حال نزدیک‌ترشدن به روسیه است. او، رامیز مهدی‌یف را عامل روسیه قلمداد کرد. به گفته‌ی تبریزی، وی که در زمان شاه منتقد سیاست‌های ایالات‌متحده در قبال ایران بوده است، اکنون امریکا را بهترین گزینه برای ایجاد ثبات در منطقه می‌داند … تبریزی خاطرنشان ساخت که او اخیراً با سفیر اسراییل در جمهوری آذربایجان، آرتور لِنک، و فرستاده‌ای از تل‌آویو درباره‌ی وضع آذری‌ها در ایران گفت‌وگو کرده است».

تنظیم‌کننده‌ی گزارش در جمع‌بندی خود از مطالب تبریزی به نکاتی چند اشاره می‌کند ازجمله این‌که: «درحالی‌که رابط‌های ما از عطش فزاینده در داخل ایران برای دریافت اطلاعات از منابع خارجی سخن می‌گویند، هنوز مشخص نیست که پیام‌های ارسالی گروه‌های آذری مستقر در خارج (که برخی از آنها در پی آزادی فرهنگی بیشتر و برخی دیگر آشکارا جدایی‌طلب هستند) با چه واکنشی از سوی آذری‌های ایران روبرو می‌شود؛ زیرا بنا بر شواهد، اکثریت قریب به‌اتفاق آذری‌های ایران در درجه‌ی نخست خود را ایرانی و سپس آذری می‌دانند. از آنجا که وزارت [خارجه] درخواست‌های کمک مالی را بررسی می‌کند، تصور می‌کنیم که بررسی دقیق این مسأله و هم‌چنین پیامدهای محتمل حمایت امریکا از پخش برنامه‌های گروه‌های مزبور به‌خصوص گروه‌های تجزیه‌طلب در ایران و جمهوری آذربایجان حائز اهمیت است».

2- Azeris caught in US-Iran tussle

3- Iran watcher