از نوجوانان و جوانان هیجان زده و عصبانی در برابر هتل تارای مهاباد و اقدام آنها برای سوزاندن تنها هتل 4 ستاره شهر مهاباد بخشی از نتایج و پیامدهای انتشار شایعات در مهاباد بود.در روزهای آغازین درگذشت مرحومه خسروانی در خبر های گسترده ای که درفضای مجازی و شبکه های اجتماعی و نیز رسانه های ماهواره ای فارسی و کردی منتشر شد ،چنین برجسته سازی گردید که گویا مأموری امنیتی یا مأموری از اداره اماکن برای ارتقای وضعیت هتل تارا از 4 ستاره به 5 ستاره در آنجا مستقر شده و با همکاری و همراهی مالک هتل مامور مستقر شده در هتل به یکی از کارکنان هتل تعرض نموده و دختر جوان برای خلاصی از دست مامور یاد شده اقدام به فرار از اتاق به سوی پنجره فرار و در نهایت با پرتاب خود به پایین ساختمان خودکشی می نماید.برخی دیگر از خبر ها حکایت از آن داشت که دختر جوان توسط مامور امنیتی از طبقه چهارم به پایین پرتاب شده است…
فوت شادروان فریناز در روز یکشنبه ۲۰ اردیبهشت روی داد.تجمع اعتراضی گروهی از مردم مهاباد نیز در روز پنج شنبه ۲۴ اردیبهشت یعنی ۴ روز بعد روی داد.در این فاصله ی 4 روزه توسط سامانه های خبری و رسانه ای و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای خارج از کشور صدها خبر و گزارش و تحلیل و پوستر تولید شد .حتی در برخی اخبار برای راهپیمایی مقصد مقابل هتل تارای مهاباد نیز تعریف شد و چنین بود که مهاباد در کانون خبرها وگزارش های مرتبط قرار گرفت.همچنین در برخی از اخبار و شایعات سخن از تلافی و انتقام جویی از مدیر هتل از طریق آتش زدن هتل بود…
در برابر این موج وسیع رسانه ای فرماندار مهاباد تنها در روز چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت با خبرگزاری کردپرس اکتفا به مصاحبه ای نه چندان روشن گر کرد و تلویزیون محلی مهاباد هم در همین روز آنهم در ساعات کم بیننده خود خبری به نقل از فرماندار نقل کرد.تلاشی کم اثر و بسیار محدود دربرابر فضای رسانه ایِ مملو از شایعه و خبر های مرتبط با موضع.
مرور اخبار باز بسیارروشنگر است. مفاهیم و دال های خبر مربوطه را به شکلی خلاصه چنین می توان برشمرد” دختری جوان “”تعرض و تجاوز” “مامور امنیتی” ” فرار دختر جوان” “قتل دختر جوان” “همدستی مدیر هتل و مامور امنیتی” “پرت شدن از طبقه چهارم هتل“ “لاپوشانی موضوع قتل“” سواستفاده از دختر جوان“و… مفاهیمی از این دست به شکلی گسترده و از کانال های مختلف منتشر و باز نشرگردید. انتشار چنین اخباری در هرجای ایران یا هر نقطه دیگری از جهان به خودی خود می توانست تشجیع کننده و برانگیزاننده باشد.بنگرید به اخبار یا انتشار تصاویری مربوط به بدرفتاری یک مامور پلیس با متهمی در یکی از کشورهای اروپایی یا امریکایی و موج اعتراضات اجتماعی پس از آن.بنابر این تجربه موارد مشابه ،به ما و هر شخص دیگری به ویژه مسئولین محلی و استانی و کشوری در حوزه های سیاسی و اجتماعی و رسانه ای می گوید در برابر موج اخبار درست یا نادرست منتشر شده قضیه مهاباد یا باید به سرعت و به شکل گسترده و با استفاده از ظرفیت رسانه های موجود روشنگری و شفاف سازی کرد یا باید منتظر واکنش های اجتماعی به آن بود.
گفته شد انتشار چنین اخباری می تواند در هرجای دنیا واکنش هایی به دنبال داشته باشد.فوت مبهم یاکشته شدن یک انسان به خصوص دختر جوان در هرجای دنیا به خودی خود می تواند تحریک کننده و هیجان گستر باشد به ویژه اگر این شایعه چنین باشد که قاتل یا عامل مرتبط با قتل ماموری امنیتی است!که قصد تجاوز نیز داشته است!به ویژه که این خبر مرتبط با مهاباد باشد.چرا به ویژه در مهاباد؟
مهاباد شهری کردنشین با اصالت های فرهنگی و اجتماعی در غرب ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد. برخی حوادث و رویدادهای سیاسی در سال های آغازین انقلاب شوربختانه خسارات قابل توجه انسانی و اقتصادی و اجتماعی برجای گذاشت و البته بخشی از سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی و حتی مشارکت اجتماعی را به تحلیل برد ،بر این مبنا برخی احزاب سیاسی و گروه های آن سوی مرز تمرکز رسانه ای قابل ملاحظه ای بر بروی رویدادها و حوادث مهاباد داشته و معمولا اتفاقاتی چون ماجرای هتل تارای مهاباد را در کانون برنامه سازی های خود قرار می دهند.این وضعیت البته پیامدهای امنیتی و سیاسی خاص خود را نیز در پی داشته است و موجب شده تا عرصه برای فعالیت جریان ها و رسانه های مستقل سخت و تنگ شود.
همچنین در سال های گذشته روند گسترش سکونت گاه های غیر رسمی در مهاباد همچون بسیاری از نقاط دیگر کشور در حاشیه شهر رشد شتابانی داشته است.این پدیده نشانی از رشد شکاف درامدی میان اقشارمحتلف شهر را نمایان می سازد.تشدید این نابرابری ها البته خود می تواند موجد نارضایتی های گسترده ای باشد.به ویژه که در کنار این پدیده ،رانت و رانت خواری هم مزید بر علت شده تا اقشار نوکیسه تازه ای در سطح منطقه ظاهر شود.این چرخه هم به نوبه خود نارضایتی هایی را در پی دارد.
با شرایطی که مورد بحث قرار گرفت طبیعی است که مدیرت عالی استان آذربایجان غربی و مدیریت اجرایی شهر مهاباد باید با درک صحیح و دقیقی از شرایط و زمینه های موجود خود را برای استفاده از ظرفیت ها و امکانات موجود شهر و استان و کشور آماده سازند تا انتشار شایعه ای در خصوص هتل تارا نتواند به موضوعی پیچیده مبدل شود.اما بر خلاف مقدمات پیش گفته مسئولین استان و شهرستان اقدامات چندانی قبل از بروز تجمع هتل تارا از خود نشان ندادند تا با روشنگری ها و اطلاع رسانی شفاف و سریع و گسترده راه را بر رواج شایعات و اخبار مبهم و غیر دقیق مسدود کنند.
در سطح استان آذربایجان غربی شبکه های تلویزیونی استانی و شبکه مهاباد فعالیت دارند ،همچنین تمامی خبرگزاری های مطرح کشور نیز دارای دفاتری در سطح استان می باشند اما پس از بروز حادثه فوت مرحوم خسروانی از سوی این شبکه ها و رسانه های موجود کمتر تلاشی برای روشنگری و آگاهی بخشی مردم صورت گرفت. رادیو و تلویزیون محلی مهاباد و ارومیه می توانست در همان روزهای نخست حادثه مثلا دوشنبه یا سه شنبه با مصاحبه و گفتگو با صاحب هتل،خانواده متوفی یعنی خانواده داغدیده خسروانی ،وکیل خانواده بخشی از حادثه و ابعاد آن را با مردم در میان بگذارد و سپس در گفتگو با مسئولین امنیتی و انتظامی مردم را در جریان بررسی ها و پیگیری های صورت گرفته قرار دهند.همچنین این شبکه های می توانستند با استفاده از ظرفیت جامعه مدنی و نخبگان مهابادی ابعاد موضوع و حتی حواشی به وجود آمده را به چالش بکشند.
چنین رویکردی می توانست به بخش عمده ای از ابهامات و سوالات شکل گرفته در افکار عمومی پاسخ دقیق و درخوری ارائه دهد و به آرام شدن فضای هیجانی و احساسی شکل گرفته کمک مؤثری نماید.اما مشخص نیست چرا شبکه رادیو تلویزیون آذربایجان غربی و مهاباد هیچ کدام در قبال این حادثه تلاش حرفه ای و خلاقانه ای را در دستور کار خود قرار ندادند و عرصه را برای رسانه های رقیب در فراسوی مرزها یا شبکه های غیر مسئول فراخ گذاردند؟حتی پس از به آتش کشیده شدن هتل تارا و پس از آن توزیع فیلم های هتل و نیز انتشار برخی مطالب و مصاحبه های مدیر هتل و وکیل توفی در روزنامه ایران و یکی دو سایت در مهاباد که موجب روشن شدن بخش مهمی از ابعاد قضیه شد ،دو باره رادیو و تلویزیون منطقه کمتر تلاشی را برای اطلاع رسانی در خصوص این موضوع در دستور کار خود قرار داد!به سخنی دیگر رسانه های دیداری و شنیداری استان و مهاباد و نیز رسانه ملی نه تنها از ارائه سریع و دقیق و شفاف اخبار و گزارش و مصاحبه و تحلیل در باره حادثه هتل تارا خوداری کرد بلکه پیش از حادثه آتش سوزی هتل تاراحتی از تولید چند گزارش و خبر در این خصوص نیز خوداری کرد!آیا در چنین شرایطی باید انتظار داشت که شایعات گسترش قابل ملاحظه ای نیابند؟ایا سکوت مستمر و غیر مسئولانه رسانه های داخلی در این خصوص و موادر مشابه ضمن فضا دادن به شایعات موجب گسترش بی اعتمادی به این رسانه های داخلی نخواهد بود؟
افزون بر بی تفاوتی یا بی عملی رسانه های رنگارنگ داخلی که با بودجه و پول همین ملت فعالیت می کنند،مسئولین محلی و استانی نیز در برابر موج گسترده شایعات نتوانستند مسئولانه برخورد کنندو از ظرفیت های اجتماعی و فرهنگی منطقه استفاده کافی و وافی صورت نگرفت.پس از حادثه منجر به فوت شادروان خسروانی و انتشار شایعات مختلف در باره فوت وی مسئولین استان و شهرستان می توانستند و باید استفاده از ظرفیت های مدنی،معتمدین،چهره های فرهنگی و خوشنام و دانشگاهی و روشنفکران و سایر اقشار اثر گذار و گروه های مرجع محلی را همراه خود کرده و به آگاهی بخشی و روشن شدن افکار عمومی یاری می رساندند.امری که اگر توسط مسئولین ذیربط در دستور کار قرار می گرفت می توانست در برابر موج سنگین شایعات پادزهر مدنی و اثر گذار و مسئولانه تولید کند.شوربختانه چنین ظرفیتی هم توسط مسئولین کمتر مورد توجه قرار گرفت.
در حین تجمع مردم در مقابل هتل تارا نیز فرصت چند ساعتی در اختیار مسئولین محلی و استانی قرار داشت تا با حضور در میان مردم هیجان زده بخشی از حقایق در اختیار آنها قرار داده شده و حتی با استفاده از همراهی معتمدین و شخصیت های خوشنام منطقه هیجان نوجوانان و جوانان حاضر در تجمع کنترل یا مهار شده یا با دعوت از مردم برای حضور درفضای باز و آزاد در همان نزدیکی به مدیریت موضوع بپردازند.متاسفانه مسئولین امر در این خصوص نیز با تأخیر عمل کردند و تنها رد ساعات آخر تجمع در محل حاضر شدند.
هر چند حادثه پنج شنبه هتل تارا تجربه مثبتی را نیز در خود داشت و آن پرهیز مقامات از اجازه مقابله خشن با مردم هیجان زده بود.در تجمعات پیشین که چند سال گذشته در مهاباد یا برخی دیگر از شهرهای غرب کشور و به دلایلی دیگر روی داده بود متاسفانه هزینه هایی به مراتب سنگین تر پرداخت شد و گاه به جان باختن چند تن نیز ختم می شد.خوشبختانه در ۲۴ اردیبهشت ماه این خطا روی نداد و نیروهای انتظامی میدان با سعه صدر بیشتری با موضوع روبرو شده و در نتیجه تیراندازی در دستور کار قرار نگرفت .اما حادثه فوت شادروان خسروانی و متعاقب آن گسترش شایعات مختلف در باره آن و سکوت رسانه های دیداری و شنیداری منطقه موجب شد تا حادثه ای تاسف بار اما غیر سیاسی به پدیده ای اجتماعی منجر شود و در پایان به آتش زدن هتل تارای مهاباد ختم شود.
اگر مسئولین به وظایف و مسئولیت های خود به دقت و درستی عمل می کردند آیا ختم داستان با آتش سوزی هتل همراه می شد؟اگر اطلاع رسانی شفاف و سریع و گسترده از حادثه در دستور کار رسانه های منطقه از جمله رادیو و تلویزیون مهابادو استان و حتی رسانه ملی قرار می گرفت آیا بخش قابل توجهی از شایعات رنگ نمی باخت؟ایا هیجان اجتماعی به شکل گسترده ای کاهش نمی یافت؟
پاسخ به پرسش های فوق ما را به نتیجه دیگری می رساند ،گسترش هیجان در مهاباد را با فعالیت سریع و صادقانه و شفاف رسانه ای می شد کنترل کرد! اما این مهم صورت نگرفت یعنی قصوری صورت گرفت.در نتیجه عده ای در خلأ اطلاعاتی به وجود آمده و تحت تأثیر رسانه های دیگری که عموما در خارج از کشور هدایت می شد به شکلی نادرست هیجان خود را نمایان ساختند و گروه اندکی نیز به آتش زدن هتل مبادرت کردند! بر این مبنا بخشی بزرگ از نوجوانان و جوانان مشارکت کننده در این تجمع قربانی کم کاری مسئولین محلی و رسانه هایی هستند که در این زمینه مسئولانه تلاش نکردند ولذا این گروه محتاج برخوردهای همراه با سعه صدر و انصاف.نباید همه گناه های دیگران که به مسئولیت های خویش عمل نکردند را در پای این گروه ثبت و ضبط کرد.