۲۰ دی ماه سالروز قتل میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم میهنپرست و اصلاحگر ایرانی به دستور ناصرالدین شاه قاجار است. شخصیت والا، تیزهوش، کاردان و مقتدر امیر کبیر و خدماتی که به ایران رساند نقطه روشنی در سالهای تباهی حکومت ایران در قرن نوزدهم میلادی است به طوری که هنوز خاطره تاریخی امیر کبیر و خدماتی برخاسته از نظم جدید میرزا تقی خانی در اندیشه ایرانیان زنده است.
از شخصیتهای تاریخی ایرانی و خارجی گرفته تا مورخان برجستهای مانند فریدون آدمیت و جواد طباطبایی ابعاد شخصیت و اقدامات موثر و آگاهی میهنپرستانه امیر را بازگو کردهاند. آدمیت در کتاب مهم امیر کبیر و ایران درباره اصول حکمرانی امیر مینویسد:
در اصول حکمرانی امیر قدرت دولت متمرکز بود، و دولت هدفی مشخص داشت. اعتقاد او به تمرکز قدرت عکس العملی بود نسبت به هرج و مرج روزگار گذشته که به ناتوانی حکومت، ناایمنی کشور، شورش سرکردگان، و مداخله عوامل داخلی و خارجی در سیاست انجامیده بود. به علاوه پیش بردن نقشه اصلاحات مستلزم تمرکز قدرت بود. هدف دولت را برنامه ترقی و نوآوریها می ساخت و دیدیم که اصلاح اخلاق مدنی از عناصر عمده سیاست او بود. آنچه رضایت خاطر مردم را نسبت به دولت امیر ربود همانا برقراری امنیت و عدالت پروری و برانداختن زورگوئی دیوانی و زورستانی دیوانیان بود. و نیز این معنی را شناختیم که رضایت جمهور ملت، تجلیات شگفت انگیز سیاسی داشت؛ هرچند افکار عمومی به صورت عامل قدرت سیاسی متشکل نگردیده بود_ آن تجلیات پدیده ای تازه و نشانه ای از پیدایش هوشیاری اجتماعی بود. هرآینه اراده عام و رضایت قاطبه مردم مبنای قدرت دولت بود_ حکومت امیر برافتادنی نبود (امیرکبیر و ایران، ص ۶۵۳).
دکتر جواد طباطبایی در کتاب مکتب تبریز از مجموعه تأملی دربارهٔ ایران که به تاریخ اندیشه سیاسی در ایران پرداخته، از آگاهی ملّی نوآیین رجالی چون قائم مقام و میرزا تقی خان میگوید:
وزیرانی چون قائممقام و امیرکبیر با دریافتی که از سرشت دوران جدید و الزامات آن پیداکرده بودند کوشش کردند در شرایطی که دیری بود تا نهاد سلطنت از نمایندگی «مصالح ملی» بازایستاده بود، وزارت را به نهادی تبدیل کنند که بتواند پاسدار حوزه مصالحی باشد که از قلمرو نهاد سلطنت بیرون رفته بود. این تعارض میان دو حوزه سلطنت و وزارت از ویژگیهای سده متأخر دوره اسلامی نبود. چنانچه درگذشته با پایان فرمانروایی خاندانهای ایرانی بهویژه با ظهور غزنویان و سلجوقیان تعارضی بیسابقه میان دو نهاد سلطنت و وزارت پدیدار شده بود؛ اما با آغاز دوران جدید تاریخ ایران، دگرگونیهای عمده در سرشت نهاد سلطنت و دربار پدید آمد و تأمین مصالح ملی جز در حوزه نهاد وزارت امکانپذیر نمیشد. بدیهی است که در این دوره وزیرانی چون قائممقام و امیرکبیر استثناهایی بیش نبودند و عاقبت بد آن دو نیز نشان داد که تعارض میان دو نهاد سلطنت و وزارت به درجهای رسیده است که تأمین مصالح ملی جز در حوزه وزارت ممکن نخواهد شد. معنای اینکه تاریخنویسان به کوششهای قائممقام در استقلال مجلس وزارت و خیال امیرکبیر برای کنسطیطوسیون (مشروطهخواهی) اشاره کردهاند، جز این نیست که تعارض دو نهاد وزارت و سلطنت بهجایی رسیده بود که تأمین مصالح ملی در حوزه سلطنت ممکن نبود(مکتب تبریز،ص ۱۶۰).
اما در میان شخصیتهای تاریخی بعضا معاصر با امیرکبیر هم که در ایران موقعیتی داشتند، درباره میرزاتقیخان جالب توجه است.
♨️ رابرت گرانت واتسون
وی وقایع نگار دولت انگلیس بود که مدتی در ایران حضور داشت و اطلاعات خود را در رابطه با اوضاع ایران در کتابی تحت عنوان «تاریخ ایران» ثبت و آن را به چاپ رساند. او در رابطه با امیرکبیر معتقد است:
فوق العاده ترین و حتی شگفت انگیزترین جنبه اخلاقی امیرکبیر، همان فساد ناپذیری مطلق وی بود».
در جای دیگر می افزاید:
« امیر نظام به همان اندازه پرکار بود که غیرت مسؤولیت داشت. روزها و هفته ها می گذشت که بام تا شام کار می کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست. دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را سست و دل سرد نمی ساخت».
♨️ کلُنل جستین شیل
کلنل وزیر مختار انگلیس در زمان ناصر الدین شاه بود و یکی از دشمنان سرسخت امیرکبیر به شمار می رفت، ولی با این همه مخالفت در مورد امیرکبیر اظهار داشته است:
« پول دوستی … در وجود امیر بی اثر است. به رشوه و عشوه کسی فریفته نمی شود » و در جای دیگر گفته: « امیر جز نیکبختی وطنش چیزی نمی خواهد»
♨️ لیدی شیل
خانم ماری شیل معروف به لیدی شیل، همسر کلنل شیل وزیر مختار انگلیس بود که در زمان حضور شوهرش در ایران زندگی می کرد. وی خاطرات خود از ایران را تنظیم و به صورت یک کتاب چاپ کرد. او درباره امیرکبیر می نویسد:
« میرزا تقی خان امیرکبیر، صدر اعظم ایران از خیلی جهات مرد برجسته ای به شمار می آید. یکی از آرزوهای بزرگ او این بود که مقام ایران را در بین خانواده ملل، ترقی دهد و این مملکت را از قید اسارتی که به نظر او از جانب سه قدرت بزرگ همسایه اش در آن گرفتار بود، رهایی بخشد».
♨️ فرانت
این شخص کاردار سفارت انگلیس در تهران بود و ضمن بررسی دوره چهار ماهه اول صدارت امیرکبیر نوشت
«امیر سخت مشغول اصلاح خطاکاری های دولت زمان محمد شاه است».
♨️ استیونس
وی کنسول انگلیس در تبریز بود که نظرش در رابطه با امیرکبیر خواهد آمد
« نظمی که امیر نظام برقرار کرد. و عدالتی که با آن همه رنج و سختی بنیان گذارده بود، رو به تباهی می رود و آشفتگی زمان حاج میرزا آقاسی جای گزین آن می شود. عامه مردم قدر امیر را می شناسند و بر مرگش اسف می خورند. شاه تا زنده است، باید بر فقدان او افسوس بخورد».
♨️ دکتر پولاک
دکتر یاکوب ادوارد پولاک، دارو ساز و پزشک اتریشی بود که به دعوت میرزا تقی خان امیرکبیر، برای تدریس در مدرسه دارالفنون به ایران آمد و در مدرسه، علم طب و جراحی تدریس می کرد. وی پزشک مخصوص ناصر الدین شاه هم بود. او درباره امیرکبیر می نویسد
« از نظر سیاست خارجی، همّ امیر همه مصروف آن بود که هر نوع نفوذ و دخالت خارجی را در امور ایران طرد و حتی المقدور مرزهای مملکت را به صورت اصلی احیا و تحکیم کند، منتهی وی به خوبی نقاط ضعف حکومت حاضر را می شناخت و در نتیجه همه را از پیچیده کردن کارها برحذر می داشت».
♨️ رابرت کرزن
کرزن منشی مخصوص سفیر انگلیس در عثمانی بود. او همان کسی است که دبیر نمایندگی انگلیس را در کنفرانس ارزنه الروم بر عهده داشت. رابرت کرزن در مورد امیرکبیر اظهار داشته است:
« میرزا تقی متهم به هیچ جنایتی نبود، که این چنین ناجوان مردانه به دست شاه کشته شد. او با این عمل به دست خود یکی از بهترین و شرافت مندترین عناصر مملکت را به تحریک عوامل فاسد و اطرافیان فرومایه خویش از میان برداشت.»
♨️ سرپرسی سایکس
باغ فین داستان رقت آوری دارد، و در انظار مردم بدشگون است، زیرا در حمام متصل به همین باغ بود که رگ های میرزا تقی خان را قطع نمودند و آن وزیر عالی مقام را که می خواست شروع به اصلاحات نماید و شالوده ارتشاء و اختلاس را از بُن براندازد، به قتل رسانیدند.