
از قدیمیترین آثاری که به مقبره الشعرا یا همان گورستان سرخاب اشاره دارد کتاب نزههالقلوب نوشته حمدالله مستوفی است. در این کتاب که 8 قرن قبل نوشته شده به این مکان که در پای کوه سرخاب قرار دارد اشاره میکند. بحثی که وجود دارد این است که زبان فارسی پس از اسلام فارسی دری شد و خراسان نخستین کانون فارسینویسان پس از اسلام بود، اما اسناد و شواهد ادبی نشان میدهد نخستین بازتابهای ادبی این جریان در آذربایجان بوده است، مثلاً نخستین بازتاب ادبی شاهنامه که هزار سال قبل توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده شده پیش از هر جای دیگری در آذربایجان و آثار شاعر تبریزی یعنی قطران مشاهده شده است.
بنابراین بلافاصله بازتاب و پژواک خراسان در آذربایجان دریافت شده و آذربایجان بتدریج به کانون زبان فارسی تبدیل شد و بسیاری از فارسی نویسان چه آنهایی را که شعر و چکامه میسرودند و چه افرادی که در حوزه نثر فعال بودند گرد هم جمع کرد. به اینترتیب آذربایجان و شهر تبریز به کانونی تبدیل شد که به نوعی یکی از پایگاههای مهم فرهنگ و ادبیات در زبان فارسی شد. اکنون هم با گنجینهای به نام قبرستان سرخاب مواجه هستیم که در دنیا بینظیر است. شما در دنیا شهری را پیدا نمیکنید که این چنین باشد، البته با احترام به شیراز، اصفهان و کرمان و بسیاری از مکانهایی که پارسی سرایان و پارسینویسان در آن بودهاند باید اعتراف کرد که تبریز و مقبرهالشعرا جایگاهی بینظیر و غیر قابل رقابت دارد.
شواهد، کتاب های معتبر و اسناد تاریخی نشان میدهد در مقبرهالشعرا بیش از ۴۰۰ شاعر پارسیگوی مدفون هستند که اکثریت آنها اتفاقاً یا آذربایجانی هستند یا قفقازی و ارانی و شروانی، البته شرایط در چند سده گذشته بهگونهای شد که خیلی از افرادی که دل در این داشتند که نوشتههایشان ارج و منزلتی داشته باشد و مخاطبی پیدا کند، تبریز را بهعنوان کانونی انتخاب میکردند و به این شهر مهاجرت میکردند و همانجا هم فوت میکردند. مقبرهالشعرا در دنیا بینظیر است،حتی در کشورهای دیگر و زبانهای دیگر گورستانی را نمیشناسید که جایگاه مقبره الشعرا را داشته باشد، مثلاً گورستان پرلاشز پاریس یا گورستانی در سنپترزبورگ یا مسکو که بسیاری از فرهیختگان آنجا دفن هستند یا گورستان فخری در باکو بسیار مهم هستند اما هیچ کدام شکوه و عظمت مقبرهالشعرا را ندارند.
اما اینکه چرا به این جایگاه بینظیر توجهی نمیشود باید نقد را متوجه متولیان فرهنگ دانست. چرا ما نباید اردوهای دانشجویی ترتیب بدهیم که دانشجویان بیایند و با این مکان تاریخی و ادبی آشنا شوند؟ چرا نباید کارشناسانی را آنجا بگماریم که سبک و سیاق این شاعران و زندگی آنها را توضیح دهند؟ چرا نباید کنگرهها و همایش هایی برای شناساندن این مکان برگزار کنیم؟ شوربختانه همتی هم درنزد مسئولان آموزش و پرورش تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل نیست که در قالب اردو دانشآموزان را به آنجا بفرستند یا رزومهای از این شاعران تهیه کنند و آنها را به دانشآموزان بدهند.
ما کشوری هستیم با میراث بزرگ زبان فارسی و گنجینهای از فرهنگ و تاریخ اما توجهی شایسته به آن نمیکنیم. افراد و جریانهای داخلی و خارجی هم هستند که بهعمد یا به جهد مأموریت دارند هویت ملی و جایگاه مشترک زبان فارسی بهعنوان سرحلقه وحدت ملی ایرانیان را مخدوش کنند. در کنار آنها کسانی هستند که آگاهی ندارند و نمیدانند کنار چه گنجینهای زندگی میکنند. متأسفانه در چند دهه اخیر برخی اره برداشتهاند و به جان گنجینههای ملی و فرهنگی و تاریخی و ادبی ما افتادهاند.
اگر در گذشته هم قصوری بوده ما باید بهفوریت جبران کنیم تا علاوه بر اینکه فرهنگ عمومی را بالا ببریم جوانان ایران و بویژه مردم آذربایجان را که خود من هم اهل همین خطه زرخیز هستم، به داشتههای فرهنگی پربار خودشان آگاهی بدهیم. در غیر این صورت جریانهای بیگانه و جعلی بهراحتی این کاستی را پر میکنند. متأسفانه آنها در چند دهه گذشته با گسترش ماهوارهها و شبکههای ترکیهای سعی دارند با نمایش سریالهای دروغین جایگاه زبان و ادبیات فارسی را مخدوش کنند. من معتقدم میتوانیم با ارتقای فرهنگ و آگاهی نسبت به مکانهایی چون مقبرهالشعرا چنین تلاشهای مذبوحانهای را خنثی کنیم.
شواهد، کتاب های معتبر و اسناد تاریخی نشان میدهد در مقبرهالشعرا بیش از ۴۰۰ شاعر پارسیگوی مدفون هستند که اکثریت آنها اتفاقاً یا آذربایجانی هستند یا قفقازی و ارانی و شروانی، البته شرایط در چند سده گذشته بهگونهای شد که خیلی از افرادی که دل در این داشتند که نوشتههایشان ارج و منزلتی داشته باشد و مخاطبی پیدا کند، تبریز را بهعنوان کانونی انتخاب میکردند و به این شهر مهاجرت میکردند و همانجا هم فوت میکردند. مقبرهالشعرا در دنیا بینظیر است،حتی در کشورهای دیگر و زبانهای دیگر گورستانی را نمیشناسید که جایگاه مقبره الشعرا را داشته باشد، مثلاً گورستان پرلاشز پاریس یا گورستانی در سنپترزبورگ یا مسکو که بسیاری از فرهیختگان آنجا دفن هستند یا گورستان فخری در باکو بسیار مهم هستند اما هیچ کدام شکوه و عظمت مقبرهالشعرا را ندارند.
اما اینکه چرا به این جایگاه بینظیر توجهی نمیشود باید نقد را متوجه متولیان فرهنگ دانست. چرا ما نباید اردوهای دانشجویی ترتیب بدهیم که دانشجویان بیایند و با این مکان تاریخی و ادبی آشنا شوند؟ چرا نباید کارشناسانی را آنجا بگماریم که سبک و سیاق این شاعران و زندگی آنها را توضیح دهند؟ چرا نباید کنگرهها و همایش هایی برای شناساندن این مکان برگزار کنیم؟ شوربختانه همتی هم درنزد مسئولان آموزش و پرورش تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل نیست که در قالب اردو دانشآموزان را به آنجا بفرستند یا رزومهای از این شاعران تهیه کنند و آنها را به دانشآموزان بدهند.
ما کشوری هستیم با میراث بزرگ زبان فارسی و گنجینهای از فرهنگ و تاریخ اما توجهی شایسته به آن نمیکنیم. افراد و جریانهای داخلی و خارجی هم هستند که بهعمد یا به جهد مأموریت دارند هویت ملی و جایگاه مشترک زبان فارسی بهعنوان سرحلقه وحدت ملی ایرانیان را مخدوش کنند. در کنار آنها کسانی هستند که آگاهی ندارند و نمیدانند کنار چه گنجینهای زندگی میکنند. متأسفانه در چند دهه اخیر برخی اره برداشتهاند و به جان گنجینههای ملی و فرهنگی و تاریخی و ادبی ما افتادهاند.
اگر در گذشته هم قصوری بوده ما باید بهفوریت جبران کنیم تا علاوه بر اینکه فرهنگ عمومی را بالا ببریم جوانان ایران و بویژه مردم آذربایجان را که خود من هم اهل همین خطه زرخیز هستم، به داشتههای فرهنگی پربار خودشان آگاهی بدهیم. در غیر این صورت جریانهای بیگانه و جعلی بهراحتی این کاستی را پر میکنند. متأسفانه آنها در چند دهه گذشته با گسترش ماهوارهها و شبکههای ترکیهای سعی دارند با نمایش سریالهای دروغین جایگاه زبان و ادبیات فارسی را مخدوش کنند. من معتقدم میتوانیم با ارتقای فرهنگ و آگاهی نسبت به مکانهایی چون مقبرهالشعرا چنین تلاشهای مذبوحانهای را خنثی کنیم.