
شعری در استقبال بهار از حکیم نظامی با صدای علیرضا بهرامی
بیا باغبان خرمی ساز کن گل آمد در باغ را باز کن
نظامی به باغ آمد از شهر بند بیارای بستان به چینی پرند
ز جعد بنفشه برانگیز تاب سرنرگس مست برکش ز خواب
لب غنچه را کایدش بوی شیر ز کام گل سرخ در دم عبیر
سهی سرو را یال برکش فراخ به قمری خبر ده که سبزست شاخ
یکی مژده ده سوی بلبل به راز که مهد گل آمد به میخانه باز
ز سیمای سبزه فروشوی گرد که روشن به شستن شود لاجورد
دل لاله را کامد از خون به جوش فرو مال و خونی به خاکی بپوش
سرنسترن را زموی سپید سیاهی ده از سایه مشک بید
لب نارون را میآلود کن به خیری زمین را زراندود کن
سمن را درودی ده از ارغوان روان کن سوی گلبن آب روان
به نو رستگان چمن باز بین مکش خط در آن خطه نازنین
به سرسبزی از عشق چون من کسان سلامی به هر سبزهای میرسان
هوا معتدل بوستان دلکش است هوای دل دوستان زان خوشست