در گفت‌وگوی احسان هوشمند با رئیس آکادمی ملی علوم تاریخ ارمنستان مطرح شد
لزوم بازنگری در روابط ایران و ارمنستان

۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۱
لزوم بازنگری در روابط ایران و ارمنستان

احسان هوشمند (شرق): آشوت ملکونیان، رئیس آکادمی ملی علوم تاریخ ارمنستان و رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ملی ارمنستان، از‌جمله استادان دانشگاه در ایروان است که درباره تحولات تاریخی منطقه قفقاز و نیز مناسبات ارمنستان ایران مطالعات زیادی دارد. در جریان سفر او به تهران فرصتی دست داد تا درباره مناسبات تاریخی ایران و ارمنستان و تحولات ارمنستان با او گفت‌وگویی داشته باشیم.

 

 

‌ابتدا مایلم با توجه به حوزه کاری شما، کمی درباره دانش تاریخ‌نگاری ارمنستان گفت‌وگو را آغاز کنیم.

بدون‌ شک در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق و به دلایل سیاسی، صحبت و نوشتن از تاریخ کشورهایی با سابقه تاریخی چند‌هزار‌ساله، ساده و راحت نبود و به‌ همین‌ دلیل دستوراتی که از مسکو صادر می‌شد، مبنی بر تغییر تاریخ و البته تحریف تاریخ بود. از‌این‌رو تاریخ ارمنستان نیز در آن سال‌ها بسیار تحریف شده است. نکته جالب‌تر اینکه هم‌زمان همان برخورد نیز با تاریخ چند‌هزار‌ساله ایران می‌شد؛ اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال ارمنستان، خصوصا در دهه نخست آن، مورخان ارمنی تلاش بسیار کردند که دوباره تاریخ کهن ارمنستان را که نمی‌توان آن را جدا از تاریخ ایران دانست، بازنویسی کرده و منتشر کنند. در سال‌های اتحاد جماهیر شوروی تاریخ ارمنستان را طوری می‌نوشتند و بازگو می‌کردند که انگار ارمنستان در طول تاریخ تنها با کشورهای اروپایی و شمالی خود از‌جمله روسیه در ارتباط بوده است. در‌ صورتی‌ که قسمت عمده تاریخ ارمنستان متعلق به شرق خصوصا پیوند با ایران و تمدن‌های دیرینه شرقی بوده است.

‌وقتی ما منابع مهم درخصوص تاریخ ارمنستان را مطالعه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که پیوندهای عمیق تاریخی بین ایران و ارمنستان و همچنین پیوندهای زبان‌شناسی، سیاسی و اجتماعی مشترک بسیاری وجود دارد که البته در دوره‌ای فاصله افتاده، ولی مجددا از سال 1991 این پیوندها برقرار می‌شود. آیا در این زمینه و در مورد ایران تحقیقات و کتاب‌های جدیدی در ارمنستان منتشر شده که در ایران بازتاب چندانی نداشته باشد؟

پرسش جالبی است. مردم ارمنی بیشتر با آن قسمت از تاریخ ایران آشنایی دارند که مربوط به دوره بعد از پذیرش اسلام می‌شود؛ زیرا ایرانیان نیز به این دوره از تاریخ بیشتر پرداخته‌اند.

به‌عنوان مثال، به تاریخ دوران پارت‌ها و مادها یا دوران هخامنشیان و اشکانیان که ارمنستان نیز دارای ارتباطاتی با این دوره بوده، بسیار کمتر پرداخته شده است. مثلا در دوران هخامنشیان کوروش بزرگ و تیگران بزرگ شاه ارمنستان با هم هم‌بازی بوده و اغلب با هم به شکار می‌رفتند که بعدها هر دو شخصیت‌های بزرگی شدند.

اگر زبان قدیم ارمنستان یا زبان «گرابار» را با زبان پهلوی و زبان سانسکریت مقایسه کنیم می‌بینیم که کلمات مشابه بسیاری دارند. مثلا مهرداد در زبان ارمنی (میرداد) و دشت در زبان ارمنی (داشت) خوانده می‌شوند. حتی ایرانیان و ارمنیان در زمان‌های بسیاری طولانی دارای خدایان مشترک نیز بوده‌اند.

‌می‌توانیم امیدوار باشیم که در ارمنستان تحقیقات جدیدی درخصوص آن دوره از تاریخ مشترک انجام شود؟

فکر می‌کنم بله و باید اذعان کنم خوشبختانه در دو دهه اخیر دانشجویان ایرانی بسیاری در دانشکده تاریخ ارمنستان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری فارغ‌التحصیل شده‌اند که این کار مهم را همراه با مورخان ارمنی انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال بنده استاد راهنمای دانشجویی ایرانی هستم که تز دکتری خود را در مورد تاریخ نخجوان  بر‌ اساس منابع ایرانی نگاشته است.

‌ در همین زمینه فکر می‌کنم برقراری ارتباط بین دانشگاه‌های ارمنستان و ایران از این لحاظ که کار و پژوهش‌های مشترک انجام دهند، مهم است. آیا در این زمینه کاری انجام شده است؟

بنده درخصوص همین موضوع مذاکراتی با دکتر آرسن آواکیان، سفیر جمهوری ارمنستان در ایران که اتفاقا مورخ نیز هستند، داشته‌ام و متوجه شدم ایشان برنامه‌های جامعی در همین خصوص دارند و امیدوارم بتوانیم به‌طور مشترک پژوهش‌هایی در زمینه تاریخ دو کشور داشته باشیم. فراموش نکنیم که کرسی ایران‌شناسی دانشگاه ملی ارمنستان به سرپرستی آقای دکتر وارطان وسکانیان نیز در این زمینه تلاش بسیاری می‌کند.

‌به آقای وسکانیان اشاره کردید که زحمات زیادی می‌کشند و البته نباید از نقش دکتر گارنیک آساطوریان نیز بگذریم که در حوزه ایران‌شناسی در ارمنستان زحمات زیادی کشیده‌اند. آیا بین بحث دانش ایران‌شناسی از سال 1991 به بعد تحولی در ارمنستان رخ داده است؟

اگر بخواهم به این پرسش شما صادقانه پاسخ دهم، باید بگویم ایران به قدری کشور بزرگ و بااهمیت و غنی از فرهنگ‌ها و مناطق و اقوام مختلف است که برای شناسایی آن دهه‌ها زمان لازم است. اما ما وظیفه داریم از هیچ کوششی برای شناسایی تاریخ، فرهنگ و تمدن کشور دوست و برادر ایران کم نگذاریم. برخلاف گذشتگان ما که شناخت کاملی از ایران داشتند، امروز شناخت جامعه ارمنستان از ایران کلی است و افراد بسیار کمی هستند که شناخت کاملی از تاریخ و فرهنگ گیلان، مازندران، کردستان، بلوچستان و جنوب ایران دارند. از‌این‌رو باید تلاش بیشتری انجام دهیم؛ زیرا ارمنیان در مناطقی که ذکر کردم، همواره ارتباطات مهمی داشته‌اند.

بنده علاوه بر بحث‌های آکادمیک، کار بر روی مردم عادی و تبادلات فرهنگی را نیز مهم می‌دانم که در این بین بحث گسترش صنعت توریسم بین دو کشور بسیار مهم است؛ زیرا ارمنیان بسیار کمی پس از استقلال ارمنستان از ایران بازدید کرده‌اند و شاید ندانند که مثلا در کتیبه بیستون کرمانشاه درباره ارمنستان و ملت ارمنی چه نوشته شده است.

‌ به دوران معاصر بازگردیم. به‌عنوان ایرانی از سال 1991 تا کنون شاهد یک‌سری تحولات بسیار عجیب در ارمنستان هستیم، از یک طرف بخشی از جمعیت ارمنستان از آن کشور مهاجرت کرده و از طرفی گروهی از ارمنیان دیاسپورا به ارمنستان آمده‌اند. جریان‌های سیاسی بسیاری در ارمنستان به قدرت رسیده و رفته‌اند. تنوع عجیبی از احزاب سیاسی و گروه‌های رقیب شکل گرفته است.  با توجه به این موضوع که ارمنستان کشوری کوچک با جمعیتی کم است و از دو طرف شرق و غرب نیز با ترکیه و جمهوری آذربایجان یعنی دشمنان و رقبای خود احاطه شده، آیا چنین تغییر و تحولات شدیدی سیاسی مانند تغییرات پی‌درپی وزرای دفاع و خارجه سرویس امنیت ملی و ستاد کل نیروهای مسلح یا استعفای ناگهانی آرمن سرکیسیان، رئیس‌جمهور برای آن کشور از لحاظ تاریخی قابل‌فهم است؟ فکر نمی‌کنید کشوری که در وضعیت دشوار کنونی به سر می‌برد، به ثبات نیاز دارد؟

از پرسش شما مشخص است که ریشه‌های عمیق این مسئله را می‌بینید. اما من دلیل آن را بیشتر سیاسی می‌بینم تا تاریخی. ما باید اعتراف کنیم که ارمنستان با وجود اینکه کشوری کوچک است و با کشورهای دشمنی که اشاره کردید، احاطه شده، همواره از لحاظ جغرافیای سیاسی در وضعیت دشواری قرار داشته است. متأسفانه قدرت‌های بزرگ نیز امکان دخالت و تغییر فضای سیاسی داخلی ارمنستان را داشته که در مواردی خارج از کنترل ما بوده است.

من معتقدم تمام آن تغییر و تحولات و توفان‌هایی که شما اشاره کردید که البته برای ما هم دردآور است، زمانی متوقف می‌شوند که ما درک کنیم در این جغرافیای سیاسی تنها دو کشور یعنی همسایه شمالی ما روسیه و همسایه جنوبی ما ایران هستند که می‌توانیم با آنها در یک اتحاد کامل به سر بریم؛ زیرا منافع روسیه و ایران در منطقه تماما با منافع ارمنستان همسو بوده و در یک راستا قرار دارند. صادقانه بگویم آرزومندم که ایران و روسیه همواره باهم در یک اتحاد سیاسی -نظامی سازنده باشند؛ زیرا ارمنستان نیز از این اتحاد سود خواهد برد.

متأسفانه جامعه امروز ارمنستان دوقطبی است که یک قطب طرفدار حکومت کنونی است و قطب دیگر مخالف که بنده فکر می‌کنم در شرایط فعلی ایجادشده برای ارمنستان این موضوع ولخرجی زیادی تلقی می‌شود.

پس از استقلال ارمنستان، ایران به‌عنوان کشوری بزرگ و قدرتمند همواره سیاستی مثبت و نگاهی برادرانه به ارمنستان داشته و از استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ارمنستان دفاع کرده است. فکر می‌کنم در شرایط کنونی که ایران از یک سو از طرف قدرت‌های بزرگ تحت فشار است و از سویی نیز با تهدیدات ترکیه و جمهوری آذربایجان روبه‌رو است، باید از سیاست‌های محافظه‌کارانه خود در قبال ارمنستان فاصله گرفته و کمی فعال‌تر شود تا این سیاست‌ها به عمل برسد.

بحث مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، این موضوع است که تاریخ‌نگاران ترکیه همواره سعی داشته‌اند و به عمد آن را ترویج می‌دهند که ارمنستان شرقی یا کنونی که در مقاطعی تحت حاکمیت ایران بوده و ارمنستان غربی که تحت حاکمیت عثمانی بوده از یک شرایط مساوی بهره می‌برده است و شرایط همسانی داشته‌اند. در‌صورتی‌که این خلاف واقعیت است؛ زیرا ارمنستان شرقی‌ای که تحت حاکمیت ایران بوده، بسیار پیشرو بوده و ارمنیان آن از حقوق شهروندی بالایی برخوردار بوده‌اند؛ در‌حالی‌که ارمنیان در ارمنستان غربی همواره مورد آزار و اذیت زمامداران عثمانی قرار داشته و از حقوق خود محروم بوده و شهروند درجه دوم محسوب می‌شدند. به‌عنوان مثال رفتار شاهان صفوی با ارمنیان یا تشکیل ملوک خمسه در زمان نادرشاه افشار در آرتساخ یا قره‌باغ کنونی که به آنها حکومت خودمختار می‌بخشید، خود مصداق بارز این ادعای بنده است.

‌ تحولاتی که پیرامون اوکراین در حال وقوع است، این نگرانی را به وجود آورده بود که آقای نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، با توجه به برچسب غرب‌گرایانه خود طرف اوکراین را بگیرد؛ اما او موضع نسبتا محتاطانه و مثبتی در قبال روسیه در پیش گرفت. آیا این نشانه‌ای از نزدیک‌شدن ارمنستان به روسیه است؟ چون این موضوع می‌تواند در مناسبات با ایران نیز مؤثر باشد.

کاملا درست می‌فرمایید. دولت ارمنستان در موضوع اوکراین سیاستی بسیار محتاطانه و معقول در پیش گرفت؛ زیرا واقف بود و بر هیچ‌کس پوشیده نیست که اگر روسیه در اوکراین شکست بخورد، بلافاصله ما شاهد قدرت‌گرفتن ترکیه و جمهوری آذربایجان در منطقه و قفقاز خواهیم بود و نفوذ ایران و روسیه در منطقه کاهش خواهد یافت.

‌ آیا این سیاست ارمنستان در قبال روسیه می‌تواند باعث شود غرب از ارمنستان روی برگرداند؟

باید ببینیم مسئله غرب چیست. غرب خصوصا ایالات متحده و فرانسه دارای جمعیت بزرگی از ارمنیان مهاجر است که تأثیر بسیاری در فضای سیاسی آن کشورها دارند. نمونه آن نقش جامعه ارمنیان فرانسه در همین انتخابات چند روز گذشته فرانسه بود که باعث انتخاب مجدد مکرون شد. به همین دلیل است که غرب همیشه درخصوص روابط ارمنستان با ایران و همچنین به‌تازگی با روسیه سیاستی خنثی و معقول در پیش گرفته است؛ زیرا غرب می‌داند بریدن ارمنستان از ایران و روسیه می‌تواند منجر به مرگ ارمنستان شود. مرز ایران برای ارمنستان مرزی حیاتی است و غرب نیز آن را به‌خوبی درک می‌کند.

نکته جالب در اینجا این موضوع است که به دلیل همین شرایط یعنی وجود جامعه دیاسپورای ارمنی در غرب و درک متقابل غرب، ارمنستان نیز می‌تواند نقش مهمی بین غرب و ایران ایفا کند. مثلا ارمنستان می‌تواند به‌عنوان میانجی بین ایران و غرب عمل کرده و به ساماندهی روابط ایران و غرب کمک کند.

‌ در بحث تحریم‌ها ما شاهد نوعی دوگانگی در رفتار ارمنستان بودیم. باز هم می‌توان مثال افغانستان را مطرح کرد که توانست غرب را متقاعد کند که علیه ایران به تحریم‌ها نپیوندد.

اینکه ارمنستان غرب را متقاعد نکرده و فشار کافی نیاورده درست نیست؛ زیرا همان‌طور که گفتم غرب می‌داند در صورت فشار بر ارمنستان با فشار جامعه دیاسپورا روبه‌رو خواهد شد و برایش گران تمام خواهد شد. در اینجا می‌خواهم پیشنهادی را که بنده به دولتمردان ارمنستان ارائه داده‌ام، بازگو کنم. من پیشنهاد کردم که چرا ایران نباید با ارمنستان دارای جاده ارتباطی دوم باشد؛ در‌صورتی‌که ایران با ترکیه و جمهوری آذربایجان مسیرهای ارتباطی زیادی دارد.

پیشنهاد بنده این بود حال که صحبت از بازگشایی مسیرهای ارتباطی و پلتفرم 2+3 با حضور ایران استف یک جاده نیز از دشت آرارات ارمنستان ساخته شود که با ورود به خاک ترکیه و از طریق منطقه سورمالو که رضا‌‌شاه پهلوی به ترکیه داد تا ترکیه از طریق آن با نخجوان مرتبط شود، وارد خاک ایران شود. البته ترکیه و جمهوری آذربایجان می‌توانند موضعی در برابر آن داشته باشند که در آن صورت ارمنستان نیز می‌تواند مخالف ایجاد کریدور سیونیک شود. در هر دو مورد این موضوع می‌تواند هم به نفع ارمنستان و هم به نفع ایران تمام شود.

‌ افق روابط ایران و ارمنستان خصوصا روابط اقتصادی را در آینده چگونه می‌بینید؟

باز هم تکرار می‌کنم که هر دو کشور ارمنستان و ایران باید بازنگری عمیقی درخصوص روابط با یکدیگر داشته باشند و از سیاست محتاطانه پیشین و 30‌ساله فاصله بگیرند؛ زیرا تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده است. باید وارد فاز عمل‌گرایی شد؛ زیرا تنها در این صورت است که آینده روابط ایران و ارمنستان خصوصا موارد اقتصادی می‌تواند شکوفا شود. خوشبختانه نگاه اکثریت جامعه ارمنستان به ایران مثبت است و ارمنیان هیچ‌گاه لطفی که کنسول وقت ایران در ارمنستان بین سال‌های 1918 تا 1920 در حق ارمنیان روا داشت، فراموش نکرده و نخواهند کرد؛ زیرا لطف کنسول ایران بود که با در اختیار گذاشتن پاسپورت ایرانی، روشنفکران و نویسندگان ارمنی بسیاری از جهنم سیبری نجات یافتند و بعدها توانستند خدمات ارزنده‌ای در ایران از خود به جای بگذارند.