بازاندیشی در گفتمان اقلیت-اکثریت

۱۱ مرداد, ۱۳۹۳
بازاندیشی در گفتمان اقلیت-اکثریت

رسمیت شناختن تفاوت ها، برابری، تساهل و مرکزیت متکثر از مفاهیم بنیادین تکثرگرایی فرهنگی است. در واقع در رویکرد چند فرهنگی مفاهیم تقابلی اقلیت در برابر اکثریت به مفهوم اکثریت چند پارچه تبدیل می شود. در رویکرد تقابلی اقلیت-اکثریت مفهوم اقلیت ( Minorities )  در عواملی همانند تفاوت ها  (Distinctions)، دسترسی به منابع قدرت (Power Resources) ، جمعیت (Population) و غیره شناخته می شوند اما در رویکرد چندفرهنگی تفاوت های فرهنگی نباید به تمایزات جامعه شناختی منجر شوند. نکته بسیار با اهمیت در این میان این است که تفاوت ها وقتی اهمیت پیدا می کند که از طرف جامعه، رسانه یا دولت به عنوان معیار تمایز در نظر گرفته شود. به عنوان مثال در ایران اقلیتی به عنوان اقلیت چپ دست وجود ندارد در حالی که در اروپای قرون وسطی چپ دست بودن دلیلی برای عضویت در گروه اقلیت بود. در واقع دلیل این که هم اکنون اقلیت چپ دست در ایران وجود ندارد این است که جامعه، دولت و رسانه چپ دست بودن را معیاری برای تمایز به شمار نمی آورند.

 جامعه ایران به گواه تاریخدانان و جامعه شناسان همواره بستری بوده که در آن اجتماعات گوناگون علی رغم تفاوت ها در آرامش در کنار یکدیگر زیسته اند و خصلت چندفرهنگی را به صورت تاریخی و برای هزاران سال در شاکله خود و به عنوان ویژگی ممتاز خود حفظ کرده است. جالب آن که تمدن ایران زمین همزمان با پیوند اقوام ایرانی شکل گرفت و ایران از اساس و هنگام پیدایش یک جامعه متکثر و رنگارنگ بوده است. نکته با اهمیت این است که در سالیان اخیر شرایط منطقه ای باعث شده است تا بعضی از رقبای ایران به قصد تضعیف دولت مرکزی سعی در ایجاد تنش های قومی مذهبی در داخل ایران کنند. در این بین بعضی از سیاستگذاری های نادرست دولت هم باعث شده است تا این تلاش ها در برخی زمینه ها مشکلاتی ایجاد کند. افراد اجتماع هم که به رسانه های مجازی مجهز شده است در این بین نقشی دو گانه ایفا کرده اند که متاسفانه سویه منفی آن پر رنگ تر از جهتگیری های مثبت آن بوده است. رسانه ها نیز به نظر می رسد از نقش با اهمیت خود بی خبرند و به نوعی در برابر حرکتهای این چنینی منفعل عمل کرده اند. نوشتار حاضر سعی دارد تا با ارائه چند پیشنهاد کوتاه به افراد اجتماع، و نهادهای رسانه و دولت گامی در جهت مصون سازی جامعه ایران در قبال تلاشهایی که به ایجاد تنش قومی  مذهبی در ایران می پردازند، بردارد.

مهمترین آسیبی که از سمت افراد اجتماع به ویژگی تساهل جامعه ایرانی وارد می شود رایج شدن لطیفه هایی است که دیگر لطیف نیست و به واقع می توان آن را خشونت کلامی نامید. رواج خشونت کلامی علیه اقوام ایرانی عمر طولانی ندارد و شاید تا چند سال پیش تبدیل به یک مساله اجتماعی نشده بود. اما این خشونت کلامی با توجه به گسترش تصاعدی شبکه های اجتماعی مجازی رشد انفجاری پیدا کرده است تا جایی که بخش قابل توجهی از  متونی که از طریق این شبکه ها منتشر می شود متاسفانه به خشونت کلامی علیه اقوام ایرانی اختصاص دارد. اگر چه در چند ساله اخیر کانون های روشنفکری و نخبگان سیاسی و اجتماعی هشدارهای جدی نسبت به رواج این رفتار ناپسند اجتماعی داده بودند و فعالیتها و کمپین هایی نیز برای توقف خشونت کلامی قومی-جنسیتی انجام شده بود، اما با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی،  انتشار این متون نیز رشد پیدا کرده است. هم اکنون در سطح جامعه نیاز به تحرک بیشتر گروه های نخبگان مرجع برای مقابله با این رفتار دیده می شود. همانطور که در مواردی همچون همیاری برای حمایت از آسیب دیدگان زلزله و حفاظت از گونه های زیستی ایران تحرک نخبگان به بسیج اجتماعی منجر شده است، در مورد خشونت های کلامی علیه اقوام ایرانی نیز همگرایی و کنش نخبگان مرجع می تواند مثمر ثمر شود. این کنش می تواند در قالب آفریده های هنری، راه اندازی کمپین های خواستار توقف خشونت کلامی و حتی در قالب چند خطی در شبکه های اجتماعی شکل بگیرد. کنشگران طبقه متوسط نیز می توانند با اتکا به خلاقیت خود آغازگر و بسط دهنده مبارزه با خشونت های کلامی علیه قومیت ها باشند، یک شیوه بسیار مناسب برای مبارزه با خشونت کلامی علیه اقوام ایرانی در فضای مجازی شیوه توقف و بازگشت به جای اشاعه است. راهکار شیوه توقف و بازگشت این است که هنگام دریافت هرگونه متن حاوی خشونت به جای اشاعه آن متن را پاک کرده و سپس به فرستنده متن هشداری مبتنی بر غیراخلاقی و غیرانسانی بودن انتشار مطالب توهین آمیز نسبت به اقوام ایرانی تذکر داده شود.

در حوزه رسانه درک فضای گفتمانی و دوری از واژگان گفتمان اقلیت-اکثریت و استفاده از مفاهیم گفتمان چند فرهنگی می تواند راهگشا باشد. این اهمیت استراتژیک را می توان از ادبیات بکار گرفته شده توسط رسانه های خارجی که به زبان ملت مقصد تولید محتوی می کنند جستجو کرد. با کمی دقت و ریزبینی متوجه می شویم که در این رسانه ها برای ارجاع به گروه های مهاجر به کشور خود کمتر از اقلیت سیاه پوست (Black Minority)، اقلیت زرد پوست  (Asian Minority) و یا اقلیت مسلمان (Moslem Minorities)  استفاده می شود و به جای واژگان پیش گفته به دقت  کلماتی همچون آمریکایی های آفریقایی تبار (African American) ، بریتانیایی های آسیایی تبار  (British Asian)  و یا بریتانیایی های مسلمان (British Muslim) به کار برده می شود. اما همین رسانه ها در تولید محتوی برای مسائل مربوط به ایران به صورت رویه از کلمات اقلیت  قومی، اقلیت مذهبی و همانند این ها استفاده می کنند. این در حالی است که تفاوت-های اجتماعی و فرهنگی در کشورهای مبدا رسانه بسیار روشن تر، عمیق تر و جامعه شناختی تر از تفاوت های موجود در بین اقوام و گروه های مذهبی در ایران است که زمینه فرهنگی مشترک و سابقه همزیستی چند هزار ساله دارند. رسانه ها در ایران (به ویژه رسانه های مستقل) می توانند به شکل هوشمندانه گفتمان صحیح و متناسب که بر مشترکات تاکید دارد را انتخاب و ترویج کنند. استفاده از واژگان ترکیبی ایرانیان کرد، ایرانیان بلوچ و ایرانیان سنی به جای بکار بردن کلمه اقلیت در این بین بسیار راهگشا است.

نهاد دولت هم باید به صورت آگاهانه و عامدانه در جهت تقویت همبستگی ملی حرکت کند. در این بین جذب نخبگان قومی مذهبی در شاکله دولت می تواند به عنوان یک رویکرد بسیار مثبت و تاثیرگذار مورد استفاده قرار گیرد. نامگذاری مکان هایی در مرکز نیز بر مبنای اسامی اقوام و نخبگان قومی می تواند باعث محکمتر شدن پیوند اجتماعی ایرانیان شود. از همه مهمتر و در واقع شاه بیت این رویکرد می تواند نگاه توسعه محور به مناطق سکونت اقوام ایران باشد. شرایط اقوام ایرانی ساکن این سوی مرزها باید به گونه ای رقم بخورد که به شکل فزاینده وروشن رفاه و آسایش اقصادی-اجتماعی بیشتری نسبت به آن سوی مرزها داشته باشند. در گام بعدی دولت حتی می تواند با بکارگیری رویکرد فعال از پیشینه تاریخی-فرهنگی مشترک اقوام ایرانی آن سوی مرزها به عنوان وسیله ای برای حفظ امنیت و گسترش نفوذ منطقه ای خود استفاده کند.

کوتاه این که جامعه ایران همچون پارچه ای پر نقش و نگار و رنگین است که رنگ های آن نه تنها موجب تمایز نیست بلکه شاکله و تار و پود این پارچه و موجب زیبایی و ازشمند بودن آن است و تصور این پارچه بدون در نظر گرفتن تمام نقش ها و تمام رنگ های آن ممکن نیست. در این بین همانگونه که نسبت به حفظ نام خلیج فارس و مرزهای جغرافیایی و سابقه تاریخی و گونه های زیستی حساسیت وجود دارد، .به همان میزان هم باید نسبت به همبستگی اجتماعی و خصلت  ممتاز پذیرش و تساهل جامعه حساس بود و در راه حفظ و گسترش آن تلاش کرد.

 

منبع: اجتماع و توسعه