مبانی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی از نظر تاریخی ،سیاسی و حقوقی

۱ تیر, ۱۳۹۲
مبانی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی از نظر تاریخی ،سیاسی و حقوقی

اند و در قرنهای 18و 19میلادی جزءحوزه ی صلاحیت ایران حکمرانی لنگه به حساب می آمده اند که خود بخشی اداری از استان فارس بوده است.حاکمیت ایران بر این جزایر در کتابها ،اسناد تاریخی،سالنامه ها،شرح وقایع راهنمایان دریایی ،نقشه های جغرافیایی و بخصوص در اسناد رسمی ،سالنامه ها ،شرح راهنمایان دریایی ،نقشه های جغرافیایی و بویژه در اسناد رسمی ،گزارشهای اداری و یادداشتهای وزارت خارجه و دفتر امور هندوستان در انگلیس در خلال قرنهای 17و18وبخش اعظم قرن19منعکس شده است.
یک سند بسیار جالب چاپهای اول و دوم (1883- 1864) کتاب وزارت دریاداری انگلستان تحت عنوان راهنمای دریایی خلیج فارس است که در آنها هرسه جزیره ی مورد نظر بصورت بخشی از قلمرو ایران نشان داده شده است.گزارشهای اداری سالهای (76-1875)انگلستان نیز در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین جزایر در نقشه ی اداره ی جنگ انگلستان که در سال 1887 تهیه شده ،نقشه ی لرد کروزن از ایران مورخ 1892ونقشه ی مساحی مورخ هندی در سال1897، جزایر ایرانی هستند و به رنگ قلمرو ایران مشخص شده اند. در سال 1887ایران برای تحکیم کنترل موثر خود بر جزایرش در خلیج فارس تدابیری اتخاذ کرد.به همین منظور پرچم ایران در جزیره ی سیری برافراشته شد.
این اقدام از سوی انگلیسی ها به منزله ی یک هشدار تلقی شد و آنها مصمم به انجام اقداماتی جهت جلوگیری از گسترش نفوذ ایران به جزایر دیگر گردیدند که ادعای حاکمیت ایران بر آنها تداوم داشت این سیاست در پایان قرن نوزدهم به دلیل چالش روزافزون با آلمان و روسیه تشدید شد.
در سال1904حکومت انگلیسی هند کشتیهای جنگی خود را به آبهای ساحلی تنب ها و ابوموسی اعزام کرد ،آنها پرچم ایران را پائین آورده و ماموران گمرک ایران را از جزیره اخراج نمودند.دولت ایران به شدت این عمل را در جزایر مورد اعتراض قرار می دهد و آنرا نقض آشکار اصول و قواعد حقوق بین الملل میخواند.انگلیسی ها پرچم شارجه را در جزایر مستقر کردند بدنبال اعتراض ایران وزیر مختار بریتانیا در تهران مدعی شد که شیخ شارجه پرچم خود را در جزایری برافراشته که قبلا بطور رسمی توسط هیچ دولتی اشغال نشده است و این حق را دارد که به عنوان اولین اشغال کننده پرچم خود را در آنجا مستقر کند.این موضوع برای دولت ایران بسیار تعجب آور بود زیرا جزایر مزبور مناطق اکتشاف شده ی جدید،سرزمینهای بلاصاحب ،متروک یا بدون سکنه محسوب نمیشد. بعلاوه حداقل مقامات انگلیسی در خلیج فارس همیشه روی یک نکته توافق داشتند و آن این بود که جزایر فوق الذکر تحت اداره و مدیریت حاکمان لنگه بوده است. ایران بشدت ادعای اخیر انگلیسی ها را رد کرده و به کلیه ی اقدامات بعدی در جزایر خلیج فارس نیز اعتراض می نماید.ایران در خلال سالهای 1904تا1907بارها اعتراض خود را تکرار نمود و اشغال این جزایر را غیر قانونی خوانده و تلاش کرد که از راه های مسالمت آمیز و با توسل به مذاکرات دیپلماتیک حقوق خود را اعاده نماید.از سال 1913به بعد دولت ایران مرتب تحت فشار قرار داشت که این جزایر و جزایر دیگر خلیج فارس را بفروشد و یا 99ساله اجاره بدهد ،جنگ جهانی اول باعث شد که این فشارها بطور موقت متوقف شود ولی در فاصله ی سالهای 1918تا1920 مجددا دولت انگلیس فعالیت خود را از سر گرفت،مذاکراتی که از 1923آغاز گردیده بود حدود 15سال جریان داشت و ایران در سال1935با طرح مسائل خود در جامعه ی بین الملل سعی کرد که توجه بین المللی را به موضوعات مطروحه جلب نماید .بدین ترتیب ایران از طریق تلاشها و اقدامات مستمر ،منسجم و مداوم خود هرگز اجازه نداد که اشغال غیرقانونی این جزایر بدون اعتراض،بدون چالش ،وقفه و اختلال صورت گیرد.
این تلاشها و تلاشهای بعدی با موفقیت روبرو نشد.پس از اشغال جزایر استراتژیک ایرانی تنب بزرگ و ابوموسی دو واقعه ی سیاسی مهم شرایط تازه ای از لحاظ سیاسی ایجاد کرد که باعث تحکیم سلطه ی استعماری بریتانیا در خلیج فارس گردید.
1)انقلاب مشروطه در ایران (5-1906)و بحرانهای داخلی ناشی از آن باعث شد که مقامات اداری ایران در خلیج فارس فعالیتی نداشته باشند.
2)پیمان1907 روس و انگلیس درباره ی تقسیم ایران به سه منطقه که دو منطقه ی شمالی و جنوبی کشور تحت نفوذ این دوکشور قرار گرفته بود،باعث شد که دست انگلیسها در قسمتهای ایرانی خلیج فارس به خصوص از لحاظ جزایر باز شود به همین جهت دولت بریتانیا با بهره گیری از شرایط تازه ی سیاسی تلاش نمود که ادعاهای تازه ای علیه جزایر ایرانی به طرفیت از تحت الحمایه های خود در میان اعراب مطرح نماید در این شرایط انگلیسی ها تنب کوچک را نیز در اشغال خود گرفتند ،در سالهای بعدی حکومت بریتانیا به طرح ادعا بر جزایر ایرانی قشم و هنگام به طرفیت از شیوخ مسقط پرداخت گرچه اعتبار حقوقی چنین ادعایی بارها توسط مشاوران حقوقی وزارت خارجه ی انگلیس و نیز اعضای کانون سلطنتی وکلای انگلستان مورد سئوال قرار گرفته است دولت بریتانیا چندین سال بهد هم چنین ادعایی را طرح می کرد.در سال1913دولت انگلیس رسما به دولت ایران پیشنهاد کرد که همه ی جزایر ایران به غیر از هندورابی ،کیش و فارور به آن دولت فروخته شود یا اجاره داده شود.انگلیس مرتبا به ایران فشار می آورد حتی این مساله در مقطعی شرط اعطای وام به ایران تعیین شد.در سالهای1918 و1922 مجددا این پیشنهاد مطرح شد. پس از این تاریخ با توجه به مخالفت دولت ایران دیگر از سوی بریتانیا و دولتمردان انگلیسی مطرح نگردید.
متعاقب جنگ جهانی اول ،تهدیدات استراتژیک نسبت به سلطه ی انگلیس بر خلیج فارس و همینطور امپراطوری عثمانی از بین رفتند،چالش روسیه به پائین ترین سطح خود رسیده و آلمان به هیچ وجه در وضعیت مناسبی نبود.در واقع این دوره ،دوره ی پیش از اهمیت یافتن نفت محسوب میشود و در این شرایط انگلیس ترجیحا در پی حفظ وضع موجود بود و نیز سیاست سازش با ایران را در دستور کار قرار داده بود.وزارت خارجه ی انگلیس احتمال می داد ایران موضوع جزایر را در مجمع عمومی جامعه ی ملل و یا در دیوان دادگستری بین المللی مطرح کند. در پی مذاکرات در سال1930تیمورتاش نماینده ی دولت ایران اعلام نمود دولت ایران هرگز نمی تواند از بحرین و یا جزایر سه گانه چشم پوشی کند و وضعیت جزیره ی سیری هم قابل مذاکره نیست. دولت ایران از همان آغاز اختلاف با انگلیس ،وضعیت جزایر را (اشغال غیر قانونی جزایر)می دانست و به اعتراضات مستمر ،مداوم و قاطع خود علیه اشغال جزایر توسط انگلستان اقدام کرده بود ،ایران هرگز اجازه نداد که نمایش حاکمیت انگلیس و عربها بر جزایر مزبور بصورت بلامنازع ،آرام و بی وقفه باقی بماند این امر نه تنها از طریق مکاتبات و مراسلات بلکه با برافراشتن پرچم و اعمال عوارض گمرکی انجام گردیده است.حقوقدانان و منابع معتبر حقوقی و داوران بین المللی همواره توافق داشته اند که برای کسب سرزمین از طریق استناد به اصل تصاحب مستمر و بلامنازع یا (مرور زمان مملک)تصاحب «مسالمت آمیز و بدون وقفه»از ویژگی های ضروری است ،نمایش حاکمیت در مقابل «ادعاها و اعتراضات مستمر و پیوسته» امکان ایجاد حالت «بلاوقفه» را نمی دهد.
ماهیت اعتراضات و چالشهای ایران چه از لحاظ کیفیت و چه از لحاظ کمیت چنان قدرتی داشته که بطور قاطع مانع از تصاحب جزایر سه گانه توسط انگلستان یا اعراب بصورت مسالمت آمیز و بلاوقفه می شده است.همین مواضع ایران باعث شد که دولت بریتانیا جزایر را «مورد اختلاف»اعلام کند.
اختلافی بودن وضعیت جزایر یاد شده در دور جدید مذاکرات ایران و انگلیس که به دنبال اعلام قصد بریتانیا برای خروج از شرق سوئز و خلیج فارس یک حقیقت پذیرفته شده بود در نهایت توافق و سازشی بین ایران و انگلستان صورت گرفت .نگاهی به نتایج و توافقات نشان می دهد که ایران بزرگترین بازنده بود. زیرا مرسوم است که راه حلهای سازشی مستلزم توازنی بین ادعاهای متقابل می باشد ولی نتایج مذاکرات بین ایران و انگلیس در چارچوب معامله ی یک جایی که صورت گرفت برای ایران عادلانه نبود.ایران از حق تاریخی خود بر مجمع الجزایر بحرین چشم پوشی کرد و با انعقاد یادداشت تفاهم ،امتیازات بزرگی به شارجه در خصوص ابوموسی داد و در مقابل فقط دو جزیره ی کوچک خود را که در چند مایلی قلمرو اصلی ایران است پس گرفت.بدون تردید دولت انگلستان از آنچه متعاقب تفاهم مشترک با دولت ایران به اجرا درمی آمد به خوبی آگاه بود در نتیجه استقرار نیروهای ایرانی در جزایر ایران دقیقا مطابق با ترتیبات مورد توافق با دولت انگلستان انجام گرفت که تنها طرف مسئول در مذاکرات محسوب می شد و نمایندگی آن کشور تا روز آخر اجرای تعهدات قراردادی کشور مزبور هرگز از سوی اعراب مورد سئوال واقع نشد.شیخ نشینهای حوزه ی خلیج فارس از دیدگاه حقوق بین الملل تحت حاکمیت مطلق بریتانیا بودند و خود اختیاری نداشتند،در نتیجه هرگونه حل و فصل قطعی مساله ی جزایر سه گانه بصورت تفاهم ،ترتیبات و یا توافق دو جانبه معتبر و نهایی است و امکان تجدید نظر بعدی در آنها وجود ندارد.دولت ایران در آن زمان اعلام نمود و بعدا نیز بارها تکرار کرد –همانطور که در عرض هشتاد سال پیش از آن اعلام کرده بود- که در پایان دوره ی سلطه ی استعماری قصد دارد حاکمیت مشروع و تاریخی و انکارناپذیر خود را بر جزایر اعمال نماید.دولت ایران به پیروی از روح منشور ملل متحد تلاش نمود که اختلافات خود را با انگلستان بصورت دوستانه حل نماید و این امر منجر به تعیین ترتیباتی جهت جزیره ی ابوموسی و حصول تفاهم شفاهی در خصوص جزایر تنب شد.اختلافات قدیمی دیگر وجود ندارد ،بر اساس حل و فصل نهایی موضوع که در واقع ناظر بر بازگشت «وضعیت موجود قبل از دوران استعماری»می باشد،جزایر سه گانه به حاکمیت ایران اعاده شده است.

منابع:
1-حاکمیت بر جزایر ابوموسی،تنب بزرگ و تنب کوچک در روند سیاست خارجی ایران-دکتر نقی طبرسا-مرکز اسناد تاریخ و دیپلماسی
2- مبانی تاریخی ،سیاسی و حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه –دکتر داوود هرمیداس باوند-ترجمه ی دکتر بهمن آقائی-کتابخانه ی گنج دانش
3- جزیره ی ابوموسی و جزایر تنب بزرگ و کوچک جایگاه طبیعی،جغرافیایی ،تاریخی،سیاسی ،اجتماعی و اقتصادی – ایرج افشار(سیستانی)- دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه ایران.