نبود متولی برای همبستگی ملی در ایران/مجتبی گهستونی

۱۷ مهر, ۱۳۹۵
نبود متولی برای همبستگی ملی در ایران/مجتبی گهستونی

مردمسالاری: تحقیر قومیتی، تبعیض، بی‌عدالتی، تحریف تاریخ از جمله کلید واژه‌هایی است که جریان‌های تندرو قومی‌به کار می‌برند تا با تحریک احساسات قومیت‌ها وجداکردن آنها از جامعه مدنی ایران وخرد کردن ملت ایران به بلوک‌های قومی، درمیان خود همگرایی ایجاد کرده و انسجام یابند و دستاویزی برای تاختن به گروه‌ها و قومیت‌های دیگر، یا فعالین مخالف خود با ابزار«دگر‌سازی» از سایر اجزای ملت ایران بیابند، در این راه گاهی جریان‌های قومی‌تندرو برای توجیه علت عملکردهای تند خویش، ناسیونالیسم ایرانی را هدف قرار می‌دهند و جریان خویش را واکنشی به اعمال دیگران می‌شمارند در حالی که درحقیقت اینطور نیست و میهن‌دوستی و میهن دوستان در میان تمام کشورها وجود داشته و دارند و این فعالین هستند که مکانیسم دفاعی ملت را عهده‌دار هستند.

گروه‌های قومی‌در راه رسیدن به هدف‌های خود با نفی همه دستاوردهای علمی ‌و تحقیقی و با چشم بستن بر حقایق، گاه به ترسیم نقشه‌های توسعه‌طلبانه قومی، آمارسازی، اسطوره‌سازی و مصادره دستاورد سایر قومیت‌ها و هویت‌ها به نفع خود دست می‌زنند که خود تنش‌زا و موجب برانگیخته شدن احساسات و عصبیت طرف‌های مقابل و رخت بر بستن خرد و رادیکال شدن فضا می‌شود، این نوع ویژگی از مشخصه‌های اصلی جنبش‌های فاشیستی است. تاختن به فرهنگ ملی – میهنی از سوی گروه‌های تندرو قومی‌از مدت‌ها پیش وجود داشته و نسبتی مشخص با توطئه بیگانگان و میزان تهدیدات خارجی دارد، در گذشته نه چندان دور نیز گروه‌های رادیکال قومی‌به شکل سنتی و زیرزمینی فعالیت‌هایی انجام می‌دادند ولی با گسترش شبکه‌های مجازی پرداختن به موضوعات ضد ملی و میهنی انسجام یافته است و این بار نه با تحریک احساسات علاقمندان به یک قوم بلکه با تحریک عواطف و احساسات دیگر اقوام، این جریان‌های قوم‌گرا که بعضا تفکرات تجزیه‌طلبانه نیز به ذهنشان خطور می‌کند در تلاش هستند هویت ملی ایرانی را با تقلیل دادن به فراروایت برساخته نخبگان عصر پهلوی، عملا بنیان‌های هویتی ملت ایران را تضعیف کنند. از ویژگی‌های اصلی این گروه‌ها ارتباط با بیگانگان است، تجربه تاریخی دوران معاصر ما، ثابت کرده است که به همان میزان که معارضین خارجی کشور زیادتر شود، بر شمار و قوت این گروه‌ها نیز اضافه می‌شود، ولی با همه این احوال وجود جمعیت اکثرا مسلمان، و وجود هویت ملی دیرپا و گستره بودن پایه‌های دولت ایران در تاریخ، بدین خاطر است که علی‌رغم اینکه کشور از چندین قومیت ریز و درشت تشکیل شده، در طول قرن‌های متمادی هویت اسلامی ‌و ملی در کشور تمامی‌تفاوت‌ها را پوشش داده و حس وطن‌دوستی و احساس هویت و ملی در میان ایرانیان بسیار برجسته بوده است و از نشانه‌های این امر هم خود ایران است که در آن موزه‌ای از اقوام و ادیان مختلف وجود دارد که زندگی مسالمت‌آمیزی را در کنار هم تجربه می‌کنند ولی برای تمامیت کشور احترام و ارزش بالایی قائل‌اند.

از این رو لازم است دلایل پیدایش اندیشه قوم‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه را بررسی کرده و آگاه بود که آبشخور آن را باید در کجا جستجو نمود‌.

در پاسخ به پرسش بالا باید تا حدودی عدم هماهنگی دستگاههای سیاسی، فرهنگی را یادآور شد اما کم‌رنگ شدن احساسات میهن‌دوستانه که ناشی از توقف فعالیت‌های فرهنگی در این خصوص و بی‌متولی بودن امر مهم فرهنگسازی برای همبستگی ملی است را باید از آسیب‌های فرهنگی سالهای اخیر دانست. همچنین برخی نارضایتی‌های اجتماعی و دخالت دست خارجی و تحریکات بیرونی از جمله دلایل پیدایش اندیشه قوم‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه است.
موافقان جریان‌های قوم‌گرایانه و جداسرانه برای گسترش نفوذ خود به شیوه‌های متعددی از جمله استفاده ابزاری از دین، تاریخ‌سازی، هویت‌سازی و جعل تاریخ، ملت‌سازی، قرار دادن واژه ملت در برابر قومیت، مظلوم‌نمایی و استفاده از واژه‌های تبعیض و اشاعه حس نابرابری قومیتی، انگ‌ نژادپرست، دامن زدن به اختلافات قومی، برتری‌جویی قومی ‌و ارایه آمارهای غلط از قوم خود استفاده می‌کنند. در روزهایی نه چندان دور که در خوزستان عده‌ای از تندرو‌های قومی‌ با شیوه‌های فریبکارانه و استفاده تبلیغاتی از بستر فعالیت‌های اجتماعی با نوشته‌هایی خاص در اعتراضات مردمی ‌حاضر می‌شدند و اعتراضات مدنی مردم را مصادره به مطلوبات قومگرایانه خود می‌کردند. در چنین شرایطی آگاهی از چنین تحرکاتی وظیفه آحاد ملت ایران است و باید کوشید تا پرهیز از ورود به جریان‌های تند قومی‌ صورت بگیرد.