در هفته های اخیر بحث پیرامون سند آموزشی یونسکو داغ شده است. سندی که بی سروصدا و بدون کارشناسی دقیق در حال تحمیل به جامعه بود. مقام معظم رهبری در تاریخ 17 اردیبهشت 1396 در دیدار با معلمان نسبت به پذیرش این سند به عنوان یک کار غلط اعتراض کرده و گفتند:
« این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعه به اصطلاح بین المللی که قطعا تحت نفوذ قدرت های بزرگ دنیا است باید حق داشته باشد برای کشورهای مختلف، برای ملت های گوناگون، برای تمدن های مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تعیین تکلیف کند و بگوید شما باید این طور عمل کنید؟
اصل کار غلط است. اگرچنانچه با اصل کار شما نمیتوانید مخالفت بکنید، حدّاقلّش این است که بِایستید بگویید جمهوری اسلامی خودش ممشی دارد، خطّوربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم… بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گلهمند هستم؛ آنها باید مراقبت میکردند، نباید اجازه میدادند این کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلوی آن را بگیریم و ما وارد قضیّه بشویم.».
اما باید پرسید پیش از این، یونسکو چه چیزهایی دیگری به ساختار فرهنگی کشور ما تحمیل کرد است؟
زبان مادری یکی از این مقوله ها است. چند سالی است که با تلاش بی بی سی و به پشتوانه برخی از اسناد یونسکو از جمله سند آموزشی 2030 یک مفهوم برساخته و تصنعی به نام زبانهای مادری در حال تحمیل به کشور است! کشورهای غربی در قرن نوزدهم تنوع قومی و زبانی را در جامعه خود به کلی از بین بردند، به طوری که از دهها زبان مهمی که در ایتالیا، فرانسه، بریتانیا و… صحبت می شد، اثری به جا نمانده است و از آنچه که باقی مانده است استفاده موزه ای صورت میگیرد. اما همین کشورها با آن کارنامه، امروزه تلاش دارند تنوع گویش در کشورهایی چون ایران را به یک تهدید درون زا تبدیل کنند و البته با ظاهری پر زرق و برق مانند ابداع «زبان مادری» و سند آموزشی یونسکو این کشورها را به لحاظ زبانی به چالش بکشند. چرا فرانسه که مقر یونسکو در آن قرار دارد، بهایی به مقوله زبانهای مادری نداده و نمی دهد؟ چرا انتزاعیاتی از این دست که هیچ همخوانی با جامعه و فرهنگ دیرینه ایران ندارد، در پاریس تولید میشود و توسط عده ای روشنفکر بی وجدان برای ایرانیهایی که قرن ها به زبان فارسی صحبت کرده اند بازتولید میشود؟
در سند مزبور دهها بار کشورها ملزم شده بودند که به سمت «آموزش چندزبانه» در نظام آموزشی حرکت کنند. در صص 25،32،85،115،117 و 52 سند آموزش 2030 به مقوله زبانهای مادری اشاره رفته بود.
یکی از اهداف این سند جامع عبارت بود از:
« ترویج آموزش دو زبانه و چند زبانه در جوامع چند زبانه، آغاز آموزشی در اوان کودکی در این جوامع باید به زبان اول کودک یا زبانی باشد که کودک در منزل به آن صحبت میکند»
در صفحه 32 به تقویت آموزش در مناطق دو زبانه و چند زبانه اشاره شده و اولویت محوری در بخش آرمانهای سند، به ترویج آموزش چندزبانه اختصاص داده شده بود.
بدیهی است که پیشبرد چنین برنامه ای در ایران به منزله خیانت به کشور و خیانت به تک تک شهروندان بود. آیا میتوان در همه جای کشور آموزش و پرورش را بر اساس گویشها و نیم زبانهایی که در خانه ها به آن صحبت شده و هیچ متن و پشتوانه ادبی جدی برای آن قابل تصور نیست، انجام داد؟
«زبانهای مادری» اصولا یک مفهوم هنجار شکن و برساخته جهت تبدیل کشورهای آباد و آزاد به کشورهای ضعیف و فروپاشیده از درون است. متاسفانه در دو سال گذشته استانداری و فرمانداری برخی از شهرها اجازه برپایی مراسم هایی به اسم زبان مادری را داده اند و افراد غوغاسالار با نیات از پیش تعیین شده در این مکان ها به اجرایی شوهای مبتذلی روی آوردند.
بر فرض که یونسکو (که لازمی برای اسناد آن وجود ندارد) مفهومی را برساخته است، آیا ما باید چشم بسته و بدون توجه به قوانین داخلی، مصالح عالیه کشور و منفعت ملی به سمت اجرایی کردن آن حتی جلوتر از خود غربیها حرکت کنیم؟
ایران یک کشور است، با یک ملت و یک پرچم. زبان مشترک (ملی) این ملت زبان فارسی است، زبان های محلی ارج و قرب خود را دارند و کسی منکر آنها نیست. زبان های محلی پدیده دیروز و امروز نیستند که از بخواهیم از سیاست گذاری های جدیدِ سازمانها و دولت های خارجی در این خصوص پیروی کنیم. این زبانها در طول قرنها، همزیستی مسالمت آمیزی با زبان اصلی کشور یعنی زبان فارسی داشته اند. اصولا به غیر از زبان ترکمنی و عربی که فقط تعداد معدودی به آن صحبت میکنند بقیه زبانهای کشور، شاخه ای از زبان فارسی اند. کافی است سری به دانشگاه زاهدان بزنیم و در خصوص ریشه زبان بلوچی از بلوچها سوال کنیم. بی درنگ خواهند گفت که زبان بلوچی بازمانده زبان پهلوی است. زبانهای کردی نیز چنین اند. حتی زبان عربی که در خوزستان صحبت می شود، متاثر از واژگان و دستور زبان فارسی است به طوری که عربزبان های خوزستانی، قادر به تکلم به زبان عربی به اصطلاح فصیح نجد نیستند. به این اعتبار اگر قائل به زبان مادری هم باشیم، فارسی مادر همه زبان های ایرانی است.
همه این زبانها و گویشها «به طور طبیعی» وجود دارند و کسی آنها را انکار نمیکند. اما سیاست ورزی و سیاست گذاری بر اساس زبان و قومیت، تحمیل یک پدیده خارجی به روند طبیعی هزاران ساله است.
این کار از سوی روشنفکران و برخی از افراد مغرض عموما مارکسیست و نئومارکسیست که هیچ تعهدی به کشور ندارند در قالب مفهوم زبان های مادری و یونسکو انجام شده است.
اما وقت آن رسیده که بساط یونسکو و مفاهیم برساخته آن از کشور برچیده شود.کشوری که استقلال و حاکمیت ملی دارد، کشورهای که اندیشمند و سیاستمدار تولید میکند و کشوری که زاینده است نیازی به نسخه های انتزاعی یونسکو ندارد. زبان مادری از جمله آن ها است.