باکو در دو راهی ترکیه و اسراییل: تحلیلی بر رای جمهوری آذربایجان بر قطع نامه ضداسراییلی سازمان ملل

۳ دی, ۱۳۹۶
باکو در دو راهی ترکیه و اسراییل: تحلیلی بر رای جمهوری آذربایجان بر قطع نامه ضداسراییلی سازمان ملل

در پی شرکت جمهوری باکو در اجلاس استانبولی و تنظیم پیشنویس قطعنامه‌ای که به پیشنهاد ترکیه و در مخالفت با سیاست‌های امریکا جهت انتقال سفارتخانه خود از تلایو به قدس بود، جمهوری باکو که مناسبات حسنه ای با اسراییل دارد با شرکت در این اجلاس و سپس رای مثبت به قطع نامه، در ظاهر مرتکب اقدام ضد اسراییلی شده است.
در پی این اقدام برخی از تحلیل‌گران این رای را به همگرایی جمهوری باکو با کشورهای اسلامی تعبیر کرده اند! ولی آیا واقعا چنین تحلیلی با واقعیت امر انطباق دارد؟ آیا اگر کشوری به غیر از ترکیه ابتکار عمل در این زمینه را در دست داشت باکو همین رفتار را از خود نشان میداد؟
اسراییل و ترکیه هر دو شریک استراتژیک جمهوری باکو هستند. حجم تجارت و معاهدات نظامی و امنیتی و راهبرد سیاست خارجی باکو نشان میدهد که دو کشور به عنوان تکیه گاه سیاست خارجی این کشور محسوب میشوند و متقابلا هر یک جایگاه و وزن زیادی در مناسبات داخلی آن دارند.
از طرف دیگر، این دو قدرت منطقه ای به تقابل مقطعی رسیده اند و اردوغان برای کاستن از فشار افکار عمومی و بازسازی چهره شکست خورده ترکیه در سوریه، قصد استفاده تبلیغاتی از مساله قدس را دارد. تجربه نشان داده است که تنش میان ترکیه و اسراییل همیشه کوتاه مدت بوده و بر اصل روابط دو کشور خدشه ای وارد نکرده است.
اکنون باکو در سر یک دو راهی بین آنکارا و تلاویو قرار گرفته است. از یکسو ترکیه به عنوان شریک و الگو دینی (!) و سیاسی این کشور، خواهان محکومیت اسراییل است و از سوی دیگر آذربایجان با اسراییل روابط تنگانگی دارد که قابل تعلیق نیست. باکو میدانست که نوع رفتار و شخصیت اقتدارگرای اردوغان به گونه ای است که علاقه دارد در این مقطع باکو را در کنار خود ببیند در غیر این صورت موجب بروز تنش در روابط فیمابین میشود. از سوی دیگر ارتباط با جمهوری باکو برای اسراییل به قدری اهمیت دارد که شاید بتواند در برخی موارد استثناهایی قایل شده و از برخی موارد چشم پوشی کند.
پیش از این یکی از تحلیلگران باکویی در پایگاه اینترنتی مدراتور چنین گفته بود: «برای اینکه مناسباتمان با دولت اسراییل زیان نبیند، برخی مانورهای ویژه و حرکت های دیپلماتیک ضروری است.» همچنین لیبرمن نیز در اظهاراتی گفته بود که رابطه با باکو برای اسراییل حیاتی تر از مسایلی از این دست است.


بنابراین باید گفت، باکو این‌بار در دو راهی بین اسراییل و ترکیه دست به انتخاب زد نه دو راهی بین فلسطین و اسراییل!
در پاسخ به برخی از تحلیلهای ساده انگارانه که این اقدام را به عنوان «همگرایی بین جمهوری آذربایجان و کشورهای اسلامی» تلقی کرده اند، باید گفت این رای ارتباطی به کشورهای اسلامی و مساله فسلطین ندارد. تنها وزن و نفوذ سیاسی ترکیه و هژمونی این کشور در جمهوری باکو بود که باعث چنین رایی شد.
بسیار ساده دلانه است که اگر چنین رایی را به عنوان یک «سیاست» جدید در روابط خارجی جمهوری باکو ببینیم! چرا که در این صورت باید بازتابی و انعکاسی در ساحت تلاویو نیز داشته باشد! و شاهد تغییرها و چرخش‌هایی در سیاست های باکو باشیم.
آیا تا کنون اعتراض یا حتی گله مندی از سوی اسراییل به رای باکو دیده شده است؟ آیا روابط و آمدهای «هفتگی» بین دیپلمات ها و رهبران دو کشور کاسته شده است؟ آیا همکاری های نظامی و امنیتی کمرنگ شده است؟ آیا دیگر از این پس اسراییل و لابی های صهیونیستی پای ثابت نشست های متعدد و حتی کنفرانس های اسلامی که توسط باکو ترتیب داده می شود، نخواهند بود؟! آیا از میزان تبغلیغاتی که به نفع اسراییل در رسانه های باکو میشود، کاسته شده یا کاسته خواهد شد؟ و دهها پرسش دیگر…

گذشت زمان درستی هر تحلیلیهای سیاسی را نشان میدهد و راستی آزمایی این مساله نیز به مرور و با افزایش مناسبات و آمدوشدهای سیاسی بین اسراییل و جمهوری باکو به اثبات خواهد رسید.