دانشگاه از دیرباز جایگاهی کلیدی و سرنوشتساز در رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشورمان داشته است. به گفته شهید بهشتی دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.
وظیفه اصلی دانشگاه پرورش نخبگانی است که مصالح و منافع ملی را به هنگام تشخیص داده و جامعه را برای رسیدن به قله پیشرفت با خود همسو سازند. با این حال وجود این ظرفیت و فضای موجود در دانشگاهها شمشیری دو لبه است. همانگونه که میتواند جامعه را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهد این توانایی را نیز دارد که مسیر جامعه را به پرتگاه ببرد. در میانه این دو حالت مرزی است باریک که لازمه تشخیص آن برخورداری از بینش و بصیرت سیاسی و ملی است.
اگر دانشگاه به جای اینکه محلی برای افزایش خرد جمعی و بینش سیاسی باشد، جولانگاه احزاب و گروههای منفعتطلب به ویژه حرکتهای فکری وابسته به جریانهای ضد دینی و ضد ملی گردد، دیگر نه تنها نمیتوان از آن دانشگاه انتظار داشت نقشی مثبت در تحولات جامعه ایفا کند، بلکه به میدانی برای آسیب زدن به ارزشهای ملی و دینی تبدیل خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای در ۲۹ خرداد سال ۹۵ در دیدار با جامعه علمی کشور در بیاناتی قابل تامل نگاه به آینده کشور را از دغدغه های دانایان، خردمندان و نخبگان هر کشور برشمردند و گفتند: ترسیم چشم انداز آینده از آن جهت مهم است که اداره کشور در سالهای آینده بر عهده دانشجویانی است که اکنون در دانشگاهها مشغول تحصیل و تلاش هستند.
رهبر انقلاب اسلامی با طرح این سوال که برای ایرانِ پس از ۲۰ سال، چه آینده مطلوبی متصور است، افزودند: اگر آینده مطلوب مورد نظر، ایرانی مقتدر، عزتمند، مستقل، متدین، ثروتمند و برخوردار از عدالت، و دارای حکومتی مردمی، پاک، جهادگر، دلسوز و پرهیزگار باشد، ضروری است دانشگاهها آراسته به این شاخص ها باشند و نسل جوان را معتقد و مومن به این عناصر تربیت کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اگر در دانشگاهها به این شاخص ها اهمیت داده نشود، در آینده، ایرانی وابسته ، از لحاظ فرهنگی رها شده، مبتلا به “گسست های اجتماعی و قومی و مذهبی و سیاسی”، و دارای حاکمیت اشرافی را شاهد خواهیم بود.
این بیانات در وهله اول نشان از دغدغه عمیق ایشان نسبت به مسائل فرهنگی دانشگاهها دارد و در نگاه دوم لزوم توجه ویژه به چالشها و فرصتهای پیش روی عرصه فرهنگی و سیاسی دانشگاهها را یادآور میشود. ولی آنچه که این روزها در برخی از دانشگاههای کشور و از جمله دانشگاه صنعتی ارومیه میگذرد گویا نشان از حرکت برخلاف جهت سیاستها و مصالح کلی نظام دارد.
این دانشگاه با وجود اینکه پسوند “صنعتی” را با خود دارد همواره رویدادهای سیاسی و فرهنگی متعددی را به خود دیده است که همین امر نشان میدهد دانشجویان فنی چه میزان نسبت به اوضاع جامعه پیرامون خود احساس مسئولیت دارند.
ولی گویا وجود همین ویژگی شماری از جریانها و گروهها را به تکاپو انداخته است که با بهرهگیری از محیط دانشگاهی و ذهن جستوجوگر دانشجویان میکوشند افکار و گرایشهای خود را که گاهی ریشه در خارج از مرزهای این وطن دارد به فضای فکری دانشگاه تزریق نمایند.
همانگونه که حضرت امام(ره) پیشبینی کرده بودند، صدای شکسته شدن استخوانهای کمونیسم را در دیماه سال ۱۳۷۰ خورشیدی همه جهانیان به وضوح شنیدند. ولی گویا برخی در این اندیشهاند که این اندیشه مرده را در دنیای کنونی زنده کنند. آن هم در کشوری که نشان افتخار پرچمداری دین مبین اسلام و محبت اهل بیت پیامبر را بر تارک خود دارد.
و نکته جالب این است که کسانی سعی در ترویج این تفکرات مارکسیستی دارند که سابقه حمایت از آشوب های سیاسی و عوامل آن در کشور را نیز در کارنامه خود دارند. آخرین تحرکات این گروهها که متاسفانه صدایشان از نهادی برخواسته از رای دانشجویان نیز شنیده شد، را میتوان در اعتراضات و آشوبهای اخیر کشور دید که تلاش مینمودند با ادعای حمایت از جامعه دانشجویی افکار عمومی دانشجویان دانشگاه صنعتی ارومیه را به سمت و سوی حمایت از بازداشتشدگان عضو فرقهها و گروهک های غیرقانونی و همچنین افرادی که نام آنها در سایتهای کمونیستی و معاند نظام آمده بود منعکس کنند. که خوشبختانه این جریان با هشیاری مقامات امنیتی ناکام ماند.
علاوه بر جریانهای مارکسیستی که کوشیدند به بهانهی حمایت از دانشجو و قشر کارگر در میان اعتراضات اقتصادی بر حق ملت بزرگ ایران جای پایی برای خود باز کنند و روحی بر کالبد بیجان ایدئولوژی مارکس بدمند، گروههای تجزیهطلب وابسته به جریانهای پانترکیستی نیز تلاش نمودند از آب گلآلود ماهی بگیرند. موردی که در روزهای اخیر مطرح شد بحث آموزش زبان ترکی آذری به عنوان درس اختیاری در دانشگاه صنعتی ارومیه بود که با نامه امضا شده از سوی دبیر شورای صنفی این دانشگاه رسانهای شد.
لازم به ذکر است که آموزش زبان اقوام در مناطق مختلف کشور به خودی خود نه تنها اشکالی ندارد بلکه اگر بر پایهی فرهنگ و ادبیات بومی اقوام درون ایران باشد، میتواند نقش موثری در آشنایی با آداب و سنتهای اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایرانیان داشته باشد. ولی اگر این امر از سوی جریانهای بیگانه و ضد ملی سازماندهی شود (پوشش گسترده این خبر در کانالهای معاند و تجزیهطلب) و همچنین برخی تلاش کنند با سو استفاده از علایق و احساسات دانشجویان آذری و یا گویشوران دیگر زبانهای ایرانی سرپوشی بر کارهای غیرقانونی و رفتارهای هنجارشکن و سیاسیکاریهای خود در محیط دانشگاهی بگذارند تبدیل به عاملی مخرب میگردد که خدایی ناخواسته فرجام آن به فرموده رهبری “گسستهای و اجتماعی و قومی و مذهبی و سیاسی” در ایران عزیزمان خواهد بود.
اگر «شورای صنفی» دانشگاه صنعتی ارومیه در نظر دارد با تحریک احساسات دانشجویان آذربایجانی افکار عمومی را از اتفاقات اخیر که شورا را تا مرز انحلال پیش برد، منحرف کند و از این راه برای جبران اعتبار از دست رفته خود استفاده کند، باید عواقب بازی با مسائل قومی و مذهبی را نیز داشته باشد. آن هم در استان حساسی مانند آذربایجان غربی که اقوام و پیروان مذاهب گوناگونی را در خود جای داده است.
نگاهی به استقبال و اطلاعرسانیهای مکرر رسانههای تجزیهطلب و نفرتپراکن قومی از تصمیم اخیر شورای صنفی دانشگاه صنعتی ارومیه، در چند روز گذشته، به روشنی سو استفاده و تلاش گروههای ضدملی و ضدانقلاب را برای «مدیریت» و سوار شدن بر این موج نشان میدهد.
از آنجا که پانترکیسم و کمونیسم هر دو از جریانهای ضد ملی هستند که سابقه اقدامات خشونتباری را هم در تاریخ معاصر ایران داشتهاند و به گونهای عجیب هر دوی آنها از آبشخور کشورهای بیگانه مانند شوروی سابق تغذیه میشدند و تاریخ نیز گواه است که بلایای ویرانگری تاکنون از سوی این دو تفکر انحرافی بر منافع ملی ایران وارد آمده است، (غائله فرقه دمکرات پیشهوری در آذربایجان با انحلال شعبه ایالتی حزب توده در آن و اقدامات تروریستی چریک های فدایی خلق و … از جمله آن است)، باید هشیار بود تا به ویژه در دانشگاهها که به فرموده رهبری انقلاب باید محل تصمیمسازیهای آینده کشور باشد، مجالی برای جولان این جریانهای مخرب ضد ایرانی-اسلامی فراهم نیاید.
حال با توجه به نکات یاد شده لازم است «شورای صنفی دانشگاه صنعتی ارومیه» برای افکار عمومی ملت ایران و دانشجویان این دانشگاه آشکارا بیان کند که چرا باید رسانههای معاند ایران و انقلاب از تصمیمات آنها حمایت کنند و برای تبلیغ و اطلاعرسانی آن در کانالهای خود بکوشند؟!
همچنین «کانون شمس» این دانشگاه که مدعی است نماینده مطالبات مردم شریف آذربایجان است، میبایست توضیح دهد که اگر فعالیتهایشان در چارچوب منافع ملی ایران و قوانین کشور است و هیچ نسبتی با جریانات پانترکیستی ندارند، چرا در این شرایط که رسانههای قومگرا و تجزیهطلب دست به تبلیغ گسترده جهت نظرسنجی برای اجرای این برنامه شورای صنفی دانشگاه صنعتی در کانالهای تلگرامی خود زدهاند، موضع خود را مشخص نمیکند؟!
اگر بناست درس زبان ترکی آذری برای دانشجویان این دانشگاه ارائه گردد، طبیعتا باید تنها نظر دانشجویان این دانشگاه پرسیده شود. با این حساب آیا رایی که با قرارگرفتن این نظرسنجی در سایتها و کانالهای معاند (قوم گرایان برانداز) کسب شده اعتباری دارد؟!
پس استناد به نتایج چنین نظرسنجی «مهندسی شده» و غیر علمی چه معنایی میتواند داشته باشد؟! مگر نه این که همه فعالیتهای تشکیلاتی در دانشگاهها باید در مسیر منافع ملی و دینی کشور باشد و همه فعالین این نهادها طبق قوانین میبایست افرادی معتقد و ملتزم به ارزشهای و دینی و ملی و انقلابی باشند؟! پس این همسویی با اهداف جریانات انحرافی و معلومالحال را چگونه توجیه میکنند؟!
در پایان امید آن میرود که بانیان و حامیان این برنامه در دانشگاه صنعتی ارومیه پاسخهای قانعکننده و منطقی برای پرسشهای بالا داشته باشند.
توضیح: بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی (از اینجا بخوانید)، تهیه متون و تربیت مدرسان مورد نیاز طبق برنامه ای خواهد بود که به تصویب کمیته «فرهنگ و تمدن ایران و اسلام» شورای عالی انقلاب فرهنگی میرسد. همچنین بر اساس تبصره دو این ماده واحده، تشخیص زبانها و گویشهای مشمول این ماده بر عهده فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
بنابراین هر گونه تخطی دانشگاههای آزاد و دولتی از این مصوبات در دیوان عدالت اداری و کمیته نظارت و ارزیابی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قابل پیگیری خواهد بود و روساء و معاونین دانشگاه در برابر اقدامات و امضاءهای خود مسئول بود و ظرفیت اقدام قضایی علیه آنها وجود دارد.