خطرات حمله ترکیه به شمال سوریه/سالار سیف الدینی

۱۶ مهر, ۱۳۹۸
خطرات حمله ترکیه به شمال سوریه/سالار سیف الدینی

 

شرق: ترکیه اعلام کرده است که عملیات نظامی جدیدی را در شمال سوریه آغاز خواهد کرد. ایالات متحده که در جنگ با داعش از کردهای ی.پ.گ متحد شده بود امروز در برابر یک عضو ناتو،آنها را به حال رها کرده است و روسیه هم حاضر به دفاع از آنها نیست. احزاب کُرد در سه کشور منطقه از 2016 تا به امروز در بازی باخت قرار گرفته اند. آنها پیش از این قلمروهای شبه دولتی داشتند که روی نقشه دیده نمی شد اما از نظر ژئوپلیتیکی واقعیت روی زمین بود و از آنها یک بازیگر می ساخت. اما هجوم داعش به مرزهای سایکس-پیکو همه چیز را تغییر داد. تفاوت بزرگ داعش با القاعده در این اصل بود که داعش خواهان قلمرو ویژه خود برای اعلام یک خلافت بین المللی بود. تصویر جنگجویان داعش در حالی با تخریب چند مانع کوچک پایان نظم سایکس- پیکو را اعلام می کردند هنوز در خاطره ها زنده است. کردهای عثمانی که در سه قلمرو جنوب شرق آناتولی، شمال عراق و شمال سوریه امروز استقرار دارند، خود را بزرگ‌ترین قربانی سایکس-پیکو می دانستند. تا جایی که به داعش مربوط می شد، این معاهده مساوی با کفر بود. تا اینجا نقطه مشترکی بین احزاب کرد داعش وجود داشت. داعش به طور موقت نظم تحمیلی سابق را با چالش عمده روبرو کرده بود. در چنین خلائی احزاب کرد سه کشور به این نتیجه رسیدند که می توانند آرمان های بلند پروازانه اتری را محقق کنند. ولی نتیجه برای آنها فاجعه بود.

در ترکیه جنبش دموکراتیک کردها که حول پارلمان در حال شکل‌گیری بود به آسانی از دست رفت. بیش از ده شهرداری و هشتاد کرسی پارلمان دستاورد این جنبش تا 2015 بود. اما با زیاده خواهی حزب دموکراتیک خلقها، اتحاد نانوشته بین آک پارتی و کردها از هم گسست. بن بست در این مذاکرات،موجب مخدوش شدن رابطه ترکیه با کردهای سوریه هم شد.

در عراق دستاوردهای مهم جنبش‌کُردی در اثر زیاده خواهی،آسیب جدی دید. در حالی که طبق قانون اساسی کردها سه استان خودمختار، 13 درصد درآمد نفت،17 درصد از کل بودجه، و بر اساس قانونی نانوشته رئیس جمهور و یک وزیر از پنج وزیر اصلی را داشتند و در حالیکه بسیاری از مقامات بلند پایه استخبارات یا ارتش عراق می‌تونست از میان کُردها باشد، بارزانی با تصمیم به برگزاری یک رفراندم خیالی، به دستاوردهای موجود نیز پشت پا زد. این تحولات زمانی رخ داد که داعش ضرباتی سنگینی به عراق زده بود تا جایی که تنها 50 کیلومتر از مرز اقلیم خودمختار با عراق باقی مانده بود. بارزانی اعلام کرد که دیگر کشور متحد عراق وجود ندارد! طرح همه پرسی برای استقلال اقلیم کُردی در شمال عراق بدون هیچگونه حمایت بین المللی شکست خورد و در نهایت اردوغان سیاست گام به گامی را در غرب و سپس شرق فُرات در راستای عملیات نظامی و تصرف شمال سوریه برداشت. یعنی دقیقا آنجایی که ادعا می‌شد با تاسی از واحدهای سیاسی سوئیس ماهیتی به نام «کانتون» به وجود آمده است. شاید تاسیس کانتون فکر خوبی باشد و کردهای سوریه را که با حداقل امکانات زندگی می کردند به اروپا نزدیک کند، اما در نهایت این قدرت است که حیات یک واحد سیاسی را تضمین می‌کند نه آرمان.

 این درست است که کردهای سوریه و واحدهای نظامی آنها  قادر بودند در مقابله با داعش به خوبی از سرزمین بی دفاع خود صیانت کنند اما به معنای قابلیت نظامی آنها در برابر ارتش های منظم منطقه نبود. احزاب سیاسی کرد، مردم خود را به سمت بی راهه ای بردند که تنها در رویا می توانست واقعیت پیدا کند. ایران همواره و تا جای ممکن از کردهای سوریه حمایت کرد. در اوج درگیری با داعش هنگامی که حتی بارزانی به دلیل رقابت بین حزبی با پ.ی.د حاضر به دادن تسلیحات نبود ایران از مدافعان کوبانی حمایت تسلیحاتی کرد. احزاب و گروههای سیاسی مختلف در ایران از مقاومت کوبانی دفاع کردند و در برابر داعش و کشور حامی آن موضع گرفتند.

اما احزاب کُرد، سرنوشت خود را به قدرت های فرامنطقه ای گره زده بودند. در اتحادی عجیب، ی.پ.گ تبدیل به نیروی زمینی امریکا در برابر داعش شد. آنها انتظار داشتند که امریکا در آینده نیروهای هوایی اش را از کردهای سوریه دریغ نکند. اما این اتحاد موقت بود. به طور کلی هر نوع اتحاد دولتها با نیروهای «شبه دولتی» در عمل یک نوع استخدام است تا ائتلاف. اما آنها پ.ک.ک یا ی.پ.گ قادر به درک این حقیقت نبودند.

 ایالات متحده پس از نابودی داعش عملا دست از حمایت کردها شست. واشینگتن ابتدا در برابر عملیات سپر فرات و سپس عملیات شاخه زیتون سکوت کرد و امروز در حال تخلیه نیروهای خود از مناطقی است که قرار است هدف حمله نظامی ارتش ترکیه قرار بگیرند. کردهای سوریه در برابر ترکیه تنها رها شدند. روسیه نیز امروز در ائتلاف با ترکیه است و قرار نیست از کردها حمایت کند. اقلیم کردی شمال عراق در اینباره سکوت کرده است زیرا پ.ک.ک را دشمن سرسخت خود می داند.کاخ سفید ممکن است در این باره اظهار تاسف کند و یا بگوید که با ترکیه در این مسیر همراه نیست. اما فراتر از این نخواهد رفت.تخلیه نیروهای باقی مانده نیروهای امریکایی در شمال سوریه چراغ سبزی به حمله نظامی ترکیه است و بسیار بعید است اتحادیه اروپا در واکنش به حملات احتمالی یکی از اعضای ناتو به گروهی که هویت بین الملل تثبیت شده ای ندارد واکنش سختی بگیرد.

 اشتباه استراتژیک احزاب کُرد ترکیه، عراق و ترکیه این بود که کردستان ایران را نیز بخشی از معادله ضد سایکس- پیکو قرار دادند در حالیکه کردستان ایران نه جزء ماترک عثمانی بود و نه ترتیبات سیاسی- اجتماعی،فرهنگی و امنیتی آن شباهتی به آنها سه کشور دیگر داشت. آنها با یک اشتباه محاسباتی دیگر، یک کشور حامی را از دست دادند. به این ترتیب بزرگ ترین پتانسیل منطقه ای که ممکن بود از آنها حمایت بیشتری به عمل آورد را از دست دادند. به یاد داریم که بین سالهای 2012- 2015 که روند مذاکرات آشتی بین کردهای ترکیه و دولت این کشور در جریان بود، ایران به مثابه یک هدف در میان احزاب کرد نشان داده می شد. حتی بسیاری سعی کردند از سیاست های حزب حاکم ترکیه، الگویی برای ایران بسازند! آنها فراموش کردند که ایران همیشه مدافع خوبی برای کردها بود. خط و نشان های مکرر صالح مسلم علیه وحدت ملی ایران، چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. رهبر کُردهای سوریه هنوز هیچ نشده برای سیاست های داخلی ایران تعیین تکلیف می‌کند، با این حال چگونه می تواند انتظار حمایت داشته باشد؟ به نظر می رسد آنحا پیش از این حامیان خود را انتخاب کرده اند. هر چند به اشتباه.

 این دست از رهبران چه در قندیل، چه در کوبانی و یا ترکیه، علاقه زیادی دارند تا مختصات و کُدهای استراتژیک خود را با اهداف دولت های فرامنطقه ای تنظیم کنند، شاید این شیوه در کوتاه مدت پاسخگو باشد اما در بلند مدت باعث سرخوردگی است همچنان که اکنون می بینیم. آنها امروز امروز قابل دفاع نیستند، وضعیت سیاسی آنها نیز قابل دفاع نیست. از سوی دیگر، رفتار تهاجمی ترکیه در تصرف قلمرو سیاسی دیگر دولت ها نیز قابل دفاع نیست. تجربه شکست جنبش های کُرد در سه کشور ترکیه،عراق و سوریه این پیام را دارد که: رهبران سیاسی کردها در سه کشور دیگر، باید در آرمان ،هدف، سیاست و از همه مهم‌تر شرکای خود تجدید نظر کنند.