برهان حشمتی
آرایش نیروهای نظامی ایران در شمال غرب کشور و ضرورت هشیاری مسئولان سیاسی

۲۱ آذر, ۱۳۹۹
آرایش نیروهای نظامی ایران در شمال غرب کشور و ضرورت هشیاری مسئولان سیاسی

پس از اتفاقات ناگوار و نگران کننده ای که در آن سوی مرزهای  منطقه شمال غرب کشور بر اثر شعله ور شدن جنگ قراباغ روی داد، شاهد آرایش نظامی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه هستیم. به وضوح، نیروهای نظامی کشور همانند  همیشه کاملا آگاهانه و با حساسیت بالا برای حفظ امنیت و منافع ملی ایران عزیز و بخصوص آسایش و آرامش مردمان ساکن در استان های آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل به وظایف خود عمل می کنند. بخصوص که این آرایش نظامی ایران پس از اعتراضات و هشدارهای فراوان مقامات سیاسی و نظامی ایران به طرف های آذری و ارمنی جنگ قراباغ مبنی بر اینکه این جنگ نباید گزندی به مرزنشینان ایران وارد کند، صورت گرفته است و متاسفانه دو طرف جنگ جاری در قراباغ از اراده و توان کافی برای مدیریت لازم در جنگ میان خود برخوردار نبوده اند و شلیک گلوله های توپ و راکت دو طرف و عبور پهپادهای تولید رژیم صهیونیستی و ترکیه و در ظاهر متعلق به جمهوری آذربایجان به خاک ایران همچنان ادامه یافت.

اما، اوضاع در روزهای اخیر درپی آن وخیم تر شد که نشانه های جاه طلبی ترکیه در هل دادن جمهوری آذربایجان به ورطه های خطرناک تری از جنگ قراباغ نمایان تر شد. نیروهایی که از طرف جمهوری آذربایجان در حال جنگ در آن سوی ارس هستند، علاوه بر پرچم این کشور، با پرچم ترکیه پیشروی می کنند و حمّالان پرچم ترکیه این جسارت را به خود دادند که در استقرار در نزدیکی مرزهای مشترک با ایران نیز برای نصب پرچم ترکیه  یا حمل  این پرچم در حال گذر از آن سوی ارس در منطقه خداآفرین نیز اقدام کنند که بخصوص این اقدام حمّالان پرچم ترکیه موجب تحریک نیروهای انتظامی و مرزبان ایران در منطقه سد خداآفرین شده که به سرعت و با اقتدار به حمّالان پرچم ترکیه هشدار دادند در این منطقه پرچم هیچ کشور دیگری را جز پرچم جمهوری آذربایجان به رسمیت نمی شناسند و باید به زودی برچیده شود. همچنین، یکی دیگر از نشانه های سوء استفاده اجانب از پیشروی های جمهوری آذربایجان در بازپس گیری اراضی متعلق به این کشور در آن سوی رود ارس، افزایش تحریکاتی بود که از سوی مقامات و رسانه های ترکیه برای سوق دادن جمهوری آذربایجان به ورود به اراضی جنوبی ارمنستان و امتداد کریدوری است که ائتلاف ترکیه و جمهوری آذربایجان در آن سوی ارس در مناطق فضولی – جبرئیل –  زنگیلان – قبادلی گشوده اند و اتصال آن به نخجوان از طریق  اراضی جنوبی ارمنستان بوده است. از ابتدای شروع جنگ دوم قراباغ نیز منابع ترکی نظیر دولت باغچه لی، رییس حزب افراطی پان ترکیست “حرکت ملی” نیز  این کریدور را دالان متصل کننده “جهان ترک” معرفی کرده و اجرای این طرح را از ضروریات جمهوری آذربایجان تلقی کرده بودند! صهیونیست هایی مثل آریه گوت)رییس نمایندگی مرکز بین المللی چندفرهنگ گرایی باکو در فلسطین اشغالی( نیز وجود چنین کریدوری را برای اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان و توقف ارتباط جمهوری آذربایجان با نخجوان از طریق ایران ضروری دانسته اند!  گرچه ممکن است برخی ها در ایران، افرادی مثل دولت باغچه لی پان ترکیست و آریه گوت صهیونیست را جدای از دولت های باکو و آنکارا  تلقی و موضع گیری های آنها را محل اعتناء ندانند، اما باید توجه داشت که دیدگاه های چنین افرادی و بخصوص جریان های پان ترکیست و صهیونیست در فرایند تصمیم سازی ها در جمهوری آذربایجان و ترکیه بسیار موثر است. بخصوص که نیروهای افراطی صهیونیسم و پان ترکیسم، خواه ناخواه این را نیز اعتراف می کنند که هدفشان از تلاش برای ایجاد دالان اتصال ترکیه – نخجوان – جمهوری آذربایجان،  به محاصره درآوردن ایران و اعمال فشار بر ایران از طریق حمایت عناصر پان ترکیست و قومیت گرا و نیز به کارگیری عناصر تکفیری است و در این زمینه نیز سعی دارند از عناصر خودفروخته و وابسته به خود در مناطق مرزی آذری نشین و سنی نشین  در خداآفرین وجلفا  ایران و سایر نواحی استفاده کنند. چنانکه در توجیه پخش اذان به سبک سنی و لحن ترکی در شهرستان جبرییل جمهوری آذربایجان پس از بازپس گیری این شهر توسط ارتش جمهوری آذربایجان، دنباله های پان ترکیسم در ایران می گفتند که علت این اقدام ارتش جمهوری آذربایجان، سنی نشین بودن شهر جبرییل  در گذشته بوده است. حال آنکه جبراییل نزدیک به سی دهه است که خالی از سکنه است و  علی القاعده ارتش کشوری که اکثریت مطلق جمعیتش شیعه مذهب است، در استقرار در نواحی جدید اگر بطور نمادین اذان پخش می کند، باید به احترام اکثریت مردم آن کشور اذانی را پخش می کرد که گواهی به امامت امیرالمومنین علی (ع) می دهد و نه اینکه به بهانه پخش اذان، جاه طلبی های مقامات آنکارا از بلندهای مساجد این مناطق فریاد زده شود.

همچنین، موضع گیری های پیشین الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان نیز که چندین بار حتی ایروان ، پایتخت ارمنستان را نیز متعلق به جمهوری آذربایجان اعلام کرده است و همچنین ماجراجویی های سال های اخیر رجب طیب اردوغان در شمال سوریه و عراق و اشغال بخش هایی از خاک این دو کشور توسط ارتش ترکیه نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران با توجه به این تجارب نمی تواند به نشانه ها و قرائنی که از جانب باکو و آنکارا در پیگیری برخی جاه طلبی های ژئوپلیتیک و تلاش برای برهم زدن جغرافیای سیاسی منطقه صادر می شود، بی اعتنا باشد. در سال های اخیر ترکیه با این بهانه بخش هایی از اراضی سوریه و عراق را اشغال کرده است که گویا عناصر سازمان “پ.ک.ک.” ترکیه از این اراضی علیه ترکیه اقدام کرده اند و در روزهای اخیر نیز رسانه های ترکیه این ادعا را مطرح کرده اند که گویا ” ارمنستان به منظور کشاندن پای ترکیه به درگیری در قفقاز، نیروهای پ.ک.ک. را به  میدان جنگ قراباغ آورده کرده است”! علاوه بر این، ترکیه بطور اعلام نشده ای جمهوری خودمختار نخجوان جمهوری آذربایجان را به اشغال نظامی خود درآورده است و هزاران نیروی ارتش ترکیه در نخجوان مستقر هستند و حتی شخص الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان نیز اذعان کرده است که جنگنده های اف – 16 ترکیه نیز در نخجوان و جمهوری آذربایجان مستقر شده اند!  هزاران نظامی ترکیه ای که در ماه های اخیر برای مانور به جمهوری آذربایجان آورده شده بودند نیز استقرار و آرایش نظامی خود در این جمهوری کوچک قفقازی را حفظ کرده اند. تمامی این قرائن آشکار ،نهیب های جدی به جمهوری اسلامی ایران بوده است که در قبال تحولات خطرناک و ماجراجویانه در آن سوی ارس و در قفقازی که در طول تاریخ متعلق به ایران بوده است و هنوز هم اگر جنگی در آن منطقه روی می دهد، تیر و ترکش و موشک هایش به جان ایران عزیز اصابت می کنند و اگر مردمان مظلوم قفقاز از جنگ فراری و آواره می شوند نیز راهی جز پناه آوردن به ایران ندارند، حساسیت و هشیاری خود را حفظ کند.

اما، رویکرد صرفا حقوقی و انسان دوستانه دولتمردان و اغلب رسانه های ایران در قبال بحران قراباغ و متعلق دانستن این منطقه و نواحی اطراف آن به جمهوری آذربایجان، موجب نوعی سهل انگاری در قبال جنگی شده بود که به هیچ وجه نمی توان آن را در چارچوب های صرفا حقوقی ارزیابی کرد. اساسا جنگ زمانی آغاز می شود که اصول حقوقی کارآیی خود را از دست می دهد و در این صورت، دست اندرکاران ایرانی باید پاسخ دهند که چطور در موضع گیری های خود در قبال جنگ جاری در قراباغ ، این اصل بدیهی را از یاد برده اند؟ مگر می شود با تمرکز صرف  بر اصول حقوق بین الملل و آن هم بخشی از حقوق بین الملل و نه تمامی آن که  البته، طراحان و نویسندگان قواعدش اصلا به آنها پایبند نیستند و مقرراتش جز مستمسکی برای تامین منافع و خواسته های سیاسی نیست و بدون توجه به جوانب سیاسی و امنیتی و ژئوپلیتیکی و فرهنگی و دینی مساله پیچیده و بغرنجی همچون بحران قراباغ، منافع  و امنیت ملی کشور را  دچار سهل انگاری کرد. خوشبختانه هشیاری و درایت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی کل قوا، رهبر معظم انقلاب اسلامی، نگرانی های مردم ایران زمین و بخصوص آذربایجانی های اصیل را از بابت مخاطراتی که ممکن است از جانب دخالت های اجانب و بخصوص پان ترکیسم و صهیونیسم در قفقاز متوجه ایران اسلامی شود، برطرف می کند. به همین خاطر، آرایش نظامی روزهای اخیر در شمال غرب کشور به واقع سکینه قلبی و اطمینان خاطر مردم کشور و بخصوص اهالی ساکن در نوار مرزی شمال غرب کشور و ایران دوستان آذربایجانی و ارمنستانی را دوچندان کرده است و امید می رود از همین توان ایران اسلامی  برای شروع فرایند صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و حل واقعی بحران قراباغ استفاده و از  جنگ و  راه حل های مصنوعی و زیانباری که اخیرا یکی از آنها  نیز از زبان دونالد ترامپ، رییس جمهوری وحشی مسلک آمریکا منبی بر احتمال اجرای “مدل کوزوو” برای قراباغ کوهستانی و در واقع لاینحل تر کردن بحران قراباغ  جلوگیری شود.